دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۳
نسخه گاردین برای «چگونه می‌توان یک داستان مدرن درباره ارواح نوشت؟»

نویسندگان معاصر هنگام سیر کردن در امور ماوراءالطبیعه با چالشی فراطیبعی مواجه می شوند که این نکته هنگام نوشتن داستانهای مدرن درباره ارواح خودنمایی می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از گاردین، در روزگار اخیر که بیشتر مردم با ماشین‌ها و ابزارهای آهنی سروکار دارند و هر روز خود را با این ابزارها سپری می‌کنند، نوشتن درباره ماوراء الطبیعه که  قابل رویت نیست چگونه ممکن خواهد بود؟

مردم به چیزهایی مثل روح اعتقاد ندارند و حال اگر نویسنده‌ای بخواهد در داستان خود از عناصری مانند روح استفاده کند، چگونه می‌تواند باورپذیری مناسبی برای مخاطب داستان خود ایجاد کند؟

روزنامه گاردین با نوشتن عنوان «چگونه می‌شود یک داستان مدرن درباره ارواح نوشت» چالش‌های مربوط به نویسندگی در موضوعات ماورایی را بررسی کرده است. به نوشته نسخه آنلاین این روزنامه، در حال حاضر در عصری زندگی می‌کنیم که بیشتر مردم به دلیل و منطق تکیه می‌کنند و در تصمیم‌گیری‌های زندگی خود به علوم مختلف و حتی ابزارهای دیجیتالی اعتماد می‌کنند.

بر خلاف بسیاری از کلیپ‌های اختراع شده در سایت‌های اجتماعی و حتی فیلم‌های سینمایی در دوربین‌های مداربسته هیچ روحی دیده نمی‌شود و همانطوری که گاردین نوشته اگر نویسنده ای بخواهد رمانی درباره ارواح بنویسد به طور حتم نیاز به خیال‌پردازی قوی دارد که در کنار این تخیل باید نوعی واقعیت‌گرایی به قالب داستان خود بدهد.

تحلیل گر گاردین به نقل از نویسندگان‌ داستان‌های تخیلی و ماورایی مثل «رونالد داهل» می‌نویسد به هر حال اگر بخواهید درباره این موضوعات بنویسید باید به واقعیت‌ها نیز توجه داشته باشید. به عبارتی بهترین داستان‌های ارواح داستان‌هایی هستند که ارواح کمتر در آن حضور داشته باشند. یک نویسنده موفق بهتر است از قدرت پیش‌بینی برای غلبه کردن به قدرت خیال پردازی خواننده استفاده کند و به جای نوشتن درباره ویرانی‌های مه گرفته از عناصر واضح و شفاف استفاده کند.

سکانس‌های نوشتاری مانند نوری ضعیف در میان درختان، چشمانی روشن پشت پنجره و... در دنیای کنونی تکراری و غیرقابل انتظار هستند و نه تنها برای مخاطب باورپذیر نبوده بلکه بعد از مدتی سوژه تمسخر خواننده عام خواهد شد و برای روایت داستان‌هایی این گونه، بهتر است عناصری مثل سبزی‌های چمن یا درخشش استفاده شود.

قالب همیشه یک دغدغه محسوب می‌شود. رمان‌ها همیشه از داستان‌های کوتاه محبوب‌تر بوده‌اند ولی به خاطر مشکلاتی که گفته شد کمتر داستانی درباره ارواح به صورت بلند نوشته می‌شود.

بیشتر نویسنده‌های موفق این داستان‌ها مثل چارلز دیکنز، لاوکرافت، شارلوت رایدل و دیگران از داستان‌های کوتاه برای تعریف قصه‌های روح خود استفاده کرده‌اند و تنها داستان بلند این ژانر، کتاب «چرخش پیچ» با 43هزار کلمه است که داستانی بلند محسوب می‌شود.

آنطور که گاردین گزارش داده، نویسنده داستان‌های ارواح باید یک تعادلی بین مسائل روانشناختی و امورماورایی برقرار کرده باشد تا بتواند نوعی محوشدگی بین واقعیت و جنون برقرار کند و هیچگاه نباید برای این دو مقوله یک مرز مشخص تعیین کرد. تعریف داستان دختری با لباس ژنده دچار اختلالات ذهنی و ارتباط آن با دنیای ماورایی باورپذیری بهتری به خواننده می‌دهد تا اینکه بخواهیم درباره شخصی صحبت کنیم که کراوات زده پشت پنجره حاضر می‌شود.

در حقیقت این روزها نویسنده‌های موفق داستان‌های ارواح به طور حتم از عناصر و ابزارهای قرون گذشته مثل نوع لباس پوشیدن عصر ویکتوریا استفاده می‌کنند تا باورپذیری بهتری در خواننده خود القاء کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها