در گزارش نخست، نظرات دکتر نصرالله پورجوادی، کتابشناس و نسخهپژوه و دکتر محمود عابدی، مصحح نسخههای خطی منتشر شد. در این گزارش دیدگاههای دکتر اکبر ایرانی، مدیر مرکز پژوهشی میراث مکتوب و غلامرضا جمشیدنژاداول، عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران منعکس میشود.
مراکز علمی باید فرهنگ معرفی و نقد آثار را به طور جدی ترویج دهند
ایرانی در این میزگرد بحث خود را بر آسیبشناسی تصحیح متون کهن متمرکز کرد و گفت: پس از انقلاب با تحولاتی که رخ داد با اینکه کارهای برجستهای در امر تصحیح متون شکل گرفت، اما عواملی چون تکثر کارها، باعث بازاریشدن تالیفات، رسوخ اغلاط بسیار در تصحیح متون و نازلشدن کیفیت کتابها شد.
وی با بیان اینکه نخستین دیدگاه آسیبشناسانه در بحث تصحیح متون را ابوعثمان عمروبنبحر ملقب به «جاحظ» (متکلم، ادیب معتزلی و مؤلف کثیرالتألیف قرن سوم) مطرح کرد، گفت: در آسیبشناسی این امر باید این نکته را در نظر داشت که وظیفه مراکز علمی در این امر بسیار خطیر است. بدین معنا که آنها باید جلو تالیفات و آثار غیر علمی را بگیرند و به وسیله «نقد» این آثار، اهتمام جدی در مهار آنها بورزند؛ چنانکه در پایاننامهها این سادهانگاریها به وفور یافت میشود. بنابراین باید فرهنگ معرفی و نقد آثار به طور جدی ترویج داده شود.
مدیر مرکز پژوهشی میراث مکتوب افزود: نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، مساله نبود آموزش در این امر است و با توجه به اهمیت این موضوع، تنها در دهه اخیر دو واحد روش تصحیح متون به دانشجویان آموزش داده میشود. بنابراین نبود آموزش و ضعف اساسی در این امر، از علل مهم تصحیح بد و نازل متون کهن است.
وی تصریح کرد: باید در نظر داشت که تصحیح متون، بحثی میانرشتهای یا چند رشتهای است یعنی اگر کسی میخواهد متنی تاریخی یا متنی پزشکی را تصحیح کند، باید اطلاع و آگاهی و اشراف کاملی بر اثر مذکور داشته باشد یا مشاور توانایی در این زمینه دیدگاههایش را ارائه دهد تا این تالیفات ارزش کاری خود را حفظ کنند.
ایرانی در بخش دیگری از سخنانش به رعایت اصل «امانتداری» در متن اشاره کرد و گفت: به قطع، میتوان گفت از ویژگیهای تصحیح بد یک مصصح، ارائه ندادن نسخهبدل، سلیقهای عملکردن وی در ارائه نسخه بدلها، ننوشتن مقدمهای کامل در صورت داشتن اطلاعات وسیع از آن نسخه یا قید نکردن تغییرات اعمال شده از سوی مصحح است. اینها و فاکتورهای دیگر از نشانهها و ویژگیهای یک تصحیح بد به شمار میآید.
پژوهشگری تصحیح با فاکتورهای ویژه به درستی صورت میگیرد
غلامرضا جمشیدنژاد اول در این میزگرد به آغاز و ریشههای تصحیح در ایران پرداخت و عنوان کرد: در ایران بعد از تحول بزرگ سقوط ساسانیان و «تغییر زبان» از فارسی میانه به فارسی دری حدود 200 سال (که برخی استادان به دو قرن سکوت از آن یاد میکنند) طول میکشد تا زبان گفتاری و نوشتاری، فارسی دری شود و در ابتدا در حوزه خراسان، تالیفها و برگردان محتوایی علوم (مخصوصا پزشکی) به زبان عربی آغاز میشود. چون گویی زبان فارسی دری و جدید، توان تحول آن بار محتوایی کلان را نداشت و استادان جندی شاپور هم، چه در هیات و نجوم و چه در پزشکی تالیفاتی را از فارسی میانه به سریانی برگردان میکردند.
عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران در ادامه گفت: اما بعدها در نهضت ترجمهای که پدید آمد، آثار کم کم از سریانی به عربی برگردان میشود. اندک مدتی که میگذرد بیتالحکمه شکل میگیرد و میراث کهن به بیتالحکمه بغداد و دارالعلمش انتقال مییابد و آنجاست که ما در خلال مقابله ترجمهها با متن مترجم میبینیم سخن از تصحیح رفته است. اینجا در واقع، بحث تصحیح، حوزه مقابله نسخ به آن مفهوم آشنا به ذهن ما نیست.
وی افزود: در مجموع، چیزی که باید امروزه در نسخههای خطی و تحولاتی که بر متون رخ داده در نظر داشت و نکته بسیار مهم و ضروری به شمار میرود این است که زبانشناسی، لهجهشناسی، گویششناسی و تعدادی فاکتورهای دیگر باید به کمک مصحح بیایند تا پژوهشگری تصحیح به درستی صورت گیرد.
جمشیدنژاد در بخش دیگری از سخنانش درباره متون کهن علمی گفت: متن کهن علمی یک «سند» یا «چِک»ی است که در وجه نیاکان نوشته شده است و «استنساخ» در اینجا بدین معنی است که یک نفر چک را دوبارهنویسی کرده است. امروزه ما دست نوشته اولیه و مستنسخ در اختیارمان قرار گرفته و طبیعتا هیچ گونه حق دخل و تصرف در آن نداریم و اگر واژه یا حرفی از این متن در دو نسخه با هم تفاوت دارند، قطعا در اینجا حوزه استنباط و حدس علمی به کار میآید و این فراتر از قیاس است.
نظر شما