پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۷
«جمهوی اسلامی» به پیشواز چاپ جدید «هاشمی 88» رفت و «ایران» وضعیت نظامنامه صنفی هنرمندان را بررسی کرد

هفته ای که گذشت روزنامه های شرق، اعتماد، فرهیختگان، آرمان، اطلاعات، جمهوری اسلامی، بانی فیلم، ایران، شاپرک، جام جم و شهروند تنها روزنامه هایی بودند که در میان اخبار خود صفحاتی را هم به مقوله کتاب اختصاص داده بودند. یکشنبه هم بر خلاف روزهای دیگر هفته بازی فوتبال بین ایران و آرژانتین در جام جهانی تیتر نخست بسیاری از روزنامه های ورزشی و سیاسی شده بود و تنها 7 روزنامه در میان این اخبار داغ به کتابخوانی پرداخته بودند. در این میان روزنامه های شرق و اطلاعات هر دو به یک میزان برای کتاب در صفحات خود سهم قائل شده بودند.

گروه هنر و رسانه خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ـ الناز مردی ـ شنبه 31 خرداد 1393، روزنامه «جمهوری اسلامی» در صفحه نخست خود خبر از انتشار چاپ هشتم کتاب «هاشمی در سال 88» می دهد. کتاب «هاشمی در سال 88» نوشته حجت الاسلام رضا صنعتی در اردیبهشت ماه امسال منتشر و تاکنون هشت بار تجدید چاپ شده است. نویسنده این کتاب در مقدمه آن می نویسد: خدا را سپاس می گویم پس از آنکه با تدبیر «دولت امید» پس از گذشت دو سال و نیم، قفل دولت دهم بر کتاب هاشمی در سال 88» باز شد، با کمتر از یک ماه از عرضه در عرصه نشر با استقبال مواجه شد و به چاپ هفتم رسید. به اعتقاد نویسنده، استقبال از این کتاب به معنای برخورداری از برجستگی خاصی در نگارش آن نیست؛ بلکه پاسخ قاطعی از سوی مردم بر قفل زدن به محصول فکر و اندیشه دیگران است. خصوصا اینکه دو عنصر اصلی کتاب یعنی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی» و «وقایع سال 88» از حسایت و جایگاه ویژه ای در تاریخ انقلاب اسلامی و افکار عمومی برخوردارند.

«فرهیختگان» معتقد است روشنفکری یک کار است

یکشنبه، یکم تیر 1393؛ روزنامه فرهیختگان در صفحه «اندیشه» خود به مناسبت صد و چهارمین سالروز تولد «ژان پل سارتر» مشهورترین و محبوب ترین اندیشمند قرن بیستم، گفت و گویی با سیاوش جمادی نویسنده و مترجم آثار ادبی و فلسفی ترتیب داده است. جمادی در پاسخ به سوالی در خصوص اینکه آیا فلسفه ذاتی و روشنفکری ژان پل سارتر از همدیگر قابل تفکیک هستند و به عبارت دیگر سارتر در مقام فیلسوف اومانیست با سارتر در مقام یک روشنفکر اگزیستانسیالیست چه تفاوت‌ها و تقارن‌هایی می‌توانند با هم داشته باشند؟! به فرهیختگان می گوید: سوال شما دو بخش دارد؛ در بخش اول سوال می‌خواهید فلسفه روشنفکری سارتر مورد بررسی قرار گیرد و بخش دوم اومانیست و اگزیستانسیالیست بودن را از سارتر می‌خواهید شناسایی کنید. در پاسخ به قسمت اول سوال باید بگویم که کارهای روشنفکری سارتر اساسا از هم جدا هستند؛ یعنی ارتباط مستقیمی با فلسفه سارتر ندارند و پیامد فلسفه سارتر نیستند.

اگرچه در فلسفه سارتر از آزادی سخن گفته می‌شود، اما در آن زمان که سارتر فعالیت‌های روشنفکری انجام می‌دهد و از انقلاب‌ها و جنبش‌های دانشجویی حمایت می‌کند و در هر جایی که صدای ستمدیده‌ای به گوشش می‌رسد – چه در غرب و چه در شرق- وظیفه خود می‌بیند که از اعتبار جهانی‌اش استفاده کند و صدای اعتراض را به گوش جهانیان برساند. این کار روشنفکری است؛ اساسا روشنفکری یک امر ذاتی نیست، سرشت نیست، طبقه نیست، روشنفکری کار است. ممکن است شخصی یک کار روشنفکری انجام بدهد و فردا همان شخص کارهای ضدروشنفکرانه انجام دهد.

وی همچنین ادامه می دهد: در فلسفه سارتر به راستی مسئولیت انسانی به صورت جمعی درنمی‌آید و یک مسئولیت فردی می‌ماند. به این صورت که به‌طور کلی در «هستی و نیستی»، سارتر همه موجودات را یا دارای هستی فی‌نفسه یا دارای هستی له‌نفسه می‌داند. از دید او اگر انسان در جهان نباشد، هرچه در جهان هست، هستی له‌نفسه دارد؛ به عبارتی فی‌نفسه یک هستی ناآگاه، کور و درخود بسته است. آن‌طور هم که در رمان «تهوع» نشان می‌دهد هستی است که احساس تهوع ‌در شخص برمی‌انگیزد؛ برای روکانتین - قهرمان رمان تهوع- این هستی ماسوا انسان است و هیچ ماهیتی که آن را به موجودات متمایز ربط دهد، ندارد. هرچه هست یکدستی تار و به قول ژان پل سارتر لزج و توپر است. در «هستی و نیستی» فصل‌های درخشانی در توصیف این هستی وجود دارد؛ در تهوع هم در آن صحنه رمان که روکانتن در باغ ملی نشسته و به کنده درخت بلوط نگاه می‌کند، ناگهان به حالت کشف و شهود متوجه می‌شود که ورای انسان هرچه که هست هیچ است.

از بررسی وضعیت نظامنامه صنفی هنرمندان تا پنبه زدن به جلسات نقد ادبی

دوشنبه 2 تیر 1393، روزنامه ایران در صفحه «فرهنگ و هنر» گزارشی از نخستین اظهار نظرها درباره مهمترین طرح صنفی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کرد. به گفته ایران اواخر فروردین ماه 1393 وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از تدوین نظامنامه جامع صنفی هنرمندان خبر داد، نظامنامه ای که اگر به تصویب برسد اصحاب فرهنگ و هنر شخصیت حقوقی پیدا می کنند و بر اساس آن حقوق هنرمندان تضییع نمی شود. علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره این نظام نامه به ایران می گوید: نظامنامه در حال تدوین است و انشاالله به مرحله اجرا خواهد رسید. این روزنامه ادامه می دهد با این حال نکته حائز اهمیت از زبان اکثر هنرمندان و اصحاب فرهنگ نحوه چگونگی تدوین این نظام نامه است. به گونه ای که تمام مواردی که به حقوق یک نویسنده و هنرمند مربوط می شود به درستی احقاق شود.

روزنامه آرمان نیز در ستون «پنجره» خود نقدی بر جلسات نقد ادبی داشته است. این روزنامه می گوید: جلسات نقد ادبي از سال‌هاي گذشته و در فضاي فرهنگي ادبي كشورمان رواج داشته واكنون نيز در جريان است. صرف نظر از كيفيت اين جلسات كه تحت نام كارگاه داستان‌نويسي و شعر يا جلسات مباني برگزار مي‌شود - به لحاظ كميت هر روز شاهد رشد فزاينده اين محافل و جلسات هستيم كه تعدادي از علاقه‌مندان به ادبيات و فرهنگ را به سوي خود جلب مي‌كند و در آشفته بازار كنوني - دستاويز خوبي براي ادامه فعاليت‌هاي فرهنگي وهنري است. اساسا وجود اين جلسات و محافل به خودي خود مي‌تواند زمينه را براي گسترش گفتمان فرهنگي در جامعه جوان ايراني - خصوصا در ميان قشر دانشجو و روشن انديش بارور‌تر كند. از اين رو و در نگاه اول نفس برگزاري اين جلسات مثبت و مفيد ارزيابي مي‌شود. اما برگزاري چنين جلساتي آفات خاص خودش را نيز به همراه دارد. نخست بحث كيفيت و دوم بحث سطح جلسات و مخاطبان بالفعل آن اهميت پيدا مي‌كند. تجربه به ما نشان مي‌دهد كه در بسياري موارد سطح جلسات ادبي و هنري نازل و فاقد بار علمي كافي است. به جهت عدم نظارت نهاد فرهنگي وعلمي مستقل - گردانندگان اين محافل مي‌توانند به هرسبك و سياقي كه خود مي‌پسندند رفتار كنند و در معرض هيچگونه بازخواست و نظارتي نيز نباشند. ادواري بودن اين جلسات وگاه بي‌نظمي در برگزاري منظم آن آفت ديگري است كه به نگاه متفنن مخاطبان دامن مي‌زند. از قرار شنيده‌ها وديده‌ها در برخي كشورهاي ديگر جهان كه مقوله فرهنگ در آنها به صورت حرفه‌اي و جدي جريان دارد - حتی حضور در جلسات نقد وخوانش كتاب تابع مقررات ويژه - پرداخت حق عضويت و ساختار منسجمي است.

انتشار کتاب در افغانستان مجوز نمی خواهد

سه شنبه 3 تیر 1393، روزنامه شرق در صفحه «فرهنگ» خود گفت و گویی با اجمل عازم، رئیس اتحادیه ناشران افغانستان در خصوص کتابهای ایرانی که در افغانستان منتشر می شوند داشته است. شرق در این باره می گوید: زنگ هشدار برای ناشران ایرانی به صدا درآمده است. روزانه پنج کامیون کتاب ایرانی از مرزهای پاکستان وارد افغانستان می‌شوند و بدون اینکه سودی عاید ناشران ایران و افغان شود، به فروش می‌رود. به گفته اجمل عازم، رییس اتحادیه ناشران افغانستان بیش از 80‌درصد کتاب‌های بازار افغانستان، ایرانی هستند هرچند بیشتر این کتاب‌ها در پاکستان چاپ افست و به صورت قاچاق روانه افغانستان می‌شوند. کشوری که سال‌ها درگیر جنگ و بحران‌های داخلی بوده حالا تشنه دانستن است آن‌هم از طریق کتاب‌های ایرانی اما موضوع تاسف‌آور آنجاست که ناشران کشور ما تاکنون نتوانسته‌اند سهم زیادی از این بازار داشته باشند. حالا اتحادیه ناشران افغان در تلاش است تا این چرخه را به نفع فعالان رسمی دو کشور برگرداند. در سفری که با حضور سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی ایران به همراه اتحادیه ناشران ایرانی به افغانستان انجام شد، تفاهمنامه‌ای برای ایجاد همکاری‌های دو کشور صورت گرفت تا از این طریق، بازار کتاب‌های ایرانی در افغانستان در کنترل ناشران دو طرف قرار گیرد. بیست‌وهفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم که اردیبهشت سال‌جاری برگزار شد، فرصتی را فراهم کرد تا ناشران افغانی با شرکت در این رویداد، معرفی بهتری از ادبیات خود در کشور ما داشته باشند، هرچند به گفته «عازم» هنوز این ارتباط یک‌سویه است و ایرانیان نه‌تنها از وضعیت کتاب نویسندگان افغانی خبر ندارند، بلکه کمتر متوجه بازار آثار نویسندگان خود در افغانستان هستند.

عازم در خصوص وضعیت بازار کتاب های ایرانی در افغانستان به شرق می گوید: در رسانه‌ها گفته شده است بیشتر از 80درصد کتاب‌هایی که در افغانستان توزیع می‌شود، ایرانی هستند. مردم ایران و افغانستان هم‌زبان هستند و شاید بیشتر از یک قرن باشد که افغانستان از کتاب‌های ایرانی استفاده می‌کند، به همین دلیل نمی‌توان واردات کتاب ایران به افغانستان را تخمین زد اما برعکس، واردات کتاب از افغانستان به ایران کم بوده است که بخش زیادی از آن به روابط فرهنگی دوجانبه میان دو کشور برمی‌گردد و این رابطه بیشتر یک‌طرفه بوده است. در اسفند سال 92 صالحی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد ایران به کابل آمد و میهمان اتحادیه ناشران افغانستان بود. در این دیدار در مورد مباحث فرهنگی بحث‌هایی صورت گرفت که منجر به تفاهمنامه‌ میان ناشران و چاپخانه‌داران افغانستان و ایران شد. من نیز با آقای محمود آموزگار، رییس اتحادیه ناشران ایران مذاکره کردم. در این تفاهمنامه ما به سرفصل‌هایی رسیدیم مانند اینکه صادرات کتاب افغانستان به ایران زیرنظر اتحادیه ناشران باشد. درحال حاضر نمایشگاه دایمی کتاب ایران در افغانستان دایر است اما ما می‌خواهیم نمایشگاهی از کتاب‌های افغانستان هم در ایران برگزار شود. همچنین درنظر داریم سهولت ویزای ناشران افغانستان به ایران و برعکس بیشتر شود و برنامه‌های آموزشی برگزار کنیم تا تجربیات ناشران ایرانی به افغان‌ها منتقل شود چون نشر در افغانستان نوپاست و نیازمند حمایت پیشروهای خود است. ایران از ما پیشروتر است. خوشبختانه در اینجا مردم مانند افغانستان درگیر جنگ نبوده‌اند و توانسته‌اند از نظر فرهنگی رشد کنند اما در افغانستان بنابر بدبختی‌هایی که وجود داشته است، عمر ناشران به یک دهه می‌رسد. به همین دلیل ضرورت دارد تا ناشران ما از تجربیات دیگران استفاده کنند. الان برای ناشران ایرانی بازار خوب کتاب در افغانستان وجود دارد. رقم 80‌درصد بسیار زیاد است. بنابراین همان‌طور که دولت ایران توجه زیادی به نشر در داخل کشورش دارد به همان مقدار می‌تواند به بازار افغانستان هم توجه کند.

وی در خصوص ارتباطی که قرار است میان دو اتحادیه انجام شود نیز ادامه می دهد: این بحث به قانون مالکیت فکری و قانون کپی‌رایت برمی‌گردد و هر دو کشور هنوز به این قانون نپیوسته‌اند اما واردشدن کتاب‌های ایرانی در افغانستان ناشی از یک‌ نوع بی‌توجهی به کار بزرگ فرهنگی از جانب ایران و افغانستان بوده است. البته ایران سهم بیشتری در بی‌توجهی به این بخش داشته است.

انتقاد رسانه های اصولگرا از چاپ کتاب درباره رضا شاه
 چهارشنبه، چهارم تیرماه چند رسانه اصولگرا از جمله حمایت و جوان، انتقادهایی درخصوص نشر کتابی درباره رضاخان را بازتاب دادند. «ايران در گذر روزگاران» نوشته مسعود لقمان، کتابی است که خشم این رسانه ها را برانگیخت. بر اساس گزارش این روزنامه ها در این کتاب رضا شاه، قهرمان انقلاب مشروطه!» دانسته شده و چند و چون انتشار این کتاب در گفت و گو با مسوولان اداره بررسی کتاب درمیان گذاشته شده و در نهایت آمده است: آیا بهتر نیست به جای اصرار بر یک اشتباه، ضمن پذیرفتن خطا بودن یا سهوی بودن دادن مجوز نشر به چنین آثاری، سعی در جبران مافات داشته باشیم تا اینکه چند سال بعد جامعه شاهد این نباشد که علاوه بر زیر سوال رفتن باورهای مذهبی و دینی آنان، چهره‌های منفوری نظیر رضا و محمدرضا پهلوی در جمهوری اسلامی ایران، مورد تقدیس و ستایش قرار نگیرند؟ همان‌هایی که مردم انقلابی ایران در سال 57 با مجاهدت‌ها و بذل جان‌ها و خون‌های فراوان توانستند بنیان رژیم وابسته و سفاک آنان را براندازند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها