خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- اظهار نظر چند نویسنده پیشکسوت درباره عملکرد فعلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باعث شد که بسیاری از نویسندگان دیگر هم حرفهای نگفته خود را مطرح کنند. بی توجهی کانون به تولید کتابهای فاخر، نداشتن خط مشی اصولی در زمینه تولید کتاب،برخورد نامناسب با پدید آورندگان و همچنین افت محسوس کیفی در همه زمینهها و وجود فضای خشک و نامناسب سن کودک و نوجوان در این مرکز فرهنگی، نقطه اشتراک گفتههای این کارشناسان است.
اسدالله شعبانی نیز در همین زمینه به ایبنا گفت: در حقیقت کانون شیوه و شگردهای قبلیاش را از دست داده و تبدیل به یک انتشارات دولتی مانند انتشارات مدرسه شده است. با این تفاوت که انتشارات مدرسه فقط کتابهای آموزشی تولید میکند اما کانون نگاهی هم به اوقات فراغت دانش آموزان دارد.
وی افزود: در زمان گذشته هم شیوه و روش کانون به شکل دیگری بود، هم مردم به کانون اعتماد و اطمینان داشتند اما در حال حاضر هر دو عامل تغییر کرده است؛ مردم در آن زمان دنبال کتابی بودند که خوب و با کیفیت باشد و سبب رشد و بارور شدن فرزندانشان شود اما طبقهای که الان وجود دارد و به تهیه کتاب برای کودکش اهمیت میدهد در واقع طبقه متوسطی است که سلیقههای مختلف بازاری، فرهنگی و غیره دارد.
نظام آموزشی کشور بسته، کهنه و خلاقیتکش است
شعبانی عنوان کرد: امروزه با سلیقه نظام آموزشی کشور به کتاب نگریسته میشود؛ نظام آموزشی کشور خیلی بسته و کهنه و نظامی خلاقیتکش است. این نظام آموزشی که مرتبا با مدارس و با اقشار میلیونی کودک و نوجوان و مخاطبان مختلف سر و کار دارد بر تولید کتاب تاثیر بسزایی دارد. درنتیجه ناشران هم یا دولتی هستند و دنباله روی همین سیستم، یا نسبتا دولتیاند و به طور غیرمستقیم این سیستم را اجرا میکنند.
وی گفت: بزرگترین مشکل کتاب و کتابخوانی در کشور که بیش از سه دهه با آن مواجه هستیم این است که با وجود این که بهطور مداوم بر نرخ جمعیت اضافه میشود روز به روز از نرخ مطالعه کاسته میشود و شاهد رشد و رونقی که انتظارش را در زمینه کتاب و کتابخوانی داشتیم ،نیستیم.
شعبانی یادآوری کرد: کانون زمانی برای ناشران دیگر الگو بود و بهترین نویسندگان و شاعران و تصویرگران را به خود جذب میکرد و در حالی که بودجه کانون دولتی بود اما نگاه کانون دولتی نبود و افرادی با گرایشهای مختلف آثارشان را در کانون منتشر میکردند. همچنین درآن زمان نگاههای مختلفی وجود داشت، در حالی که امروزه چنین نیست و سیستم خیلی دولتی شده و نگاه کانون کاملا دولتی است و هرچه دولت میخواهد منتشر میکند. کانون امروزه فقط از یک نوع هنر دفاع میکند و پیامهای آموزشی تعریف شده و بستهبندی شده ملاک کارش شده و فضای باز و آزادی برای انتخاب وجود ندارد. نویسندگان هم که دستشان به جایی بند نیست و نمیتوانند گریبان مدیران کانون را برای چاپ آثارشان بگیرند، در نتیجه کتابهای بیخواننده زیادی منتشر میشود.
آموزش و پرورشیها کانون را در دست گرفتهاند
وی گفت: در زمانی که در کانون کار میکردم سعی میکردم این فضا شکسته شود اما در حال حاضر بیشتر آموزش و پرورشیها وارد کانون شدهاند و کتابهای آموزش و پرورشی تولید میکنند. آن بخش از مردم هم که همچنان پیرو ذوق و سلیقه بچهها هستند اعتمادشان از بین رفته است.
ناشران دیگر موفقترند
شعبانی گفت: واقعیت این است که امروزه کتابهای کانون بیخواننده شده و نکته قابل توجه تر این که در همین زمینه، ناشران دیگر موفقتر از کانون عمل میکنند. کانون میتواند روی ذوق و سلیقه بچهها و مخاطبانش کار کند.
وی افزود: در واقع کانون مشکل سیاستگذاری اقتصادی و فرهنگی دارد. کانون باید کتابهایی منتشر کند که دیگران نتوانند. از نظر محتوا و گرافیک هم باید بسیار بهتر از آثار منتشر شده از سوی سایر ناشران باشد نه اینکه برخی تولیداتش بدتر از تولیدات سایر ناشران باشد.
شعبانی عنوان کرد: متاسفانه در این موقعیت، غیرقابل قبولترین کار این است که کتابهای موفق قبلی کانون هم تجدید چاپ نمیشوند؛ کتابهایی که در مجامع فرهنگی و جاهایی که در دسترس عموم قرار گرفتهاند بسیار موفق بودهاند.
وی افزود: وقتی ناشر دولتی نقض قانون میکند از دیگر ناشران نمیتوان توقعی داشت. کانون باید حق و حقوق مولف را رعایت کند و بلافاصله بعد از تمام شدن نسخهها آنها را تجدید چاپ کند. الان بیش از 30 عنوان کتاب من توسط کانون چاپ شده ولی هیچ کدام را تجدید چاپ نمیکنند و در اثر مراجعات مکرر هم هیچ پاسخی دریافت نکردهام . این موضوع عدم تجدید چاپ کتابها در مورد بسیاری از نویسندگان کانون صدق میکند.
وی افزود: اگر قرار است کتاب خوب تولید شود و فروش برود چرا کانون در این زمینه هیچ اقدامی انجام نمیدهد؟ اگر هم قرار است کتاب بد تولید شود که ناشران دیگر هستند، چرا کانون این کتابها را تولید کند؟
شعبانی در ادامه با اشاره به فروشگاههای کانون گفت: فروشگاههای کانون در زمان گذشته در دست مربیانی بود که تحصیلکرده بودند و دانش و اطلاعات بالایی درباره کتابهای کودک و نوجوان داشتند و خودشان کتابها را کارشناسی کرده و بستههای لازم را برحسب نیازهایشان به خانهها معرفی میکردند. این افراد خانوادهها را راهنمایی میکردند و به آنها مشورت میدادند ولی الان که به یک فروشگاه کتاب میرویم، چند تا فروشنده میبینیم که هیچ دورهای برای فروش کتاب ندیدهاند و اطلاعات، شناخت و علاقهای هم به کتاب ندارند و اصلا کتاب برایشان مهم نیست و برایشان هیچ فرقی نمیکند که کتاب بفروشند یا پفک!
وی ادامه داد: باید توجه داشت که یک نویسنده از طریق نوشتههایش گذران عمر میکند، بدون توجه به نام، جایگاه و شهرتش، حداقل باید کتابش تولید شود و به فروش برسد زیرا این کار، هم کمک به دنیای ادبیات است و هم از نظر اقتصادی به نفع نویسنده است.
شعبانی اضافه کرد: متاسفانه زور کتابهای تبلیغاتی از کتابهای خوب و پرخواننده کانون بیشتر است وهمین امر باعث شده مربیانی که قبلا در کانون کار میکردهاند نامهای اعتراضی به مدیران کانون بنویسند و در باره دلیل نبود خواننده در کتابخانه های این مرکز جواب بخواهند.
وی گفت: باید توجه داشت که در گذشته کانون مربیانی داشته که کتابدار بوده اند و تاثیر زیادی در کتابخوان کردن بچهها داشتهاند. کانون همیشه وظیفه بسیار مهمی در بالابردن سطح ذوق هنری و ادبی بچه های ایرانی داشته است اما الان در این زمینه سهلانگاری میکند .
اظهارات دیگر نویسندگان در مورد عملکرد کانون را می توانید در ایــــــــنجا بخوانید.
شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۴
نظر شما