متن زیر گلچین ایبنا از اشعار مهدی اخوان ثالث درباره دفاع مقدس و هشت سال جنگ تحمیلی عراق است.
او اگر چه در همین سروده از مَزُدشتیبودنش میگوید: « گرچه من مَزْدُشتِيمَ، امّا به زندان نيز هم/ ميگرفتم وجد و حال از شورِ اين تكبيرها» که به گمان من گونهای طنز و طعن و شاید باستانیگرایی شعری و یا نوعی ملامتیگری است و اگر هم اینها نباشد، ما را با آن کاری نیست، برای پیروزی رزمندگان چنین میسراید: « تيرهاشان باد يارب، كاري و دشمنفكن/ سينههاشان ايمن از آسيبِ تيغ و تيرها».
اخوان در توصیف شهیدان در همین سروده آورده است: « چهرهشان پيش از شهادت ديدهام، هم بعد از آن/ بود خشمآلود و آنگه راحت آن تصويرها/ اين شهيدان نامشان تا جاودان پاينده است/ زيرها بس گر زِبَر گردد، زِبَرها زيرها» همو در جای دیگری چنین با شهیدان نجوا کرده است: « بیا یادِ شهیدان زنده داریم/که خونشان رازِ سرخِ سرنوشت است ... بنازم من شهیدانِ وطن را / که نامِ سرخشان تاج بهشت است ».
اخوان همچون اکثر ملت ایران از ادامه دفاع چنین میگوید: « به چنگ آریم با جنگ و به دست داد بسپاریم/ و خواهد دید او از داد فرجام خوشایندش!/ شهود دادگاه ما شهیدان و یتیمانش/ دگر آواره جنگی و جانباز و همانندش/ ددک صدام بیدین را، نه دد، بل عنترک صدام/ به روی دار رقصانیم، با زنجیر یکچندش/ عرب را میکشد نامرد و میگوید عربخواهم/ عجم بگذار و با نسل عرب سی نسل پیوندش/ اگر رحمی نکرد او با زن و فرزند ما مردم/ به راه خوی و خونش رفت و حزب لعنتآوندش/ تو ای آزاده ایرانی، شرفمند، از بنیاحرار/ به راه "لاتزر" رو با زن و با اهل و فرزندش/ خوشا ملک عراق ما که دارد اشتیاق ما/ خوشا دیرین میانرودان ما اروند و مروندش/ "امید" این لختهخون قلب تو خواهد بگوید باز/ خوشا اقلیم خوزستان و چند و چون دلبندش...»
سرودهای دلنشین و پرشور از مهدی اخوان ثالث درباره حماسه پرافتخار دفاع مقدس برگزیده شده است:
گرچه ميبافند بهرِ شيرها زنجيرها
بگسلند آخر همه زنجيرها را شيرها
اين دليرانِ نكو با بد چه جنگي ميكنند
همچو جنگِ شيرها با تير و با شمشيرها
تيرهاشان باد يارب، كاري و دشمنفكن
سينههاشان ايمن از آسيبِ تيغ و تيرها
چهرهشان پيش از شهادت ديدهام، هم بعد از آن
بود خشمآلود و آنگه راحت آن تصويرها
اين شهيدان نامشان تا جاودان پاينده است
زيرها بس گر زِبَر گردد، زِبَرها زيرها
نامشان چون تاجِ فخري بر سرِ اين كشور است
خامه زرّين نويسد اين به خطّ ميرها
خيره سازد چشم گردون را فروغ فخرشان
ميگذارد بر زمينِ زنده هم تأثيرها
اي دليرانِ وطن، با «زنده باد ايران» به پيش!
شورِ ايمانْتان فزونتر باد و زور از شيرها
گرچه من مَزْدُشتِيمَ، امّا به زندان نيز هم
ميگرفتم وجد و حال از شورِ اين تكبيرها
عنترك صدّام را با دار و دسته بُزدلش
بر فرازِ دار رقصانيم، با زنجيرها
روستا و شهر و باغ و خانه ويران ميكنند
روبهان، وانگه گريزند از نبردِ شيرها
سنگدل شيرند و تضعيفِ جوانان كارشان
ريشهشان از خاك بركن، يا رب از آن زيرها
خاكِ خود را پس بگيريد، اي دليرانِ وطن
از جهانخوارانِ غرب و شرق و اين اكبيرها
اين دغل دونانِ دشمن را برانيد از وطن
با قويتر رزمها و برترينها تدبيرها
ملكِ خوزستان و ديگر جايها گر شد خراب
باز آبادان شود، با بهترين تعميرها
اي جوانان، فتحِ فرجامين بود آنِ شما
ميخورم سوگند بر پيغمبران و پيرها
اين شهيدان، زخميان را بيند آيا آسمان؟
كر شود گوشِ زمين از صيحهي آژيرها
غم مخور «امّيد» بيشك بِگُسلد آخر ز هم
گرچه ميبافند بهرِ شيرها زنجيرها
نظر شما