به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) سپتامبر 1939 هیتلر به استالین می‌گوید: مرکز ثقل زمین؟ و مرد به‌ظاهر خوش‌مشرب گرجستانی (استالین) پاسخ می‌دهد: قتل خونین کارگران؟(درحالی‌که دو دیکتاتور به احترام هم کلاه‌خود را برمی‌دارند و خود را به کج فهمی می‌زنند!)
در کارتن زیبای دیوید لو به زبان بی‌زبانی می‌بینیم که چگونه دو رهبر دیکتاتور باهم قرار ملاقات می‌گذارند تا با حمله به لهستان جنگ جهانی دوم را 75 سال پیش راه بیندازند. اما هرگز بین آن‌ها ملاقاتی در این خصوص صورت نمی‌گیرد و اسناد موسوم به پیمان عدم تعرض را وزاری خارجه دو کشور یعنی «یواخیم فون ریبنتروپ» وزیر خارجه آلمان (شامپاین فروش ورشکسته) و «ویاچسلاو میهایلوویچ مولوتف»(....) در مسکو امضا می‌کنند.
اما راجر مورهاوس در کتاب جدید خود / The Devils' Alliance: Hitler's Pact with Stalin, 1939-1941 با وضوح و دقت بالا رابطه نامشروع نازیسم و استالینیسم را موشکافی کرده و بر غیرطبیعی بودن این اتحاد تأکید می‌کند.
درواقع، کتاب مورهاوس اولین کتاب به انگلیسی حاصل نیم‌قرن تحقیق در این زمینه است، اما نکته قابل اهمیت اینکه چرا مورخان به این موضوع توجه اندکی نشان داده‌اند؟
یکی از دلایل می‌تواند این باشد که این پیمانی شرم‌آور بوده است، هم برای نازی‌ها و هم کمونیست‌ها که سال‌ها مانند سطل زباله بر سر یکدیگر ریخته بودند و حالا می‌توان چرخش دراماتیک روابط آن‌ها را که به‌سوی ژولیدگی سوق یافت و به عصبانیت پیروان آن‌ها منجر شد، بهتر تحلیل کرد.
این پیمان همچنین برای دموکراسی‌های غربی نیز شرم‌آور است که مستقیم و غیرمستقیم باعث‌وبانی چنین پیمانی شدند. انگلیس و فرانسه به دلیل کودتای دیپلماتیک قرن! گول‌خورده بودند و چهره‌های برافروخته‌تری را می‌شد در لندن بعد از گذشت 22 ماه از امضای قرارداد و پاره کردن آن توسط هیتلر و حمله به شوروی مشاهده کرد که پالس‌های رسیده از دفتر استالین تبدیل به «متحد شجاع روس ما» تبدیل شد و این در حالی بود که احزاب کمونیست نام جنگ امپریالیست را به جنگ با فاشیسم تغییر دادند!!
مورهاوس در این کتاب ما را با چنین پیچیدگی‌های سیاسی آن روزگار آشنا کرده و از شرمسار کردن مورخانی همچون اریک هابسبام (مورخ مارکسیست انگلیسی) ابایی ندارد.
نقاط مشترکی که مورهاوس بین معادلات رایش سوم و اتحاد جماهیر شوروی سابق پیداکرده (شامل بدبینی به گذشته، دورویی و ظلم و ستم وحشیانه) نشان می‌دهد که این دو در یک هم‌خوابگی تاریخی جای گرفته‌اند! و البته بحث داغ هنوز این است که کدام رژیم ددمنش‌تر بوده و بیشتر کشتار کرده است؟
مشابه چنین زشتی‌هایی را می‌توان در قتل برادران نظامی «یاکوب ونوک» و «بولسلاو ونوک» اشاره کرد که یکی توسط نازی‌ها و دیگری توسط شوروی به قتل رسیدند، نیز مشاهده کرد.
همچنین فرار مارگارت بابرنومن، کمونیست آلمانی که به مسکو فرار کرده و کشته شد؛ و نیز شوهر وی که بر اساس مفاد پیمان عدم تعارض توسط رفیق استالین‌ها!! به قتل رسیده بود.
و باید مورخان پیر و فرتوتی که با بهانه‌های کمونیسم کنار آمده و شاهد شکنجه و قتل‌عام بسیاری از مردم در طول جنگ جهانی و استبداد این دو هیولا در اروپای تقسیم‌شده میان آن دو بودند را اعدام کرد.
این کتاب 432 صفحه‌ای توسط انتشارات «بیسیک بوکس» در 14 اکتبر به قیمت 21 دلار راهی بازار می‌شود.{لینک} {لینک تلگراف/ 22 پوند}
در کارتن زیبای دیوید لو به زبان بی‌زبانی می‌بینیم که چگونه دو رهبر دیکتاتور باهم قرار ملاقات می‌گذارند تا با حمله به لهستان جنگ جهانی دوم را 75 سال پیش راه بیندازند. اما هرگز بین آن‌ها ملاقاتی در این خصوص صورت نمی‌گیرد و اسناد موسوم به پیمان عدم تعرض را وزاری خارجه دو کشور یعنی «یواخیم فون ریبنتروپ» وزیر خارجه آلمان (شامپاین فروش ورشکسته) و «ویاچسلاو میهایلوویچ مولوتف»(....) در مسکو امضا می‌کنند.
اما راجر مورهاوس در کتاب جدید خود / The Devils' Alliance: Hitler's Pact with Stalin, 1939-1941 با وضوح و دقت بالا رابطه نامشروع نازیسم و استالینیسم را موشکافی کرده و بر غیرطبیعی بودن این اتحاد تأکید می‌کند.
درواقع، کتاب مورهاوس اولین کتاب به انگلیسی حاصل نیم‌قرن تحقیق در این زمینه است، اما نکته قابل اهمیت اینکه چرا مورخان به این موضوع توجه اندکی نشان داده‌اند؟
یکی از دلایل می‌تواند این باشد که این پیمانی شرم‌آور بوده است، هم برای نازی‌ها و هم کمونیست‌ها که سال‌ها مانند سطل زباله بر سر یکدیگر ریخته بودند و حالا می‌توان چرخش دراماتیک روابط آن‌ها را که به‌سوی ژولیدگی سوق یافت و به عصبانیت پیروان آن‌ها منجر شد، بهتر تحلیل کرد.
این پیمان همچنین برای دموکراسی‌های غربی نیز شرم‌آور است که مستقیم و غیرمستقیم باعث‌وبانی چنین پیمانی شدند. انگلیس و فرانسه به دلیل کودتای دیپلماتیک قرن! گول‌خورده بودند و چهره‌های برافروخته‌تری را می‌شد در لندن بعد از گذشت 22 ماه از امضای قرارداد و پاره کردن آن توسط هیتلر و حمله به شوروی مشاهده کرد که پالس‌های رسیده از دفتر استالین تبدیل به «متحد شجاع روس ما» تبدیل شد و این در حالی بود که احزاب کمونیست نام جنگ امپریالیست را به جنگ با فاشیسم تغییر دادند!!
مورهاوس در این کتاب ما را با چنین پیچیدگی‌های سیاسی آن روزگار آشنا کرده و از شرمسار کردن مورخانی همچون اریک هابسبام (مورخ مارکسیست انگلیسی) ابایی ندارد.
نقاط مشترکی که مورهاوس بین معادلات رایش سوم و اتحاد جماهیر شوروی سابق پیداکرده (شامل بدبینی به گذشته، دورویی و ظلم و ستم وحشیانه) نشان می‌دهد که این دو در یک هم‌خوابگی تاریخی جای گرفته‌اند! و البته بحث داغ هنوز این است که کدام رژیم ددمنش‌تر بوده و بیشتر کشتار کرده است؟
مشابه چنین زشتی‌هایی را می‌توان در قتل برادران نظامی «یاکوب ونوک» و «بولسلاو ونوک» اشاره کرد که یکی توسط نازی‌ها و دیگری توسط شوروی به قتل رسیدند، نیز مشاهده کرد.
همچنین فرار مارگارت بابرنومن، کمونیست آلمانی که به مسکو فرار کرده و کشته شد؛ و نیز شوهر وی که بر اساس مفاد پیمان عدم تعارض توسط رفیق استالین‌ها!! به قتل رسیده بود.
و باید مورخان پیر و فرتوتی که با بهانه‌های کمونیسم کنار آمده و شاهد شکنجه و قتل‌عام بسیاری از مردم در طول جنگ جهانی و استبداد این دو هیولا در اروپای تقسیم‌شده میان آن دو بودند را اعدام کرد.
این کتاب 432 صفحه‌ای توسط انتشارات «بیسیک بوکس» در 14 اکتبر به قیمت 21 دلار راهی بازار می‌شود.{لینک} {لینک تلگراف/ 22 پوند}
نظر شما