چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۴
پيوندها و گسست‌هاي ارسطو و ابن‌سينا در گفت‌وگو با حسین فلسفی/ از گزارشگري و نقد تا رد و افزايش

حسین فلسفی، استادیار فلسفه معتقد است اگر بخواهیم فلسفه ارسطو را در ابن سینا پیدا کنیم می‌توان به سادگی آن را ببینیم با این وجود، ابن سینا تنها گزارشگر فلسفه ارسطو نیست بلکه او مسائلی را که در فلسفه ارسطو نبوده یا این‌که مسائلی را که با فلسفه ارسطو ناسازگار است، به فلسفه ارسطو افزوده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- حسین فلسفی دکترای فلسفه اسلامی دارد و استاديار فلسفه است. از او تا کنون کتاب‌های «منطق اشراق: پژوهشی در منطق حكمت اشراق سهروردي»، «چیستی دانش تجربی» و «خرد در برابر خرد» منتشر شده است. وی همچنین چندین اثر دیگر در حوزه فلسفه و حکمت اسلامی در دست انتشار دارد. با وی گفت‌وگویی كوتاه درباره پيوندها و گسست‌هاي فلسفي و منطقي ميان ارسطو و ابن‌سينا در نگارش‌هاي اسلامي داشته‌ایم که می‌خوانید.

ـ به نظر برخي، فلسفه ارسطو در جهان اسلام با فارابی زاده می‌شود و با ابن‌سینا دستگاه فکری می‌يابد و فلسفه اسلامي مي‌شود. شما چه فکر می‌کنید؟
این که اصولاً به چه چیزی دستگاه‌مند گفته می‌شود یکی از مسائل فلسفی است. اگر این گونه فکر کنید که دستگاه‌مند شدن بر اساس این است که فلسفه ارسطو را بیایید یک لعاب دیگر به آن بدهید و مبادیي به آن اضافه کنید، بله می‌توانیم بگوییم اين فلسفه با ابن‌سینا دستگاه‌مند شده است اما اگر این‌گونه در نظر بگیریم که فلسفه ارسطو مبادیي دارد که از صورت، ماده، عرض، جوهر و ... تشکیل شده است، به این معنی آن وقت می‌توانیم بگوییم که در فلسفه اسلامی اصلاً کسی نتوانسته آن را دستگاه‌مند کند.

بنابراین اگر بگوییم فلسفه مشایی مبانیي دارد و بعد یک روش دارد ــ که همان منطق ارسطویی است ــ و بعد یک غایت دارد، اگر این گونه دستگاه را در نظر بگیریم آن وقت فلسفه ابن سینا، ادامه فلسفه ارسطوست ولی اگر دستگاه را به گونه‌ای تعریف کرد که بتوان هر چیزی را در آن جای داد، آن وقت می‌توانیم بگوییم ابن‌سینا دستگاه هم دارد و البته دستگاه‌هایی که ابن سینا ساخته است تلفیق فلسفه ارسطو و افلاطون است.

ـ آثار ارسطو را شارحانی مانند فارابي و ابن‌سینا به ما رسانده‌اند. برخی معتقدند شارحان نتوانسته‌اند افکار ارسطو را به‌درستی به ما منتقل کنند.
نه، موافق نیستم. اغلب فیلسوفان ما نتوانسته‌اند از بند ارسطو رها شوند و بحث‌های جدیدی در فلسفه ایجاد کنند در حالی که در غرب، کانت و دکارت انقلاب کردند. مفسران ما همه آثار او را به‌خوبی تبيين کرده‌اند و همت فیلسوفان ما رسیدن به جان فلسفه ارسطو بوده است. تمام کوشش ابن‌سینا و فارابی هم در توجیه فلسفه ارسطوست و این در تمامی آثارشان پیداست.

ـ نسبت فلسفه ابن‌سینا به فلسفه ارسطو چيست؟ آيا می‌توانیم بگوییم که ابن‌سینا ارسطو را نقد هم کرده است؟
فلسفه ارسطو را می‌توانيم به‌سادگی در فلسفه ابن‌سینا ببینیم. با وجود این باید در نظر داشته باشید که ابن‌سینا تنها، گزارشگر فلسفه ارسطو نیست بلکه او مسائلی را که در فلسفه ارسطو نبوده یا مسائلی را که با فلسفه ارسطو ناسازگار است، به فلسفه ارسطو افزوده است.

به طور مثال، در بحث خودشناسی فلسفی، ابن‌سینا نه تنها نظر ارسطو را نمی‌پذیرد بلکه سخن ناسازگار با او بیان می‌کند. بحث برهان معلق در فضای ابن‌سینا با هیچ یک از مبادی فلسفه ارسطو سازگار نیست. بنابراین در اینجا ابن‌سینا در کتاب‌هایش نظریاتی دارد که از مبادی فلسفه ارسطو گرفته نشده و حتی با تفکر ارسطو ناسازگار است. اما این‌که مبادی و روش این دو کدام است شبهاتی وجود دارد. ابن‌سینا باید به لحاظ روشی پایبند منطق ارسطویی باشد اما ناگهان بحثی می‌کند که با روش ارسطو ناسازگار است و اینجا این بحث می‌شود که آیا ابن‌سینا می‌خواسته یک مبحث نو و جدید بسازد اما گرفتار روش ارسطویی بوده است يا خير.

ـ به نظر مي‌رسد در شرق و در جهان اسلام، نقد فلسفه و منطق ارسطو با نقد فلسفه مشايي ابن‌سينا پيوند خورده است.
در جهان اسلام، طیف اشعری‌ها مانند غزالی مهم‌ترین منتقدان ارسطو و ابن‌سينا هستند. به‌ويژه غزالی از ابهت زیادی برخوردار است و منتقد جدی فلسفه است. افزون بر او، سهروردی، هم فیلسوف است، هم سر ناسازگاری با فلسفه مشايی دارد و بعد علاوه بر ناسازگاری، روش مشایی را نقد می‌کند و بعد نظر نو و جدیدی می‌آورد. غزالی فقط در نقد فلسفه ماند اما فیلسوفي بزرگ مانند سهروردی، هم فلسفه را نقد کرد و هم بحثي نو را تاسیس کرد. بنابراین غزالی تنها منتقد ارسطو و ابن‌سیناست اما سهروردی، هم منتقد و هم صاحبنظر است.

ـ در غرب، نگاه منتقدان ارسطو به ابن‌سینا چگونه است؟

غربيان، ابن سینا را بیشتر به عنوان پزشک می‌شناسند. در غرب عموماً نگاه این است که آکوئیناس و ابن‌سینا شارحان ارسطو هستند تا فیلسوف! باید در نظر داشته باشید که وقتي در غرب، ارسطو را نقد می‌کنند و مبادی و روش‌شناسی ارسطو کنار می‌رود، مسلماً شارحانش مانند ابن‌سینا هم کنار گذاشته مي‌شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها