بازنشرپرونده/ چرا اثري از برخي مشاهیر تاریخی در کتابهای درسی نيست؟/ 1
محمودآبادی: ایرانیان انگیزهای به مطالعه تاریخ و بازخوانی آن ندارند/ انوشیروان در کتابهای درسی کمرنگ است
اصغر محمودآبادی، عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در پاسخ به «دلیل مکتوم ماندن مشاهیر تاریخی در متون و کتب درسی» میگوید: ما ایرانیان به تاریخ خودمان هیچ حساسیتی نداریم و نه تنها حساسیتی در این امر نیست بلکه انگیزهای هم به مطالعه «تاریخ» و «بازخوانی» آن وجود ندارد.
وی ادامه داد: ایرانیان به «نفس تاریخ» نیز اعتقادی ندارند؛ چراکه از تاریخ لطمههای زیادی خوردهاند و بسیاری از واقعیتهای تاریخی پنهان مانده است. به علاوه ما هیچگاه در ایران مورخ خوب و متخصص زبده نداشتیم و نداریم و به ندرت مورخان برجستهای در ایران دیده میشوند.
نویسنده کتاب «تاریخ ایران در عهد ساسانیان» عنوان کرد: برای دریافت دلیل این موضوع، باید به نکته دیگری توجه داشت و آن ضعف «دانش تاریخ» و عدم آموزش تاریخ و نحوه نگارش آن در ایران است.
وی در ادامه گفت: ازاینرو، مردان فرهنگی و فرهیختگان در تاریخِ ما یا کم و نایابند، یا اثری از آنها نیست. مثلا اگر بخواهیم به ایران قبل از اسلام و دوره ساسانیان اشاره کنیم میتوانیم به شخصیت خسرو انوشیروان (پادشاه ساسانی) اشاره کنیم که بسیار کم از آن یاد شده است. این در حالی است که «جاحظ» (مورخ عرب قرن سوم هجری) که در کتاب «التاج» به بعدهای فرهنگی تاریخ ایران اشاره کرده، در جایی که به شخصیت انوشیروان اشاره میکند، میگوید زمانیکه در دوره انوشیروان میخواستند شهری بسازند و از وی پرسیدند که دیوارهای این شهر را با چه چیزی بسازیم که مقاوم باشد، وی پاسخ میدهد همه دیوارها در برابر طبیعت، توفان و بلایای طبیعی نیست و نابود میشوند جز دیوار عدالت.
نویسنده کتاب «امپراطوری ساسانیان در گزارشهای تاریخی اسلامی و غربی» به روایت دیگری از انوشیروان پرداخت و گفت: در روایت دیگری که از انوشیروان وجود دارد این است که روی نگین انگشتر وی جمله زیبای «به مه نه مه به» به معنای «بهتران مهترند نه مهتران بهتر» نوشته شده بود و این نشان از شخصیت والای فرهنگی وی بوده است. این در حالی است که درباره شخصیت خسرو انوشیروان در کتابها خیلی پرداخته نشده است و این نکات ارزشمند بازتاب داده نمیشود.
وی سپس به نمونه کتابی که در این زمینه نوشته شده است، اشاره کرد و گفت: «تاریخ فرهنگ در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی » نوشته دکتر محمد محمدی ملایری کتاب ارزشمندی است که اطلاعات خوبی را از این دوران به دست میدهد.
محمودآبادی راهکار این موضوع را در «عدم برخورد سلیقهای افراد نسبت به تاریخ» دانست و در این مورد گفت: برای راه حل این مساله و شناخت بیشتر مشاهیرمان در کتب و متون درسی، باید بر مقوله فرهنگ و تعالی آن در کشورمان توجه بیشتری نشان دهیم، سلیقههای افراد نباید بر تاریخ حاکم باشند. وقتی همه چیز سلیقهای میشود و یک فکر و یک نوع اندیشه به کار گرفته شود، وضعیتی به وجود میآید که چنین است؛ در حالی که اگر به نفس و اندیشه محوری انقلاب اسلامی هم توجه کنیم، میبینیم که نفس تعالی فرهنگی در آن بسیار مهم و اساسی است.
وی ادامه داد: وقتی مدیری صرفا اندیشه خود را بدون در نظر گرفتن فضای عالی و فرهنگی کشور حاکم میکند، نتیجهای بهتر از این حاصل نمیشود. بنابراین ما باید کار فرهنگی را از سلایقمان جدا کنیم چنانکه وقتی در تمام متون اسلامی، از زندگانی بزرگانی چون نبی اکرم(ص) و امیرالمومنان (ع) و ائمه اطهار میخوانیم، میبینیم که آنها سراپا نصیحتند؛ سراپا هدیههای روحانی برای تعالی جامعه که میتوانند روح جامعه را ارضا کنند تا جامعه متعادل شود. کما اینکه وقتی امیرمومنان(ع) به قدرت رسیدند اصلاح فرهنگی، از نخستین کارهایی بود که ایشان انجام دادند و علت اینکه ایشان سلمان فارسی را به حکومت بر مدائن انتخاب کردند، این بود که سلمان، مردی فرهنگی بود.
وی در نتیجه سخنانش گفت: بنابراین وقتی مردان شایسته در راس کار قرار گیرند و شایستهسالاری و نه خویشاوند و رفیقسالاری حاکم باشد و همه در موقعیتهای خودشان بر حسب تخصص و رشته خود به کار گرفته شوند و یک جامعه اخلاقی بر سر کار باشد، چنین مشکلاتی حل خواهد شد و مشاهیر و مردان فرهنگی ما در طول تاریخ به نحو شایستهای در کتابها بازتاب داده خواهند شد.
نظر شما