بخشی از کتاب «پاریس جشن بیکران» که برای هفتمین بار با ترجمه فرهاد غبرایی تجدید چاپ میشود، به یادداشتی از گابریل گارسیا مارکز با عنوان «استاد همینگوی» و نیز نوشتهای از ماریو بارگاس یوسا با عنوان «همینگوی: جشن مشترک» اختصاص دارد.
همینگوی در سال 1950 به یکی از دوستان خود گفته بود: اگر بخت یارت بوده باشد تا در جوانی در پاریس زندگی کنی، باقی عمرت را هر جا که بگذرانی، با تو خواهد بود؛ چون پاریس جشنی است بیکران.
یادداشتی پس از فرهاد، پیشگفتار، کافه خوب میدان سن میشل، درس های میس استاین، نسل گمشده، شکسپیر و شرکا، آدم های کنار سن، بهار کاذب، پایان یک سرگرمی، گرسنگی انضباط خوبی بود، فورد مدوکس فورد و پیروِ ابلیس، زایش مکتبی نوین، با پاسن در دُم، ازرا پاوند و طبع لطیفش، سرانجامی کمابیش غریب، مردی که داغ مرگ خورده بود، اِوَن شیپمن در لی لا، کارگزار شر، اسکات فیتز جرالد، شاهینها شریک نمیپذیرند، مساله اندازه، پاریس را هرگز پایانی نیست، از بخشهای این کتاب به شمار میآیند.
در پیوست این کتاب یادداشتی از گابریل گارسیا مارکز با عنوان «استاد همینگوی» و نیز یادداشتی از ماریو بارگاس یوسا با عنوان «همینگوی: جشن مشترک» آمده است.
در بخش از پیشگفتار کتاب، به نقل از ارنست همینگوی در کوبا و در سال 1960 نوشته شده است: «به دلایلی که در نظر نویسنده کافی است، بسیاری از اماکن و اشخاص، بررسیها و تاثیرات به این کتاب راه نیافتهاند. برخی از آنها ناشناخته ماندهاند و برخی دیگر را هر کسی می داند و هر کسی درباره آنها نوشته است و بیگمان همچنان خواهد نوشت.از ورزشگاه آناستازی، جایی که بوکسبازهایش پای میزهایی که زیر درختان چیده بودند پیشخدمتی میکردند و رینگ خود باغ بود، سخنی به میان نیامده. همچنین است تمرین با لاری گینز، یا مبارزههای بیست روندی در سیرک زمستانی. نیز از دوستان نازنینی چون چارلی سویینی، بیل بِرد، و مایک استرِیتر یا آندره ماسون و میرو. از سفرمان به جنگل سیاه یا پویندگیهای یکروزهمان در جنگلهای محبوبمان در اطراف پاریس نیز سخنی به میان نیامده. بسیار بجا میبود اگر از این همه در این کتاب گفته میشد، اما عجالتا باید به نبودنِ آنها بسازیم.
اگر خواننده خوشتر دارد، می توان این کتاب را داستان دانست. اما همیشه این احتمال هست که کتاب داستانی از این دست بر آنچه به منزله واقعیت نگاشته شده پرتوی بیفکند.»
يوسا نیز در بخشی از یادداشت خود در این کتاب درباره همینگوی گفته است: «هر داستان خوب بايد بتواند كمي از خصلتهاي داستاني همينگوي را در خود داشته باشد.»
چاپ نخست کتاب پاریس جشن بیکران با ترجمه فرهاد غبرایی، در سال 1383 بوده و هفته آینده چاپ هفتم آن با قیمت 12 هزارتومان از سوی انتشارات کتاب خورشید در بازار کتاب توزیع می شود.
همینگوی 21 ژوئیه 1898 در اوک پارک (Oak Park) ایالت ایلینویز چشم به جهان گشود. پدرش کلارنس یک پزشک و مادرش، گریس، معلم پیانو و آواز بود.
سبک ویژه او در نوشتن، همینگوی را نویسندهای بیهمتا و بسیار تاثیرگذار کرد. در سال 1925 نخستین رشته داستانهای کوتاهش منتشر شد. همینگوی، بیوقفه به نوشتن پرداخت و تنها در زمان دو جنگ جهانی از نوشتن باز ماند. وی در این دو جنگ شرکت جست و دو مدال افتخار و شجاعت نیز کسب کرد.
از این نویسنده 12 رمان و بیش از 10 مجموعه داستان کوتاه باقی مانده است.
فرهاد غبرایی، مترجم این رمان، در سال 1328 در لنگرود به دنیا آمد و در سال 1373 در سانحه تصادف کشته شد. حریم نوشته «ویلیام فاکنر»، «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین، «خانواده پاسکال دوآرته» نوشته کامیلو خوزه سلا، «شکست» و «آسوموار» نوشته امیل زولا، «فلینی از نگاه فلینی» جووانی گراتسینی و «کولا برونیون» از رومن رولان برخی از ترجمههای منتشر شده غبرایی هستند.
نظر شما