یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۴
عباس پژمان: امیدوارم اوضاع نشر روبه تحول باشد/ دعا کنیم خوانندگان کتاب‌های علوم انسانی منقرض نشوند!

عباس پژمان اميدوار است كه اوضاع نشر به حالت قبل باز نگردد و حتي اگر قرار نيست بهتر شود، حداقل در همين وضعيت باقي بماند. این نویسنده و مترجم کشورمان به ایبنا گفت که کتابی را هنوز در دوره جدید به وزارت ارشاد ارسال نکرده، ولی فضای نشر و چاپ کتاب را مساعدتر از دوران قبل می‌داند.

 خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)- حورا صداقت نژاد: عباس پژمان، نويسنده و مترجم گرچه در دولت جدید، کتابی را برای چاپ به وزارت ارشاد ارسال نکرده، ولی فضا را ملایم‌تر از قبل می‌داند و در گفت‌وگو با «ایبنا» ابراز امیدواری می‌کند که اوضاع حداقل به همین منوال باقی بماند. او همچنین درباره موضوعاتی چون بی‌علاقگی مردم به كتاب خواندن و کاهش شدید شمارگان كتاب‌ها در سال‌های گذشته نیز صحبت کرد.

اوضاع این روزهای حوزه نشر را در دولت فعلی چگونه می‌بینید؟


در دولت پیشین سختگیری‌های عجیبی صورت می‌گرفت که به هیچ وجه فلسفه آنها مشخص نبود. ظاهرا این روزها خبری از چنین مسائلی نیست. حتی در خبرها از قول آقای صالحی (معاون فرهنگی ارشاد) شنیده‌ام که کتاب‌ها حداکثر دو ماهه مجوز می‌گیرند. این اتفاق خوبی است زیرا به سرعت تکلیف یک کتاب مشخص می‌شود ولی در دولت قبلی چنین روندی اصلا مشخص نبود. من امیدوارم که اوضاع نشر به حالت قبل باز نگردد. و حتی اگر قرار است كه بهتر از این نشود، با توجه به اتفاقات دوره گذشته، دعا می‌کنم که وضعیت کتاب حداقل در حالت فعلی باقی بماند.

آیا کتابی از شما اکنون در وزارت ارشاد برای دریافت مجوز معطل مانده است؟

اکنون هیچ کتاب بلاتکلیفی ندارم. ولی دریافت مجوز برای تجدید چاپ کتاب «والسِ خداحافظی» حدود دو سال به طول انجامیده است.

پیشنهاد خاصی برای بهبود روند امروز نشر دارید؟

من چه پیشنهادی داشته باشم؟ کار حوزه نشر با خداست. به نظرم مهم‌ترین مشکل نشر کشور ما در حوزه علوم انسانی، از بين رفتن مخاطبان است. كساني كه دعاهايشان مستجاب مي‌شود، بايد در دعاهايشان به اين موضوع نيز توجه كنند. بايد دعا كنند كه خوانندگان حوزه علوم انساني منقرض نشوند!

به نظرتان نویسندگان می‌توانند در افزايش خوانندگان حوزه علوم انسانی نقشی داشته باشند؟

راستش خیر، زيرا نویسندگان مشغول نوشتن و ترجمه کردن هستند و با هر مشقتی کتاب خود را چاپ می‌کنند. ولی تیراژها خیلی ناامیدکننده است و تعداد خوانندگان روز به روز کمتر می‌شود. گویی خانواده‌ها نه صرفا به علوم انسانی، حتی به کتاب هم توجهی نمی‌کنند. ولي مردم ديگر كشورها به اين مساله اهميت زيادي مي‌دهند. من کسانی را می‌شناسم که در کتابخانه‌شان کتابی از 20 یا 30 سال پیش باقی مانده ولی هنوز هيچ كس نه تنها آن را نخوانده بلكه حتي به آن دست نزده‌ است! معلوم نیست بعضی کتاب‌ها چطور به کتابخانه این افراد راه پیدا کرده است. عده محدودی سراغ مباحث علوم انسانی می‌روند. یکی از کارهای مهم من در تمام سال‌های عمرم، کتاب خواندن بوده است ولی هنوز نتوانسته‌ام کسی را کتابخوان کنم!

هرچند حضور افراد كتابخوان در يك خانواده، بر ديگران نيز تاثير مي‌گذارد. اين روزها مردم به چيزهاي ديگري فكر مي‌كنند. خيلي سطح فرهنگي‌شان كه بالا برود به سراغ روزنامه خواني و خواندن مجلات خانواده مي‌روند. عده محدودي هستند كه كتاب‌هاي حوزه علوم انساني را مي‌شناسند و اهميت مي‌دهند. بعضي از مردم گمان مي‌كنند خودشان اطلاعات كافي در حوزه علوم انساني دارند! كافي است نام يك فيلسوف يا دانشمند را بگوييد، فرد بدون آن‌كه مطالعه و تحقيقي داشته باشد، نظريات آن فيلسوف را شرح و نقد مي‌كند!

گرچه تعداد تیراژ کتاب‌ها پایین است، ولی با توضیحات شما گویی مخاطبی بیش از این تعداد ندارند. درست است؟

من شنیده‌ام گاهي حتی همین تعداد کم تیراژ نيز قلابی است. ناشری برایم می‌گفت که در چاپ چند عنوان کتاب شعر، تیراژ را رقم 500 جلد نوشته‌اند، ولی راستش این است که تیراژ کتاب 100 جلد بوده که آن تعداد را به شاعر داده‌اند تا ميان دوستان و آشنايان خود پخش كند. زيرا پخشي‌ها كتاب را نپذيرفته‌اند. اگرچه كتاب‌هاي زيادي نيز در كشورمان با تيراژ هزار نسخه به چاپ مي‌رسند و حتي چاپ دوم و سوم و... ولي اين تعداد تيراژ بسيار پايين است. همين كتاب‌ها در ديگر كشورها با تيراژ 100 هزار نسخه چاپ مي‌شود.

آقاي پژمان اين روزها مشغول چه كاري هستيد و ما كي منتظر آثار جديد شما باشيم؟

این روزها مشغول به پایان رساندن دو ترجمه نیمه‌کاره هستم كه هنوز به جايي نرسيده‌اند تا بخواهم درباره آنها اطلاع رساني كنم. در عين حال، ترجمه کتاب «شب عروسی من» از خانم شهره وکیلی از زبان فارسی به انگلیسی در فهرست كارهاي روزانه‌ام قرار دارد.

در کنار این دو اثر، مشغول نوشتن رمانم هستم که سبک آن گرچه تا حدی با رمان «من و بوف کور» و «جوانی» تفاوت دارد، اما در کل، رمانی در حوزه اندیشه است که در آن یکی از اندیشه‌های مهم را به صورت رمان همراه با اتفاقات ایرانی بیان می‌کنم. بیش از نیمی از این رمان که هنوز نام آن مشخص نیست، نوشته شده ولی چون نيازمند مطالعات متعدد هست، اكنون نمي‌توانم زمان خاصي را براي پايان آن اعلام كنم. ولي روايت اين رمان نيز مانند «جوانی» از سوی اول شخص صورت می‌گیرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها