چهلتن با تاکید بر اینکه همیشه اصلاحاتی را که روی آثارش اعمال شده پذیرفته است، ادامه داد: از چند سال پیش همیشه کتابهایم با ممیزی مواجه شدهاند و من هم همواره تمکین کردهام. مدتی پیش هم که به اداره کتاب رفتم، برخورد خوبی با من شد و تبادل نظر مثبتی داشتیم.
نویسنده «تالار آینه» با مقایسه ممیزی در ایران و دیگر کشورهای مطرح در زمینه ادبیات اظهار کرد: در کشوری مثل آلمان، انتشار کتاب درست مانند روزنامه است. یعنی ممیزی پیش از نشر وجود ندارد. آنجا کتاب منتشر میشود و اگر مسالهای داشت، اشخاص حقوقی و حقیقی از آن شکایت میکنند. شاید بارها شنیده باشید که فلان دادگاه درباره فلان کتاب، رأیش را به نفع نویسنده یا شاکی صادر کرد.
وی افزود: حتی مدعیالعموم هم آنجا میتواند از نویسنده و ناشر کتاب شکایت کند. برای نمونه اگر نویسنده در کتابش اسناد رسمی یک کشور را که نباید منتشر شوند، بگنجاند و ناشر آنها را چاپ کند، مدعیالعموم از آن شکایت میکند اما در ایران اینطور نیست. یعنی نهادهای قضایی درباره این تخلفات تصمیم نمیگیرند. معتقدم کشور ما هم باید به این سمت حرکت کند.
چلهتن با اظهار امیدواری نسبت به آینده و سهلگیری ممیزان ارشاد گفت: مطمئنم با گذشت زمان، سختگیریها کمتر میشود. سال 1370 که به ایران بازگشته بودم، ماموران فرودگاه یک دستگاه تلفن بیسیم را که با خود آورده بودم ضبط کردند و گفتند استفاده از آن در ایران ممنوع است! اما حالا اغلب خانهها تلفن بیسیم دارند. حدود 20 سال پیش، دستگاه ویدئو هم در ایران ممنوع بود اما حالا نیست. به این ترتیب من شک ندارم به مرور زمان چنین اتفاقاتی در حوزه کتاب و ممیزی هم میافتد.
نویسنده مجموعه داستان «ساعت پنج برای مردن دیر است» افزود: متاسفانه در سالهای گذشته به نوعی از ادبیات که در شأن فرهنگ و ادب فارسی نبود اهمیت زیادی داده میشد و برای این آثار تبلیغات زیادی در نظر میگرفتند. این اتفاق میتواند ادبیات ایران را با بحران روبهرو کند از اینرو امیدوارم در آینده به آثاری که کیفیت مطلوبی دارند، توجه بیشتری شود.
چلهتن با اشاره به نسل جدید داستاننویسان ایرانی گفت: خوشبختانه نویسندگان خوبی در این سالها به ادبیات داستانی ایران معرفی شدند که میتوانند آینده داستان ایرانی را تا حدودی تضمین کنند اما مشکل عمدهای که نویسندگان ما با آن مواجهند، فقر لغت است که آن هم دلایل متعددی دارد و باید مفصل درباره آن صحبت کرد.
از امیرحسن چهلتن تا کنون رمانهای «روضه قاسم»، «تالار آینه»، «مهر گیاه»، «عشق و بانوی ناتمام»، و «تریلوژی تهران» به فارسی منتشر شده و «صیغه»، «چیزی به فردا نمانده است»، «ساعت پنج برای مردن دیر است»، «دخیل بر پنجره فولاد» و «دیگر کسی صدایم نزد» مجموعه داستانهای وی به شمار میآیند.
برخی آثار چهلتن تاکنون به زبانهای انگلیسی، آلمانی و نروژی ترجمه شدهاند.
نظر شما