به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) این کتاب به سفارش سازمان زیباسازی شهر تهران به سرانجام رسیده و تمامی تصاویر انتخابی کتاب به جز چند مورد، از آثار موزه تازه تأسیس شده کمالالملک گرفته شده است.
در ابتدای کتاب، نویسندگان درباره مراحل تدوین کتاب مینویسند: «با طراحی و تأسیس «موزه کمال الملک» در سال 1392 در باغ نگارستان؛ جایی که کمال الملک مدرسهاش را در سال 1290 تأسیس کرد، ضرورت پشتوانههای علمی و تدبیر پژوهشهای مرتبط پیش آمد. لذا اقداماتی در این راستا شکل گرفت که کتاب پیش رو یکی از آنهاست؛ مجموعهای که به صورت اجمالی به معرفی هنرمندان و آثار مکتب کمالالملک و گزیده ماخذ شناسی ایشان پرداخته است.»
کتاب با مقاله کوتاهی از محمد حسن حامی با عنوان «مروری بر آموزش هنر در ایران» آغاز میشود. این مقاله به شرح تاریخ شکلگیری اولین مدارس مدرن هنری (و نه مکاتب استاد و شاگردی) که توسط اولین تحصیلکردههای فرنگ رفته ایران بنا شدهاند، میپردازد.
دارالفنون/مدرسه صنیعالملک/مدرسه کمالالملک/دانشکده هنرهای زیبا
نویسنده در مقاله شرحی از نظام آموزشی مدارس هنری ایران ارائه میدهد؛ از دارالفنون که در سال 1269 و هنرستان صنیع الملک که در سال 1280 توسط ابوالحسن غفاری (صنع الملک) تأسیس شد تا مدرسه «صنایع مستظرفه» که در سال 1290 توسط محمد غفاری (کمال الملک) با کمک جمعی مشروطه خواهان بنا نهاده شد و در نهایت در سال 1319 با ادغام در دانشگاه تهران دانشکده هنرهای زیبا نام میگیرد. تصویر زیر اثر محمود اولیا (1278 تا 1340) از شاگردان کمالالملک است:
کتاب در شمایلی کاتالوگگونه شناسنامه درخوری از 46 نفر از اولین نقاشان طبیعتگرا و واقعگرای ایرانی را معرفی و به همراهش اثری از وی را به نمایش گذاشته است. معرفی نقاشان از علیاکبرخان مزینالدوله استاد مدرسه دارالفنون و مهمترین استاد کمالالملک، «حسنعلی وزیری»، «اسماعیل آشتیانی» و «علی محمد حیدریان»؛ اولین شاگردان کمالالملک تا «علی اصغر پتگر»، «عباس کاتوزیان» و «علی اکبر صنعتی» جوانترین شاگردان کمال الملک که کمتر از 20 سال از درگذشتشان میگذرد در برمیگیرد.
حامدی همچنین در این مقاله اشارهای به تاثیرات و جایگاه فرهنگی- اجتماعی مدرسه کمالالملک در ایجاد مقبولیت اجتماعی برای نقاشی نزد مردم کوچه و بازار و مشروعیت این هنر نزد علمای فقهی دارد. در بخشی از مقاله میخوانیم: استاد کمالالملک در همین ایام با صدور حکم معاونت مدرسه برای شیخ اسماعیل آشتیانی، که از نخستین شاگردانش به شمار میآمد، این مشکل را تا حدودی حل کرد. به عبارتی، اسماعیل آشتیانی فرزند آیت الله شیخ مرتضی آشتیانی، مجتهد بزرگ شهر و نوهی آیت الله میرزا حسن آشتیانی (از بزرگان جنبش مشروطه) بود و همین حضور و سپس معاونت مدرسه، مشروعیت تدریس نقاشی را تا حد زیادی – برای اذهان عموم- به ارمغان آورد. تصویر زیر اتوپرتره محمود هدایت ( برادر صادق هدایت) از شاگردان کمالالملک است:
نویسنده در پایان مقاله در یک جمعبندی مینویسد: «مکتب کمالالملک نزدیک به هفت دهه، هنر ایران را زیر نفوذ داشت. شاگردان این مکتب به شهرهای دیگر سفر کردند و به اشاعه آموختهها و توانایی خود اهتمام ورزیدند اما این سیطره تنها از سوی شاگردان مستقیم و غیر مستقیم استاد رقم نخورد. در واقع، چنانچه هنر ناتورالیسم اروپا را تا حدودی یک پذیرش ناگزیر در جریان مدرنیته تلقی کنیم که دیر یا زود به جریان هنر سرزمین ما نیز نفوذ میکرد، باید اذعان نمود افراد دیگری بودند که این خوانش را جدای از جریان کمالالملکی آن آغاز کردند و به کمال رسانیدند؛ به طور مثال، برادران میرمصور ارژنگی و رسّام ارژنگی از ان دسته بودند.»
همچنین بخش پایانی این کتاب ماخذشناسیِ مفصّلی در 12 صفحه درج شده که ذیل نام هر نقاش تمامی نشریات و کتابهایی را که محتوای مطالبی از وی بودهاند در برمیگیرد.
این کتاب در 118 صفحه، شمارگان هزار نسخه و به بهای دو هزار تومان از سوی نشر پیکره روانه بازار شده است.
نظرات