به گزارش خبرگزای کتاب ایران(ایبنا) –مالک خواجهوند: بیست و یکم شهریور ماه در تقویم رسمی کشور به نام «روز ملی سینما» نامگذاری شده است. محمد بزرگ نیا امسال دبیر سیزدهمین جشن خانه سینماست؛ کارگردانی را که با فیلمهایی چون: «کشتی آنجلیکا»، «جنگ نفتکشها»، «طوفان»، «جایی برای زندگی»، و «راه آبی ابریشم» می شناسیم. به بهانه روز ملی سینما این کارگردان به سوال های ایبنا درباره این روز و ارتباط سینما و کتاب پاسخ داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آشنایی شما با سینما چقدر متاثر از کتاب بوده است؟
در دوره جوانی ما کتابفروشی یا کتابخانهای که کتاب های سینمایی داشته باشد وجود نداشت. یادم است که کتابها حتی کرایهای بودند و بیشتر رمان و داستان.در آن سالها شاید بیش از سه یا چهار کتاب در مورد سینما وجود نداشت.
بعد از انقلاب و در سال 59 با چند تن از دوستانم وارد کار انتشارات شدیم و انتشاراتی به نام «آینه» را تاسیس کردیم و حدود شش کتاب را هم منتشر کردیم که بعد به دلایل اقتصادی این کار را نتوانستیم ادامه دهیم. آنچه از کتابهای نشر آینه در خاطر دارم عبارت بودند از: «سرخ و آبی: دو داستان و بیست شعر» نوشته لوئیس بورخس با ترجمه حسن تهرانی»، «زائر خوشبخت» نوشته ماریو پوزو با ترجمه سودابه فضائلی»
«فرهنگ فیلم های سینما» (دو جلد) نوشته ژرژ سادول با ترجمه هادی غبرائی، عباس خلیلی و سینا مجیر شیبانی»
با توجه به اینکه تجربه ساخت چندین فیلم دریایی را داشتهاید آیا به این فکر افتادهاید که تجربیات خود را کتاب کنید؟
چیزهایی را به صورت یادداشتهایی پراکنده در حین کار و بعد از کارها نوشتهام ولی تبدیل شدن آن ها به کتاب، مستلزم صرف وقت زیاداست که هنوز فراهم نشده و من هم به آن فکر نکرده ام.
از زمان اولین فیلمم «کشتی آنجلیکا» همواره در اوقات بیکاریام چیزهایی را در مورد کارها و اتفاقات روزنامه، محیط، مردم و... مینوشتم. به خصوص در این فیلم آخر که «راه آبی ابریشم» بود، چیزهای زیادی بود که برای نوشتن جلب توجه می کردند. ولی تمام اینها یک سری یادداشتهای شخصی هستند که هنوز مرورشان نکرده ام که ببینم چقدر قابلیت کتابشدن دارند.
با توجه به اینکه سنت خاطرهنویسی به تازگی در میان سینماگران و به خصوص بازیگران رایج شده است، تولید چنین کتابهایی را چطور میبینید؟
این کار اگر توسط سینماگرانی که قلم توانایی دارند و میتوانند خوب بنویسند، انجام شود، بسیار موثر و مفید است. این کار هم به نوعی انتقال تجارب این هنرمندان است و هم میتواند خوانندگان را با دنیای کشف ناشدهای آشنا کند که این آشنایی، بسیاری از توهّمات و پندارهای اشتباهی را که در مورد سینماگران و اصولا کار آنها وجود دارد از میان خواهد برد. خود من همواره از خواندن خاطرات سینماگران لذت میبرم.
آیا قصد دارید یادداشتها را برای تدوین و آماده چاپشدنشان، به یک نویسنده حرفهای بسپارید؟
مطمئنا یک نویسنده حرفهای برای انجام این کار لازم است.من اصلا ادعای نویسندگی ندارم، نوشتههایم هم یک سری یادداشتهای پراکنده و شخصی هستند. حتما تنظیم آنها یک نویسنده یا ویراستار حرفهای میخواهد که هم مقوله سینما را بشناسد و هم با مقوله خاطرهنویسی آشنایی کامل داشته باشد.
اگر قرار باشد در روز ملی سینما به کسی کتابی را هدیه بدهید، چه کتابی را در نظر دارید؟
من به تازگی از کانون کارگردانان کتابی به نام «گفتگو با سم پاکینپا» هدیه گرفتم که فکر میکنم، برای سینماگران کتاب خیلی خوبی است و این کتاب را برای هدیه پیشنهاد میکنم.
در حال حاضر چقدر برای مطالعه وقت می گذارید؟
مدتهاست که به دلیل مشغلههایم وقت خیلی کمی برای کتاب خواندن دارم ولی یک دورهای سعی میکردم از طریق کتابهای دیجیتالی مطالعه کنم که لذت تورق کتاب های چاپی را اصلا برایم به همراه نداشت. آخرین کتابی که خواندهام همان «گفتگو با سم پاکینپا» بود.
اولین کتابی که در زمینه سینما خواندید را به یاد دارید؟
فکر میکنم کتابی راجع به اصطلاحات فنی سینما بود که در زمان دانشجوییام در مدرسه عالی سینما و تلویزیون خواندم.
نظر شما