ضیافت تک نفره
بلاند در فصل نخست کتاب 14 اثر ادبی و کلاسیک را گزینش و بخشی از آنها را به شکل مونولوگ به تحریر در آورده است. بین شخصیتهای تاریخی داستان دو شهر اثر چارلز دیکنز که درباره انقلاب فرانسه است، شخصیت «سیدنی کارتن» بیش از دیگران در ناخودآگاه ادب دوستان جا خوش کرده است. سیدنی کارتن پیش از مرگ با گیوتین در حالی که پیراهنی به تن دارد و دستانش را پشتش بسته در مونولوگ بلندی میگوید: «من اعضای هیات منصفه و قاضی را میبینم، مقامات عالی رتبه ستمگر جدید را میبینم که برای نابودی ستمگران قبلی برخاستهاند و از این ابزار برای عذاب و کیفر استفاده میکنند؛ البته پیش از آنکه کاربرد امروزیاش کاملاً ور بیفتد. شهر زیبایی را میبینم و مردمانی زیرک و برجسته را که برخاستهاند و در جنگهایشان برای کسب آزادی واقعی، در پیروزیها و شکستهایشان، در طول سالها تلاششان؛ شیطانِ این روزگار و شیطانِ روزگار گذشته را میبینم که رفته رفته محو میشوند و از دنیا رخت میبندند و اینکه تولد شیطان بعدی، کاملاً طبیعی است.»
شهردار مادلن کسی که مردم شهر از سابقه او به عنوان ژان والژان مجرم بی خبرند، یکی از شخصیتهای جذاب نمایش است که ویکتور هوگو به عنوان قهرمان نمونه ای و کلاسیک خلق کرده است. از بینوایان هوگو اقتباسهای متعدی در تئاتر و سینما انجام شده که جدیدترین اقتباس آن که به شکل موزیکال کار شد. در این فیلم راسل کرو در ردای شهردار مادلن ظاهر شد. بلاند در صفحه 42 کتاب مونولوگی از ژان والژان در جلسه دادگاه آراس را نگاشته که در ادامه میخوانیم: «دانستن سرگذشت زندگی ام به این جا ربطی ندارد، روزی همه شما از آن با خبر میشوید. من از عالی جناب اسقف چیزهایی دزدیدم؛ این حقیقت دارد. آنهایی که به شما گفتهاند ژان والژان یک پست رذل بوده، حق داشتند. ولی همه تقصیرها به گردن او نیست. گوش کنید بزرگان! مردی که مثل من خوار و پست شده، حق ندارد خواست خدا را زیر سؤال ببرد یا مردم جامعه را نصیحت کند؛ ولی ملاحظه بفرمایید، بدنامی ای که من سعی میکردم از آن خلاص شوم، برای بشر خطرناک و مهلک است.»
فرصتهای آشنای دو نفره
در فصل دوم کتاب بلاند صحنههای دو نفره ای خلق کرده که در نوع خودش جذاب و نمایش است. او در این بخش 19 اثر را کلاسیک را گزینش و بخشهایی از آنها را با اهرم دیالوگ مزین کرده است. امیلی برونته در رمان تحسین برانگیز «بلندیهای بادگیر» شخصیتهای ملموس و رمانتیکی را خلق کرده که باند در صحنه ای کاترین ارن شاو بانوی جوان عمارت را در جوار آلن دین مستخدمه قرار داده است.
گفتارهای ماندگار
شوالیه بامزه ای که میگل دو سروانتس در ردای دون کیشوت خلق کرد، به یکی از شخصیتهای بذله گوی تاریخ ادبیات دراماتیک بدل شد که با اهرم سخنانش، پلشتیهای اخلاقی بشر دو پا را در ترازوی انتقاد وزن کرد.
دن کیشوت در سفر اودیسه وارش با خدمتکارش سانچو در موقعیتهایی قرار گرفت که به نوعی در زمان معاصر به کمدی تلخ یا سیاه از آن تعبیر میشود. بلاند در فصل سوم کتاب صحنه ای از دن کیشوت را کار کرده که در صفحه 254 کتاب از زبان قهرمانش در همراهی با سانچو میخوانیم: «تو چقدر از تمامی خدمتکاران دیگر در سراسر دنیا خوش اقبال تری! این را به خاطر بسپار و مگذار از ذهنت بیرون رود. رفتارت باید متناسب باشد؛ چه هنگامی که پیغام مرا به او رساندی، رنگ از رخسارهاش برود؛ چه هنگامی که از شنیدن نامم یکه بخورد و آزرده خاطر شود؛ چه هنگامی به راحتی تو را پذیرا شود؛ رفتارت باید متناسب باشد. شاید تصادفاً او را در حالتی بیابی که بر روی تخت پادشاهی قلمروش نشسته؛ اما اگر او را در حالت ایستاده دیدی، توجه کن که نخست بر روی کدام پایش استراحت میکند و بعد به کدام پا تکیه میکند؛ سانچو، بایداین را بدانی که میان عشاق، اعمال و حرکات ظاهری در رساندن پیامهای عشقی شان بهترین بازگو کننده حالات درونی شان است و نشان از آن داردکه در اعماق روحشان چه میگذرد.»
گشت و گذار چهار نفره
بلاند در فصل پایانی کتاب صحنههایی با 4 شخصیت از آثار مختلف را بازخوانی کرده است. اسکار وایلد در نمایشنامه کمدی «اهمیت ارنست بودن» عادات رفتاری دختران انگلیسی را به نام مردی که قصد ازدواج با او را دارند زیر ذره بین برده است. سسیلی یکی از شخصیتهای نمایش در دیالوگی میگوید: «نباید به من بخندی عزیزم، ولی رویای کودکانه من همیشه این بود که عاشق مردی به نام ارنست شوم. چیزی در این اسم هست که اعتماد به نفس و شجاعت محض به آدمی میبخشد. من واقعاً برای زنانی که اسم شوهرشان ارنست نیست، احساس تأسف میکنم.»
کتاب «بازآفرینی صحنههایی از ادبیات کلاسیک» نوشته جوئلن ک. بلاند توسط شبنم میرزین العابدین به فارسی برگردانده شده است. این کتاب نخستین بار سال 1384 توسط انتشارات سروش در 2 هزار نسخه به مبلغ 30000 ریال مقابل دیدگان کتابخوان ها قرار گرفت.
نظر شما