چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۷
موسی زاده: خواست مخاطبان را طراحان به وجود می‌آورند/ دین همواره بستر حضور هنر بوده است

حسن موسی زاده، طراح و گرافیست مطرح پوستر و جلد کتاب با انتقاد از فضای موجود در طراحی مرتبط با کتاب‌های دینی معتقد است که بیشتر شبیه‌کاری صورت می‌گیرد تا رقابت. وی تاکید می‌کند که نباید از مخاطب هراسی داشت چراکه بسیاری اوقات خواست و انتظار مخاطبان را خود طراحان به‌وجود می‌آورند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مالک خواجه وند: سید حسن موسی‌زاده متولد 1351 و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه تهران، از  پرکارترین گرافیست‌های ایرانی است که عمده فعالیت‌ها و درخشش‌های او در طراحیِ پوستر و دیگر آثار گرافیکی، بر مضامین دینی– مذهبی تمرکز داشته است. «طراح برگزیده اولین نمایشگاه حروف نگاری اسماءالحسنی از طرف موزه هنرهای معاصرتهران»، «عضو هیات انتخاب آثار و هیات داوران دومین، سومین و نهمین نمایشگاه تایپوگرافی اسماءالحسنی»، «دبیر ششمین سوگواره پوسترهای عاشورایی»، «مدیرهنری ومولف کتاب اسکیس (مجموعه طرح‌های آزاد طراحان کاریکاتوریست و تصویرگر معاصر ایران)»،«برگزیده استعدادجوان پنجمین بینال گرافیک معاصرایران»،«برگزیده اولین دوسالانه بین المللی پوسترجهان اسلام دربخش موضوعی»، «برگزیده بهترین طراحی جلد و صفحه‌آرایی جشنواره مطبوعات کودک ونوجوان سال 1382»، «عضو هیات داوران اولین نمایشگاه سالانه پوستر رضوی»، «عضو هیات داوران نخستين جشنواره هنري قاب امن» و «عضو هیات داوران ششمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر۱۳۹۲» مختصری از فعالیت‌های او در این سال‌هاست. در ادامه گفت و گو با دست اندرکاران چاپ و نشر کتاب های مذهبی، با این هنرمند نیز درباره طراحی جلد این آثار گفت و گویی انجام داده ایم که پیش روی شما است.

آیا این مساله قابل سنجش است که چقدر طراحیِ جلد کتاب برای مخاطبان کتاب‌های مذهبی– دینی در قیاس با مخاطبان دیگر حوزه‌ها جذاب و مهم است؟
در این‌که طرح جلد روی مخاطب تاثیر می‌گذارد اصلا شکی نیست و هر طرح جلدی مخاطب خاص خود را دارد و هر مخاطبی هم تاثیر خاص خود را از طرح جلد می گیرد. به هر حال هر کتاب نیاز به یک کاور، هر کاور نیاز به یک طرح، هر طرح نیاز به یک پیام و هر پیام هم نیاز به یک مخاطب دارد. این‌ها به همدیگر وصل هستند. منتها هر مخاطبی احتیاج و نیازش با مخاطب دیگر فرق دارد؛ چون سلیقه، عقیده و نگاهش فرق دارد.
 
فکر می‌کنید مخاطبان کتاب‌های مذهبی از وضعیت طرح جلد کتاب‌های موجود در بازار رضایت دارند؟
رضایت‌داشتن یک مساله است و میزان درست یا نادرست بودن وضعیت، مساله‌ای دیگر. گاهی نسبت به چیزی رضایت داریم اما این به معنای درست‌بودن آن چیز نیست. من فکر می‌کنم هنوز با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم. هرچند  الان هم طراحان موفقی دارند کار می‌کنند ولی تعداد طراحان موفق و تعداد طرح جلدهای موفق نسبت به تعداد کل کتاب‌های به بازار آمده کم است. 

از منظر یک طراح، وضعیت طرح جلدهای کتاب‌های مذهبی را دچار یک یکنواختی و تکرار نمی‌بینید؟
بله یکنواختی وجود دارد و آن هم به دلیل این است که عده‌ای معدودی به گونه‌ای پیشرو و موفق دارند کار می‌کنند و دیگران یا به کلی بد کار می‌کنند  یا سعی می‌کنند که شبیه‌سازی کنند و نتیجه این اتفاق، تکراری بودن کارها می شود. اما اگر هر طراحی در نوع کار خود تلاش کند و سعی کند که یک بیان بصری خاص خودش را پیدا کند، این تکرار هیچ وقت به وجود نمی‌آید. 

این شبیه‌کاری به این دلیل اتفاق می‌افتد که ناشران و یا نویسندگان کتاب‌ها حساسیت کمتری به بحث طراحی کتاب دارند یا علتی دیگر دارد؟
یک بخشی از ماجرا ناشران هستند، یک بخش آن هم خود طراحان هستند، بخشی دیگر هم این‌گونه است که به طور کلی خود ناشران نگاه می‌کنند که کدام طراحی جلد یا کدام طراح موفق است تا همان نگاه و همان سبک را از طراحان خودشان طلب کنند. کمتر پیش می‌آید که این امکان و اجازه را به طراح بدهند تا به خلق ایده‌ها و اتفاقات جدیدی بیندیشد. واضح است هر کسی جرات خطر کردن در این عرصه را ندارد، مخصوصا در حوزه ناشران مذهبی که به نظرم به شدت محافظه‌کار هستند.
 
چرا تعداد طراحان موفق در این عرصه محدود است؟
باید متذکر شد که این مساله لزوما ارتباطی به حوزه مذهب ندارد چرا که اتفاقا من فکر می‌کنم در زمینه مذهب بسیار جای کار وجود دارد و همیشه هم وجود داشته است. برای ما طراحان به طور کلی در طول تاریخ یکی از زمینه‌هایی که بسیار برانگیراننده بوده، فضاهای دینی و حقایق مذهبی بوده‌است. همواره در هر جایی که مذهب وجود داشته هنر همانجا بستر حضور و جلوه‌کردن خود را می‌یافته است. 

با وجود این دلیل این محدودیت یا محافظه‌کاری‌ها چیست؟
فکر می‌کنم  مساله همان شبیه‌سازی و نگاه به همدیگر داشتن است؛ به عبارتی گاهی در صنف یا گروهی جَوی درست می‌شود که دیگر هیچ کس جرات نمی‌کند  پا از آن فراتر بگذارد. ما بسیاری اوقات، خیلی از رفتارهایمان به نگاهمان به هم‌نوعان و هم صنفان خود برمی گردد و همین موضوع باعث می‌شود رقابت‌پذیری کم شود و بیشتر شباهت‌پذیری در جریان باشد. فضای رقابت وقتی مهیا می‌شود که به فرض، مخاطبانی باشند که به شدت منتظر کارهای جدید باشند اما در عین حال، شما هر صنفی را ببینید که به شکلی پویا محصولات جدید ارایه می‌دهد. یک علت اصلی آن این است که هراسی از مخاطب ندارند چرا که بسیاری اوقات چنین است که خواست و انتظار مخاطبان را خودِ ما به‌وجود می‌آوریم، مخاطب به ما نخواهد گفت که من این را می‌خواهم یا آن را ولی وقتی ما چیزی را در بازار زیاد کردیم تا جایی که امکاناتِ دیگر را به حاشیه ببرد، طبیعی است که مخاطب هم به همان عادت می‌کند و همان را انتظار خواهد داشت،در نتیجه کار اصلی را خواسته طراحان و سفارش‌دهندگان انجام می‌دهد. 

آیا می‌توان مساله سرسری‌گرفتن طرح جلد کتاب ها را به ویژه در مورد کتاب‌های مذهبی پررنگ‌تر دید؟
من فکر می‌کنم که در همه زمینه‌های کتاب این گونه است اما شاید بتوان گفت در مورد کتاب‌های مذهبی این موضوع بارزتر است، از آن‌رو که میزان تولید این کتاب‌ها بیشتر است. مثلا شهری مانند قم فقط کتاب مذهبی تولید می‌کند، در عین حالی که ما شهری را نداریم که مثلا فقط کتاب‌های ادبی یا هنری تولید کند. بالاخره این حجم تولید سبب می‌شود که نقاط ضعف بیشتر به چشم بیاید.

آیا نویسنده‌های کتاب‌های مذهبی به طرح جلد کتابهایشان حساسیت کمتری دارند؟
من برداشتم این است که در حوزه مذهبی نویسندگان کمی حساس‌ترند و کمتر پذیرای ارایه‌هایی مدرن‌تر و جدیدتر هستند و در نتیجه، آزادی زیادی را به طراح نمی دهند. باید تذکر داد که طراحی کتاب فقط این نیست که به گرافیک محدود باشد. تکنیک‌های چاپ و صحافیِ متنوعی وجود دارند که در نتیجه نهایی بسیار موثر خواند بود که دراین زمینه هم محدودیت وجود دارد، مثلا در شهر قم شاید چاپخانه‌های زیادی وجود داشته باشد اما اگر بخواهید طرح جلدی کار کنید که یک اتفاقی در چاپ و صحافی را همراه داشته باشد، پیدا کردن جایی که از عهده این کار برآید ساده نیست، یا پیدا نمی‌شود یا با کیفیت مطلوب طراح نخواهد بود.
 
آیا در همکاری با ناشران کتاب‌های مذهبی در قیاس با ناشران دیگر زمینه‌ها تفاوت قابل‌توجهی وجود دارد؟
به نظر من این مقایسه‌کردن خیلی درست نیست. چون بحث رفتار ناشر نیست. حتی در همین ناشران کتاب‌های مذهبی به کسانی برخوردم که خیلی روشنفکرانه برخورد کردند و خیلی دستم را باز گذاشتند. عکس این هم در حوزه مثلا ادبیات ممکن است اتفاق بیفتد؛ یعنی ناشرانی باشند که خیلی تنگ‌نظرانه با موضوع برخورد کرده‌اند. واقعا نمی‌شود به صورت عمومی در این باره حکم داد.
 
نظر و احساس شما به عنوان یک طراح در مورد کتاب‌های چاپ نفیس چیست؟
این کتاب ها یک حس خیلی خوبی برای طراح دارد. کتاب‌هایی که شاید خیلی سودآوری ندارند ولی لذت زیادی را ایجاد می کنند و طراح انرژی زیادی به واسطه تولید آن به‌دست می‌آورد؛ به‌عبارتی در این کارها یک طراح می‌تواند، افق‌ها،ایده آال‌ها و توانایی‌های خودش را به رخ بکشد. حتی گاهی کتاب‌های نفیس ماهیتی کانسپتی (مفهومی) پیدا می‌کند که طبیعتا تولید انبوه آن‌ها ممکن نخواهد بود ولی وجودشان به هر حال خیلی خوب است. من با تولیدشان خیلی موافق هستم و معتقدم  هر ناشری در کارنامه خود یا هر طراحی در کلکسیون کارهایش یک چنین کارهایی را باید داشته باشد. این کارها شاید به صورت انبوه تولید نشوند ولی می‌تواند در مخاطب انگیزه ایجاد کنند. یعنی لمس و دیدن این کارها حتی اگر قدرت خریدشان را نداشته‌ باشم در من شوق ایجاد می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها