امام خمینی(ره)، شهید بهشتی و آیتالله طالقانی در آثارشان چه دیدگاه هایی را درباره کودتای 28 مرداد مطرح کرده اند؟
دیدگاهها و تفسیرهای متفاوت رجال سیاسی انقلاب اسلامی به کودتای 28 مرداد در کتابهای بسیاری آمده است و نشان میدهد که این رویداد تاریخی برای سیاستمداران انقلابی بسیار مهم بوده است. «ایبنا» در این گزارش کتابها و خاطرات رجال و سیاستمداران را از نظر گذرانده و دیدگاههای آنها را گردآوری کرده است.
در روز 28 مرداد 1332، دولت دکتر محمد مصدق سرنگون شد و فضلالله زاهدی خود را به عنوان نخست وزیر ایران معرفی کرد. تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی رژیم پهلوی این روز را با عنوان جشن ملی با نام «قیام 28 مرداد» گرامی میداشت اما پس از انقلاب اسلامی از آن با عنوان کودتای 28 مرداد در تقویم یاد شده است. امام خمینی(ره)، (صحیفه نور)، آیتالله محمود طالقانی، آیتالله محمدحسن بهشتی، حسن آیت، محمود کاشانی و محمد هاشمی به بیان دیدگاهی درباره این رویداد پرداختهاند دیدگاههای متنوعی که بررسی آنها در آستانه سالروز کودتای 28 مرداد نشان از تهمایههای از عبرت و تیزبینی از سرانجام تلخ مبازران نهضت ملی است.
دیدگاه امام خمینی (ره)/ کار نیمه تمام دکتر مصدق
امام خمینی(ره) در انتقادی که به منش و رفتار دولت ملی در کمرنگ کردن رجال سیاسی مذهبی از جمله آیتالله کاشانی داشت درباره اشتباهات مصدق، به عنوان نخست وزیر در کتاب «صحیفه نور» فرمودند: «اگر آن وقت یک نفر مثلاً از رجال و یک نفر از علما، یک جمعی از مردم (گفته) بودند که ما نمیخواهیم این سلسله را ... اگر این غفلت نشده بود ... ما حالا البته به این صحبتها اینجا نداشتیم ... این غفلت بزرگ از رجال سیاسی و علما و ... سایر اقشار مملکت ما واقع شد و این آدم را تحمیل کردند بر ما و دنبالهاش (را) هم گرفتند که قدرتمندش کنند. از آن وقت تا حالا هم غفلتها شده است. قوامالسلطنه میتوانست این کارها را بکنند، لکن با غفلتها یا ضعف نفسها نکرد. از او بالاتر دکتر مصدق بود، قدرت دست دکتر مصدق آمد، لکن اشتباهات هم داشت ... یکی از اشتباهات این بود که آنوقتی که قدرت دستش آمد، این را خفهاش نکرد تا تمام کند قضیه را، این کاری برای او نداشت آنوقت، هیچ کاری برای او نداشت، بلکه ارتش دست او بود، همه قدرتها دست او بود و این هم ... آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود، لکن غفلت شد. غفلت دیگر اینکه مجلس را ایشان منحل کرد و یکی یکی وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید. وقتی استعفا دادند یک طریق قانونی برای شاه پیدا شد...
شاه تعیین کرد نخستوزیر را. این اشتباهی بود که از دکتر واقع شد و دنبال او این مرد را دوباره برگرداندند به ایران، به قول بعضی که محمدرضا شاه رفت و رضاشاه آمد» امام در این سخنرانی که در واپسین روزهای رژیم محمدرضا شاه (در زمان دولت بختیار) صورت گرفت، این حوادث را درسی برای ما و روزگار ما میداند و ادامه میدهد که من میترسم که رجال علمی و سیاسی و روشنفکران و اقشار ملت ما دوباره دستخوش اشتباه شوند و بدین وسیله آنان را به هوشیاری تا پیروزی بر دشمن فرا میخواند. (صحیفه نور، ج 3، ص 36 – 16/8/57)»
در کتاب «درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی» به قلم محمدرضا دهشیری باز هم امام خمینی(ره) بر کنار زدن نیروهای مذهبی و روحانی از عرصه سیاسی به عنوان نقطه ضعف دولت ملی مصدق اشاره کردهاند و فرمودهاند: «امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی در اشاره به حوادث مهم تاریخ معاصر از جمله ملی شدن صنعت نفت به نقش فعال و مثبت روحانیون در حفظ استقلال کشور و تلاش آنها برای ورود اسلام به عرصه اجتماعی و سیاسی از یکسو و درسهایی که باید از حوادث گذشته آموخت و به کار بست از سوی دیگر توجه کرده است.
به نظر امام خمینی جداسازی دین از سیاست، کنار زدن روحانیت از صحنه سیاسی کشور و رنگ ملی به نهضت دادن و محروم نمودن آن از پشتوانه مذهبی از آفات ملی شدن صنعت نفت بود امام به آشنایی خود با آیتالله کاشانی از نزدیک اشاره کرده و او را یک روحانی مبارز و ضد استعمار میداند (صحیفه نور، ج 18، ص 181 – 26/9/62) و میگوید جرم او این بود که میخواست اسلام در ایران پیاده شود.»
دیدگاه آیت الله بهشتی درباره کودتا/ در کودتای 28 مرداد کادر کم داشتیم
اما آیتالله سید محمدحسن بهشتی، نخستین رئیس دیوان عالی کشور با عبرتآموزی از کودتای 28 مرداد در زندگینامه خودنوشتش که در کتاب «زندگی و مبارزات شهید آیتالله سید محمد حسن بهشتی به روایت اسناد» آمده به حضور پویای خود در مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت اشاره کرده و آورده است: «در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ که تهران بودم، مقارن بود با اوج مبارزات سیاسی - اجتماعی نهضت ملی نفت به رهبری مرحوم آیتالله کاشانی و مرحوم دکتر مصدق. من به عنوان یک جوان معممِ مشتاق در تظاهرات و اجتماعات و میتنگها شرکت میکردم. در سال ۱۳۳۱ در جریان ۳۰ تیر به اصفهان رفته بودم و در اعتصابات ۲۶ تا ۳۰ تیر شرکت داشتم و شاید اولین یا دومین سخنرانی اعتصاب که در ساختمان تلگراف خانه بود را به عهده من گذاشتند.
یادم هست که کار ملت ایران را در رابطه با نفت و استعمار انگلیس با کار ملت مصر و جمال عبدالناصر و مسئله کانال سوئز و انگلیس و فرانسه و اینها، مقایسه میکردم. در آن موقع موضوع سخنرانی اخطاری بود به قوامالسلطنه و شاه و این که ملت ایران نمیتواند ببیند نهضت ملی شان مطامع استعمارگران باشد.»
نتیجه حضور مستقیم در جریانهای ملی شدن نفت و حمایت از دولت ملی از سوی آیتالله بهشتی موجب شد که وی به واکاوی در نقاط ضعف عدم پایداری مصدق بپردازد و با نگاهی به این رویداد تاریخی برنامه مبارزاتش را سرو سامان دهد. وی در این رابطه مینویسد: «به هر حال بعد از کودتای ۲۸ مرداد در یک جمع بندی به این نتیجه رسیدیم که در آن نهضت، ما کادرهای ساخته شده کم داشتیم، باز این مسئله مفصل است. بنابراین تصمیم گرفتیم که یک حرکت فرهنگی ایجاد کنیم و در زیر پوشش آن کادر بسازیم؛ و تصمیم گرفتیم که این حرکت اصیل اسلامی و پیشرفته باشد و زمینهای برای ساخت جوانها گردد.»
میانداری آیت الله طالقانی در پروسه اختلافات مصدق و کاشانی
آیتالله طالقانی در جریان مبارزات نهضت ملی در کنار آیتالله کاشانی بود و سعی میکرد به نحوی اختلافهای میان گروههای درگیر در مبارزه را از جمله فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی را سامان بخشد و در میان گروههای درگیر مبارزه نوعی همدلی ایجاد کند. تلاشی که به سرانجام نرسید و موجب شد تا طالقانی بعدها از این که کاشانی نتوانست از تنشها و تفرقه افکنها دوری کند از وی دلگیر شد و بعد از کودتا با همراهی آیتالله زنجانی تلاش کرد فعالیتهای فرهنگی و سیاسی خود را در مساجد متمرکز کند و با ضعفی که از مبارزات سران نهضت ملی دریافت کرده بود، بعد مذهبی نیروهای جوان و مبارز را قوی و منسجم کند. در کتاب «یاد باد» که بازنمایی خاطرات محمدحسن سالمی، نوه دختری آیتالله کاشانی است به روایت طالقانی از اختلاف بین سران نهضت اشاره کوتاهی شده است، اختلافی که به نظر طالقانی مهمتر از توطئه دول خارجی ذی نفوذ در کودتای 28 مرداد بود. نظرات آیتالله طالقانی به طور مفصل در روزنامه 15 اسفند 1357منتشر شده وی در بخشهایی از سخنان خود میگوید : «بیش از ضربه خارجی، ضربه از درون خود خوردیم. اینها فقط برای تذکر و بیان واقعیاتی است که موضع و موقع خود را درک کنیم. این به روحیات و نفسیات انسان بازمیگردد ... عوامل استبداد و استعمار داخلی و جاسوسان اطراف این قدرتها شروع به تفحص کردند و نقطه ضعفها را یافتند ... من که خود در این میان میخواستم بین این دو تفاهم ایجاد کنم، دیدم نمیشود. امروز صحبت میکردم ، اما فردا میدیدم که دوباره چهرهها عوض شده؛ باز خصومت و توطئه.»
دیدگاه سید محمود کاشانی/ دلسردی مردم از نهضت ملی
سید محمود کاشانی، فرزند آیتالله کاشانی و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی با استباطی که از مدارک و شواهد دارد معتقد است که تصمیمگیریهای مصدق زمینه را برای شکست مبارزات دولت ملی فراهم کرد. وی در کتاب «آیتالله کاشانی به روایت اسناد و خاطرات» با اشاره به شرایط استقرار مهرههای ذی نفوذ نظامی و بیاعتنایی مصدق به نیروهای فعال برای تغییر دولت آورده است: «مدارك فراواني در دست است كه نشان ميدهند هيچ يك از واحدهاي نظامي مستقر در پايتخت يا نقاط ديگر كشور حاضر نشدهاند به طرفداري از زاهدي وارد عمل شوند و بر عكس همه تيپهاي نظامي پايتخت تا پايان روز ۲۸ مرداد به نهضت ملي ايران وفادار بودهاند. بنابراين ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مصدق با واگذاري آگاهانه مسئوليت شهرباني و فرمانداري نظامي به سرتيپ دفتري كه پيش از آن حكم رياست شهرباني او از سوي زاهدي صادر شده بود و ديگر زمينه چينيهايي كه روز ۲۸ مرداد انجام داد، همه نيروهاي مسلح مستقر در پايتخت را كه از بركت فداكاري مردم و قيام پيروزمندانه ۳۰ تير ۱۳۳۱ به رسم امانت در اختيار او گذارده شده بود، يكجا به زاهدي واگذار كرد. در حقيقت اگر فرمان شاه، زاهدي را به نخست وزيري رساند اين اقدامات موثر مصدق بود كه راه را براي به قدرت رساندن زاهدي هموار كرد.»
در بخش دیگری از کتاب فرزند کاشانی تیر خلاص را به کودتای 28 مرداد میزند و مدعی میشود مردم که از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و هرج مرج در کشور به تنگ آمده بودند از این تغییر قدرت و حذف مصدق خشنود شدند: «سركوب رهبران و هواداران اصيل نهضت ملي ايران و از سوي ديگر حضور گسترده افراد حزب توده در صحنه سياسي و پيدايش نابساماني در اوضاع اجتماعي كشور نگراني جدي مردم و نيروهاي مذهبي را به دنبال داشت. حل و فصل نشدن موضوع نفت و قطع صدور آن، اقتصاد كشور را در تنگناي شديد قرار داد. فقر عمومي، نارضايي از نهضت ملي ايران را در پي داشت و همين نارضايي كه با برنامهريزي و كارگرداني انگلستان گسترش يافته بود مورد بهرهبرداري اين دولت قرار گرفت و از عوامل زمينه ساز سقوط نهضت شد. رد پيشنهادهاي قابل پذيرش در زمينه موضوع نفت در شرايطي صورت گرفت كه بنا به گزارش وزير دارايي ايران در سال ۱۳۳۳ دولت مصدق با مصرف كردن همه ذخائر ارزي و ريالي كشور در سال ۱۳۳۰ و با گرفتن وامهاي متعدد از بانك ملي و فروش اوراق قرضه در سال ۱۳۳۱، چند ميليارد بدهي به بار آورده و نزديك به ۴۰۰ ميليون تومان اسكناس غير قانوني چاپ كرده بود. سرانجام در مرداد ماه ۱۳۳۲ كفگير به ته ديگ خورده و هيچگونه امكانات مالي براي پرداخت حقوق كاركنان و انجام تعهدات دولت باقي نمانده بود. مجموعه عواملي كه بيان گرديد موجبات دلسردي مردم از نهضت ملي ايران را فراهم ساخت و گروه بزرگي از مردم در اين اوضاع و احوال از بركنار شدن دولت مصدق كه هيچ دستاورد مثبتي براي كشور نداشت خشنود گرديدند و اين بود سرانجام سناريويي كه شبكههاي جاسوسي انگلستان براي براندازي نهضت ملي ايران طرحريزي كرده و با كارگرداني مصدق گام به گام با موفقيت به مورد اجرا گذاردند.»
حسن آیت: در دولت مصدق در حق آیتالله کاشانی جفا شد
حسن آیت، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی که در مبارزات نهضت ملی نفت تلاش زیادی کرد و پس از کودتای ننگین 28 مرداد مصممتر و هوشیارتر از پیش به مبارزه خود ادامه داد. همراهی آیت در مبارزات نهضت ملی موجب شد که وی با سیاست و حزبیگری بیشتر آمیخته شود در نتیجه در سال 1340 با کمک دوستان و همفکرانش اقدام به ایجاد تشکیلات سیاسی- نظامی کرد که این گروه با نفوذ در ارگانهای رژیم پهلوی به ویژه گارد جاویدان و ارتش مخصوصا نیروهای دریایی رژیم پهلوی، شاخههای مخفی تشکیل داد که در پیروزی انقلاب اسلامی خدمات ارزندهای ارایه کردند.
آیت درباره رجال سیاسی و تاریخی معاصر ایران شناخت کاملی داشت، به طوری که یاران و دوستان به علت حضور وی در نهضت ملی شدن صنعت نفت و مطالعه تمام روزنامههای موافق و مخالف که قبل از سیام تیرماه 1320 به بعد منتشر شده بود، از او به عنوان «دایرهالمعارف رجال ایران» یاد میکردند و این نشانگر مطالعه بسیار عمیق او در تاریخ معاصر ایران و حضور ذهن قوی آیت بود. وی در کتاب «چهره حقيقي مصدقالسلطنه و یادداشتهای سیاسی حسن ارسنجانی» درباره شخصيت، زندگي و احوالات دكتر محمد مصدق با نگاهي منتقدانه مینگرد و معتقد است که در دولت مصدق در حق آیتالله کاشانی جفا شد و کاشانی را با خدعه به حاشیه راندند. آیت میگوید: «آن چیزی که من میگویم عین این جمله است، دشمن بلایی را که سر آیتالله کاشانی آورد، میخواهد سر امام و این نهضت بیاورد و عین این جمله را من آنجا گفتم و دشمن بارها تلاش کرده و یکی از عللی که موفق نشده، این است که ما دست او را خواندهایم، ملت هم باید دست اینها را بخواند...» وی معتقد بود که با پند گرفتن از تاریخ که مدام خود را تکرار میکند، خطرات پیش روی انقلاب و نیروهای وفادار به انقلاب را شناخته و خود و انقلاب را در برابر این خطرات بیمه کنیم. آنچه که از سخنان حسن آیت برداشت میشود این است که وی اختلاف و جدایی کاشانی را از نهضت یکی از دلایل شکست و روی دادن کودتا برمیشمرد.
نظر شما