وی ادامه داد: در حال حاضر پدیدآورندگان کتاب کودک ونوجوان به عنوان اصلیترین کنشگران صنعت نشر در مقایسه با گذشته جایگاه شایسته تری پیدا کرده اند و به نظر می آید که این حوزه فارغ از جوايز و دخالت هاي به جا و نابهجای فرهنگي دولتي و غيردولتي، خوانندگان طبيعي خود را تا به امروز پيدا كرده است.
به گفته طلوعی مشکل کلی اصلی ادبیات ایران این است که خواننده طبیعی ندارد؛ یعنی کتاب باید توسط نهادهای دولتی تولید و تبلیغ شود تا بفروشد یا جایزه بگیرد و نقدهای مفصل درباره آن نوشته شود تا خوانده شود. به همین دلیل اعتماد عمومی نسبت به آن وجود ندارد. خوانندهای هم که به صورت طبیعی نویسندهای را دنبال میکند و کتابهایش را میخواند در ادبیات ما وجود ندارد یا اگر هم هست طرفدار ادبیات عامهپسند است. ما به ادبیاتی نیازداریم که بدون پشتیبانی دولتی خواننده اش را پیدا کند اما آنچه که واضح به نظر می رسد این است که گویا نسل جدید نویسندهها لذت مخاطب از متن را درک کردهاند.
این نویسنده و مترجم گفت: به نظر می آید که تيراژ كتاب كودک در كليت پايين نيامده بلكه تنوع عناوين آنها باعث شده تيراژ كمتري از يک عنوان كتاب عرضه شود که اين موضوع يكي از آفت هاي اساسي نشر كتاب کودک ونوجوان در اين سالها به شمار می رود و ناشران به جاي سرمايه گذاري و تبليغات براي چند كتاب خيلي خوب، سرمايه شان را روی چندين كتاب معمولي تقسيم مي كنند تا به این وسیله حاشيه ريسک سرمايه شان را پايين بياورند.
طلوعی علت توجه بیش از حد ناشران به بحث ترجمه کتابهای کودک ونوجوان را به این دلیل دانست که نويسندگان خارجي به نسبت نویسندگانی که در داخل کشور برای کودک ونوجوان می نویسند، به حوزه هاي به روزتري از زندگي كودكان و نوجوانان نزديك شده اند؛ نکتهای که کمتر نویسنده کودک ونوجوان ما به آنها پرداخته است.
وی اضافه کرد: مميزي در كتاب كودک چندوجهي است، هم اخلاق گرا و آموزشي است و هم سعي در پنهان كردن بسياري از تلخي ها از دوران كودكي دارد. به نظر بنده در حوزه كتاب كودک ونوجوان مميزي انجمن هاي مردم نهاد حتي از دولت نیز سختگيرانه تر است، سال هايي يادم مي آيد كه اعضاي شوراي كتاب كودک داستانهاي هارور را براي كودكان تحريم كرده بودند و چاپ كتاب ترسناك براي كودكان را جنايت مي دانستند. البته امروز آن تعصبات ديگر وجود ندارد اما اشكالاتی از آن زمان هنوز که هنوز است وجود دارد.
طلوعی گفت: با مميزي دولتي در اين حوزه به شدت مخالفم، چون به نظرمی آید که دولت و نهادهای فرهنگی ما توان اجرای آن را ندارند. به عنوان مثال ناشر در كتاب رئال مادريد به من توصيه كرد كه يكي از شخصيت ها كمتر سيگار بكشد و من قبول كردم و چندجايي از داستان سيگار را از دست شخصيت درآوردم، چون به نظرم اين توصيه درست مي آمد. درواقع مميزي در آثار كودكان گاهي ظرافت هايي دارد كه به نظرم نهاد دولتي توان اجراي آن را ندارد و بايد حتما به اهل فن آموزش و تربيت كودكان سپرده شود.
این نویسنده در ادامه یادآور شد: خوشبختانه در حال حاضر در کشور، نویسندگان، شاعران و مترجمانی که در حوزه کودک ونوجوان قلم می زنند، بسیار به روز و توانمند هستند و به نظر نمیآید که سوژه هایی که آنها برای نوشتن برای کودک ونوجوان انتخاب می کنند، تکراری باشد، از اینرو این عامل به نسبت سایر عوامل دخیل در کاهش اقبال کودک ونوجوان امروزی به بحث کتاب و کتابخوانی نمی تواند از عوامل تاثیرگذار در این حوزه باشد.
طلوعی اظهار کرد: سياست هاي دولت در تمامی حوزههای فرهنگ بايد تنظيمي باشد، يعني بايد ببينيد كجا كار لنگ است و برود سراغ آن، اما متاسفانه نهادهای فرهنگی و زیربط در کشور ما هميشه در حوزه فرهنگ به صورت وارونه عمل مي کنند و اتفاقا دولت سراغ جاها و زمینه هایی می رود كه رونق دارند و با دخالت در آن حوزه ها نیزهمان نيمچه رونق را نیز از بين ميبرد . به نظرم بهترين سياستگذاري دولت در زمينه كتاب كودک اين است كه كاري به كار آن نداشته باشد!
نظر شما