در جلد چهارم «نقد، تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان» بررسی شده است
روایت فتحالله بینیاز درباره تأثیر ادبیات روسیه بر ادبیات ایران
آنچه موجب تأثیر معنا و اسلوب کار نویسندگان روسیه بعد از 1917 بر دانستانسرایی ایرانی شد، امری مربوط به حوزه ادبیات نیست، بلکه عاملی کاملا ایدئولوژیک – سیاسی بوده است.
بینیاز در این اثر برای روبرو کردن مخاطبان ایرانی با نوع و شیوه روایی ادبیات داستانی معاصر، آثار ارزشمندی از برجستهترین نویسندگان عصر حاضر را مورد بررسی قرار داده که از این میان میتوان به زولفو لیوانلی، دوریس لسینگ، فرانسوا موریاک، تونی موریسون، میگل آنخل آستوریاس، رومن گاری، خوزه آرمادو، هاروکی کوراکامی، آندره برتون، ماریو بارگاس یوسا و ... اشاره کرد.
آثاری که نویسنده دراین کتاب مورد بررسی قرار داده، همگی دارای نوعی دوسویهگی هستند؛ نوعی دوسویهگی که با یک سوال برای نگارنده ایجاد شده است: "به راستی چه اتفاقی میافتد که شخصیترین و درونیترین رمانهای شماری از شخصیتهای مطرح جهان، خصلت عام پیدا میکنند و اجتماع را بازتاب میدهند، و برعکس، اجتماعیترین آثار عدهای، به اثری تبدیل میشود که بر اساس دروننگری و درونکاوی فردیت شکل میگیرند؟"
البته نگارنده در مقدمه این کتاب توضیح داده که شماری از مطالب این کتاب، به معنی علمی کلمه، «نقد» نیستند و بیشتر خصلت تفسیر، تحلیل و بررسی دارند. البته نویسنده این رویکرد را عمدی عنوان کرده، چراکه هدفش در شرایط کنونی ایران، بیشتر معطوف به درگیری خواننده با متن روایی است.
به همین دلیل است که نویسنده از نقد بوطیقایی (فرمالیستی، ساختارگرایانه، زبانشناختی و ...) فاصله گرفته؛ چراکه با جایگزینی هریک از این نقدها، هدف اصلیاش از دسترس خارج میشد. همچنین نگارنده در این کتاب، مطالبی برای درک و آشنایی بیشتر خوانندگان از انواع روایات بکار گرفته شده در این آثار، آورده که در ادامه به بخشی از آنها اشاره شده است.
در بخشی از این کتاب که به "تأثیر ادبیات روسیه بر ادبیات ایران" اختصاص دارد، میخوانیم:
تأثیر ادبیات روسیه بر ادبیات ایران را میتوان بطور کلی فرایندی خارج از عرصه ادبیات دانست. به عبارت دقیقتر، آنچه موجب تأثیر معنا و اسلوب کار نویسندگان روسیه بعد از 1917 بر دانستانسرایی ایرانی شد، امری مربوط به حوزه ادبیات نیست، بلکه عاملی کاملا ایدئولوژیک – سیاسی بوده است.
برای انکشاف این موضوع مجبورم به قرن نوزدهم برگردم. آثاری که ایرانیها در نیمه دوم قرن نوزدهم از ادبیات جهان میخواندند، بیشتر از نویسندگان فرانسوی و انگلیسی بود؛ مثلا از الکساندر دوما و ژول ورن، آرتور کنان دوویل، موریس لبلان، رابرت لویی استیونسن، و نیز کتابهای مشهوری مثل «ژیل بلاس» اثر آلن رنه لوساژ، «سفرهای گالیور» نوشته جاناتان سویفت، «رابینسون کروزوئه» اثر دانیل دفو.
در دو دهه آخر قرن نوزدهم آثار مولیر، هوگو، دیکنز، شکسپیر و بالزاک، ترجمه و خوانده شد. در جمع نویسندگان مورد علاقه مترجمان، به اسم چخوف و تولستوی هم برمیخوریم. نویسندگان ایران در این سالها بیشتر تحت تأثیر رمانهای تاریخی و حادثهای بودند و گونهای گرایش به پاورقی نویسی در آنها مشهود بود؛ پاورقی نه فقط به مثابه رویکردی کممایه و میانمایه، بلکه به عنوان شیوهای برای جلب مردم به چیزی تحت عنوان رمان و داستان.
در چنین شرایطی در دوره اول، رمانهای «شمس و طغرا»، «عشق و سلطنت»، «داستان باستان» و در دوره دوم؛ «تهران مخوف»، «تفریحات شب»، «زیبا»، «پریچهر»، «اسرار شب» و «فرنگیس» شکل گرفتند. اما با گرایش نویسندگان به روشنگری و روشنفکری و پایداری این واقعیت که «نویسنده به مثابه یک روشنفکر نباید از اعتقاد و جهتگیری سیاسی دور بماند»نویسندگان ایران نیز مانند خیل عظیم نویسندگان، هنرمندان و اندیشمندان جهان، سمتگیری ایدئولوژیک – سیاسی پیدا کردند و بطور مشخص اندیشههای چپ را پذیرفتند. این پذیرش مثل سایر نقاط جهان به قول آرتور کوستلر امری احساسی بود تا مبتنی بر خرد و گزینش آگاهانه.
این چپگرایی یا دقیقتر بگویم گرایش به اندیشهها و آراء لنین یا به اختصار لنینیسم که دلایل تاریخی پرشماری جای گرایش به سوسیالیسم مارکس و انگلیس را گرفت، و نیز پراتیک سیاسی استالین، که میتوان به هر چیزی متهمش کرد جز عدول از راه لنین، به خودی خود ذهنیتی پدید آورد که موجب شد نویسندگان ایرانی همان شیوهها و الگوهایی را در دستور کار خود قرار دهند که «اتحادیه دولتی نویسنگان» شوروی برای نویسندگان آن کشور و کل جهان تعیین کرده بود. این اتفاق منحصر به ایران نبود...
بینیاز پیشتر اعلام کرده بود که جلد پنجم از مجموعه کتابهای "نقد، تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان" در آینده به چاپ خواهد رسید و این جلد که مختص داستان كوتاه است و دربرگیرنده نقد حدود شصت داستان كوتاه خارجی است، برای چاپ در اختیار نشر افراز گذاشته شده است.
جلد چهارم کتاب «تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان» نوشته فتحالله بینیاز، در 280 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و قیمت 15500 تومان از سوی انتشارات "افراز" چاپ و منتشر شده است.
نظر شما