خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سمیه حسننژاد: «صنعت نشر منابع کمک آموزشی موفق عمل کرده اما تا نقطه مطلوب فاصله داریم.» این باور مدیرمسوول نخستین مرکز تولید کتابهای دانشگاهی یعنی «موسسه فرهنگی آموزشی سنجش اول» است. نظرات شهداد شعبانی، دانشآموخته دکترای رشته مدیریت را در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) میخوانید.
«منابع کمک تحصیلی کمک یا کاسبی» نظرتان درباره این جمله چیست؟
بهطور قطع منابع کمک آموزشی برای مخاطبانی که به این منابع نیاز دارند مفید است زیرا معتقدم در طی سالهای گذشته این صنعت که از نقطهای کوچک فعالیت خود را آغاز کرد، امروز در فروش موفق ظاهر شده است. به عبارت دیگر حوزه نشر منابع کمک تحصیلی در دو بخش پیش و بعد از دانشگاه، از موفقترین بازارهای نشر کشور به حساب میآید.
بنابراین معتقدید بین نیاز و موفقیت بازار نشر منابع کمک آموزشی ارتباط معناداری وجود دارد؟
بله. یعنی زمانی که مشتری یک کالای مشخص را بازخرید میکند، به معنای مفید واقع شدن آن کالا برای شخص یا اطرافیان اوست. بنابراین هر زمان، محصولی توسعه یابد نشان از پاسخگویی آن کالا به یک نیاز است. نشر منابع کمک آموزشی در مجموع برای کشور و مخاطبان مفید ارزایابی میشود و دلیل اصلی آن نیز توسعه صنعت این حوزه است.
اما اگر از من بپرسید آیا همه منابعی که تولید میشوند و در بازار هستند مفیدند، میگویم خیر. بهطور قطع همه منابع از کیفیت لازم برخوردار نیستند. البته این ویژگی منحصر به صنعت کتابهای کمک آموزشی نیست، بلکه در هر کالا و خدمت دیگری نیز وجود دارد اما گرایش مشتری به یکی از انواع خدماتی که دریافت میکند، نشان از تاثیر مثبت آن کالای کمکی است.
تولید منابع کمک آموزشی در سالهای اخیر کمک بسیاری به آموزش و پرورش و آموزش عالی کرده است. عرضه این منابع موقعیتی را ایجاد کرده تا از یکسو مدرس دانشگاه برای ارتقا، تلاش بیشتری انجام دهد و از سوی دیگر انتشار این منابع انحصار اطلاعات را از دست مدرس خارج کرده است.
چطور؟
تا پیش از ورود منابع کمک تحصیلی در مقاطع تحصیلات تکمیلی یعنی در دهههای60 و 70، منبع قابل استفادهای برای همه دانشجویان در نقاط مختلف کشور وجود نداشت در نتیجه هر مدرس براساس ذوق و نبوغ شخصی به تهیه جزوه اقدام میکرد. مبنای این جزوهها سرفصلهای مصوب شورای عالی برنامهریزی و منابع ذیل این سرفصلها بود.
روزآمد نبودن سرفصلها و منابع از آسیبهای مهم این جزوههای دانشگاهی بود، بنابراین دانشجو در جریان آخرین اطلاعات قرار نمیگرفت.
در این وضعیت مدرسان دانشگاهی مانند دانشگاه تهران، براساس توانایی و تلاش خود این منابع را بهروز میکردند، کاری که از توانایی یک مدرس در شهرستان خارج بود و در نتیجه دانشآموخته کلاس مدرس دانشگاه تهران، حداقل از نظر دانشی، از دانشجوی شهرستانی بالاتر بود. اتفاقی که برای نظام آموزشی ما خطرناک و برای نظام اشتغال ما خطرناکتر بود.
این خطر به چه معنا است؟
سازمانها در تلاش بودند تا دانشجویانی را استخدام کنند که بهعنوان مثال در دانشگاههای دولتی تحصیل کرده بودند. به عبارتی دیگر ما به هر دو دانشجوی رشته مهندسی دانشگاه آزاد و دولتی مهندس میگوییم، در حالیکه این دو حداقل در سطح دانش با یکدیگر متفاوت بودند. نگاهی که از تفاوت سطح دانش منتقل شده، نشات گرفته بود.
با ورود منابع کمک آموزشی چه اتفاقی رخ داد؟
در دهههای 60 و 70 با وضعیت پیچیدهای مانند امپراتوری مدرسان، تفاوت فاحش دانشگاههای کشور و بیاطلاعی دانشجو از گذراندن دوره آموزشی روبهرو شدیم. زمانیکه منابع کمک آموزشی به بازارکتاب وارد شدند، شاهد مقاومت شدیدی حتی از سوی مدرسان دانشگاه بودیم. مهمترین دلیل این برخورد این بود که یک منبع کمک آموزشی، کار یک مدرس دانشگاه را انجام میداد؛ یعنی سرفصلهای شورای عالی برنامهریزی را تهیه میکرد، منابع را هم تهیه میکرد و مانند یک مدرس دانشگاه اطلاعات را از درون منابع استخراج و در درون سرفصلها میگنجاند که حاصل این فرایند تولید یک کتاب کمک آموزشی بود.
منابع کمک آموزشی، حداقل استاندارد را برای داوطلب تحصیلات تکمیلی فراهم کرد. اتفاقی که موجب پیچیدهتر شدن کنکور شد، البته نتیجه آن برای دانشجو و مدرسان خوب بود؛ با وجود مقاومتی که مدرسان در مقابل تولید منابع کمک آموزشی داشتند.
منابع کمک آموزشی، با ارایه فصلهای موردنیاز داوطلب، راحتی بیشتری را برای دانشجو و مدرس فراهم میکرد، در نتیجه این منابع موثرتر از کتابهای دانشگاهی بودند و در طول زمان شاهد توسعه آنها بودیم.
آیا محتوای این آثار به اندازه کافی غنی هست که جای مدرس را بگیرد؟
با طرح این پرسش که آیا منابع کمک آموزشی در حال حاضر از سطح کیفی مطلوب برخوردارند. معتقدم خیر. و آیا این مسیری که طی میشود مسیر مطلوبی است و نتیجه آن برای دانشگاه، دانشجو و صنعت مطلوب خواهد بود؟ پاسخ مثبت است. بنابراین من با مسیر موافقم.
منابع کمک آموزشی نه تنها در ایران بلکه در دنیا بسیار توسعه پیدا کرده است. دورههای آموزش مجازی در قالب آموزشهای مکاتبهای و آموزشهای غیرحضوری در دنیا بسیار بسیار توسعه پیدا کرده است. این در حالی است که اگر دو دهه قبل درباره آموزشهای مجازی حرفی به میان میآمد، کسی به تاثیرگذاری و معتبربودن آن اعتقادی نداشت اما امروز بیشتر دانشگاههای دنیا به سمت آموزشهای مجازی حرکت میکنند و پیشبینی میشود در آیندهای نزدیک بهطور تقریبی همه دورههای آموزشی فعلی، به آموزش از راه دور تبدیل شوند.
نظارت بر تولید منابع کمک آموزشی با هدف افزایش محتوای آنها بر عهده چه نهادی است؟
زمانیکه پدیده مدیریت را کنار صنعت نشر قرار میدهیم، ملزم به انجام عمل مدیریت هستیم. یعنی برای صنعت برنامهریزی، سازماندهی و هماهنگی انجام دهیم. اگر این پدیده اتفاق نیفتد در عمل کاری صورت نگرفته است.
در اینباره بیشتر توضیح دهید؟
در مدیریت صنعت نشر با پدیدهای به نام نظارت روبهرو هستیم یعنی چه چیزی باید تولید شود؟ بازار هدف آن کجاست؟ و بازار هدف چگونه پوشش داده میشود و چطور اثربخشی آنرا باید ارزیابی کرد، در نهایت نیز عملکردمان را اصلاح کنیم تا به نتایج دلخواه برسیم.
این چرخه مدیریت در هر گام، خود را بهبود میدهد و جلو میرود. برای مدیریت باید همه حلقهها یعنی برنامهریزی، نظارت، کنترل و اصلاح را در جایگاه خود به خوبی انجام دهیم. بهعنوان مثال باید هدفگذاری کنیم که هدف ما از تولید کتابهای کمک آموزشی چیست؟ بعد برنامهریزی و کار را بین موسسات فعال توزیع کنیم تا هر کس در یک حوزه متخصص شود. سپس نظارت کنیم تا این موسسات آنچه را که باید، تولید کنند.
با این توضیح شرایط صنعت نشر منابع کمک درسی چگونه است؟
در هیچ بخش صنعت عمل مدیریت انجام نمیشود. این عمل مدیریت بهطور مشخص باید از طریق نهادهایی که ما به آنها نهادهای عمومی میگوییم، اتفاق بیفتد. یعنی در صنعتی به نام صنعت نشر وزارت ارشاد باید انجام دهد اما وزارت ارشاد در اساس، نسبت به صنعت واکنشی عمل میکند. یعنی به جالی اینکه پیشگیرانه عمل کند و برای صنعت برنامهریزی کند و براساس آن بودجه تخصیص دهد و صنعت را هدایت کند، شاهدیم این چرخه بهدرستی به انجام نمیرسد.
بهنظر شما وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه چیست؟
وظیفه ارشاد این است که بین نیازهای جامعه و بین آنچه در صنعت تولید میشود، یک اتصال منطقی ایجاد کند. یعنی اگر قرار است ما در برنامه توسعهای به یک نقطه مناسب برسیم، پیشبینی کند ما برای جاری کردن نیازهایمان در برنامههای توسعهای پنج ساله به چه میزان ترجمه و تالیف و در چه حوزههایی نیاز داریم سپس از طریق انجمنهای تخصصی وزارتخانه و با همکاری اتحادیه ناشران و انجمنهای تخصصی برای نیازهایی که در حقیقت هدفگذاری صنعت هستند، برنامه عملیاتی بنویسد و صنعت نشر را به سمت تولید آنچه باید اتفاق بیفتد، هدایت کند و ناشران در جهت نیاز حرکت کنند، اتفاقی که هرگز در کشور ما نیفتاده است.
بهطور کلی، نهادهای عمومی وظیفه خود را به انجام نرساندند که دو دلیل دارد. فردی که در بخش عمومی فعالیت میکند این کار را بلد نیست یا اینکه عمل مدیریت را میداند اما با مدیریت صنعت آشنا نیست.
متاسفانه مدیریت صنعت هرگز در کشور ما اتفاق نیفتاده است، زیرا نیازمند تدبیر، مطالعه و تحقیق، سیاستگذاری و برنامهریزی است. شبکه نشر ما جزو بزرگترین شبکههای نشر در منطقه است، اما خروجی آن فقط اعلام هر ساله افزایش عنوانهای کتابها است.
منظورتان آمار پایین مطالعه است؟
به دلیل بالا نرفتن آمار مطالعه در جامعه، برنامههای توسعه به خوبی پیش نمیرود. به عبارتی دیگر اثربخشی را برنامههای توسعهای شاهد نیستیم و در نتیجه حوزه نشر اتصالی به برنامههای توسعهای ندارد و فقط عناوین را اعلام میکنیم؛ مانند انتشار چهار هزار عنوان از یک ناشر در سه سال.
البته در حوزه کمک آموزشی این اتفاق تا حدودی حادث شده است. مشکل ما در موضوع کمک آموزشی یک مشکل ساختاری است که کمتر به ناشران مربوط است و بیشتر به نهاد بزرگتری که وظیفه نظارت بر صنعت را دارد، ارتباط پیدا میکند.
مروری بر پرونده
مدیر انتشارات دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، با تاکید به این موضوع که کاسبی برای فعالیت ناشران کمک تحصیلی نقطه ضعف نیست، نظارت بر تولید منابع کمک آموزشی را آسان ندانست. گفتوگوی کامل خبرنگار (ایبنا) با فرامرز آشنای قاسمی را اینجـــــــــا بخوانید.
مدیرکل دفتر برنامهریزی و سیاستگذاری پژوهشی، ضمن انتقاد از توجه صرف در انتشار منابع کمک آموزشی، معتقد است که استانداردسازی منابع کمک آموزشی باید بهعنوان ماموریت برای آموزش عالی تعریف شود. گفتوگوی کامل خبرنگار (ایبنا) با مظفر شریفی را اینجـــــــــا بخوانید.
سهشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۹
نظر شما