جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۰
دست نوشته ها و بیانات رهبر معظم انقلاب درباره 43 کتاب ادبیات دفاع مقدس

رهبر معظم انقلاب اسلامی نه تنها از مشوقان نشر ادبیات دفاع مقدس، بلکه از خوانندگان این گونه ادبیات هستند. دست نوشته و بیانات رهبرمعظم انقلاب برای 43 کتاب ادبیات دفاع مقدس، ظرافت نگاه و عمق تسلط ایشان را به این ادبیات نشان می‌دهد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به مناسبت هفته دفاع مقدس، جدول دستخط های معظم له را برای 43 کتاب ادبیات دفاع مقدس به نقل از پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای منتشر می کند.

ردیفنام کتابدست نوشته و بیانات رهبرمعظم انقلاب
1من زنده‌امبسم‌الله الرحمن الرحیم
کتاب را با احساس دوگانه‌ی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده‌ی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه‌ی یادها و خاطره‌های مجاهدان و آزادگان، ذخیره‌ی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنی‌ها را پرشمار می‌کند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظه‌ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.
این نیز از نوشته‌هائی است که ترجمه‌اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام می‌فرستم.
۹۲/۷/۵
2آتش به اختیاردر نوشته ی حجت ایروانی کوشش پرمرارت و تحمل طلب نیروهای دیدبان به خوبی تشریح شده است.
نمی دانم کدام یک از شما آن کتاب مربوط به امدادگران را نوشته اید. من دیدم که این کتاب واقعاً چقدر لازم است.
معلوم بود که این فرد خودش امدادگر بوده است. بدون اینکه آدم امدادگر باشد، نمی تواند مطلبی بنویسد. یا آن کس که کتاب آتش به اختیار را نوشته است، پیدا بود که قاعدتاً باید دیده بانی را ... حس کرده باشد.
3اردوگاه عنبرتدوین و انتشار خاطرات آزادگان، کاری ماندنی و در شکل ‌بخشیدن به تاریخ ما در آینده دارای تأثیری مخصوص خود است. بعضی از نوشته‌‌ها از لطف و رقت هم برخوردار است (در این جزوه، قصه‌ی اول و آخر) نکته‌ی جالب، همخوانی ماجراهائی است که در اردوگاههای دور از هم و بر سر آدم‌های جدا و نا آشنا با هم، آمده است و این است یکی از ثمرات حکومت ظالمانه و جابرانه‌ی حزب ـ‌ و در نهایت، فرد - ی که جز به حفظ خود، به هیچ چیز دیگر ـ و از جمله به ارزش‌های انسانی‌ ـ ذره‌ئی و لحظه‌ئی نمی‌اندیشد.
آبان ‌ماه 1370
4از الوند تا قراویزبه این دو برادر بلند همت آفرین می گویم و از زحمات با ارزش ایشان تقدیر می کنم و به فتوحات آینده شان دل می بندم.
5بابانظربابانظر که یک جوان کم سوادی بوده رفته جنگ، فرماندهی کرده و سال ها در جنگ بوده و بعد هم جانباز شده و شهید شده است، شرح حال را خودش گفته؛ این کتاب شد. یک داستان مفصل شد.
6پا به پای بارانبسم الله الرحمن الرحيم
ـ‌ اين هر دو نوشته، گويا، پر سوز، دردمندانه و هنرمندانه است. دست اين عزيزان درد نكند كه درد دل غريبانه‌ي يك شهر،‌ بلكه يك ملت را چنين پرمهر و دلسوز،‌ روايت مي‌‌كنند ـ‌ تاريخ ما بعدها نه فقط خرمشهر و جوانها و پدر و مادرهاي مقاوم آن را، كه اين دلها و وجدانهاي بيدار و حقجو و حقگو را نيز، ستايش خواهد كرد كه نگذاشتند قصّه‌ي جهادي به آن عظمت در لابه لاي ياوه‌گوئيها و هرزه درائيهاي زمانه گم شود. درود بر بهبودي‌ها و سرهنگيها.
سوم رمضان 1412
18 اسفند 70
7پایی که جا ماندبسمه‌تعالي
تا كنون هيچ كتابي نخوانده و هيچ سخني نشنيده‌ام كه صحنه‌هاي اسارت مردان ما در چنگال نامردمانِ بعثي عراق را، آن چنان كه در اين كتاب است به تصوير كشيده باشد. اين يك روايتِ استثنائي از حوادث تكان‌دهنده‌ئي است كه از سوئي صبر و پايداري و عظمت روحيِ جوانمردانِ ما را، و از سوئي ديگر پَستي و خباثت و قساوت نظاميان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و كلمه به كلمه در برابر چشم و دل خواننده ميگذارد و او را مبهوت مي‌كند . . احساس خواننده، از يك سو: شگفتي و تحسين و احساس عزت است، و از سوي ديگر: غم و خشم و نفرت. 2/6/91
كارهاي لازم:
- ترجمه‌ي سليس به زبانهاي عربي و انگليسي.
- درود و سلام به خانواده‌ي مجاهد و مقاوم حسيني
8پرواز شماره 22بسم الله الرحمن الرحيم
در 71/3/27 مطالعه شد. اين كتاب از جهت ارائه‌ي اطلاعاتي درباره‌ي نيروي هوائي عراق و برخي مسائل جنبي خالي از فايده نيست. اشتباه گرفتن دزفول بجاي العمارة نقطه‌ي شيرين و جالب داستان است.
9پیشانی شیشه‌ایبسم الله الرحمن الرحيم
ـ در 69/11/9 مطالعه شد.
يكي دو نوشته‌ي آن بسيار خوب و همه مجموعاً يكي از آثار خوب است.
10تپه های لاله سرخبسم الله الرحمن الرحيم
از اين كتاب، آخرين نوشته يعني تپه‌هاي لاله سرخ از همه شيرينتر و دقيقتر است. نوشته‌ي شهيد هم كه طلوع دوباره نام گرفته، عطر شهادت و اخلاصش محسوس است... و هر سه نوشته يادبودهاي باارزش از جنگ و ايثار هشت ساله است. در نوشته‌ي حجت ايرواني كوشش پرمرارت و تحمّل‌طلب نيروهاي ديده‌بان بخوبي تشريح شده است. خدايا بهترين پاداش خود به صالحان را به اين جوانان پاك عطا كن... و ما را نيز از آن عشق و اخلاص سهمي عنايت فرما آمين
70/12/14
11تیپ 83بسم الله الرحمن الرحيم
ـ شرح خاطرات طلاّب رزمنده‌ي جوان كه ضمناً‌ شرح گوشه‌هائي ـ هرچند كوتاه ـ از مجاهدات معصومانه‌ي آنان نيز هست، در اين كتاب با قلمي و تقريري شيوا به نگارش آمده است. اين شيوه‌ي نو است كه روايت از كسي و تقرير از كس ديگري باشد. اين قلم اگر پخته‌تر شود بسي شيواتر خواهد شد. خيلي از خواندن اين كتاب محظوظ شدم، چون روحاني در اين كتاب درس دين و معرفت را در خطرناكترين جاها مي‌دهد و در آزمايش‌هاي دشوار زندگي با مردم شريك مي‌گردد. اين طلبه‌هاي جوان و خوش روحيه‌اند كه اگر مدارج تحصيل را طي كنند رهبران برجسته‌ي باب انقلاب و جمهوري اسلامي خواهند شد و روحانيون پرچمدار دين زندگي‌ساز.. حوزه‌ي علميه بي‌شك از پرورش چنين طلاّب و روحانيوني به خود مي‌بالد و احساس رضايت از انجام وظيفه‌ي تاريخي خود ـ كه همواره بحمدالله بدان موفق بوده است ـ مي‌كند. تصادف جالبي بود كه توفيق مطالعه‌ي اين كتاب در ايام 15شعبان و مابعد آن كه بزيارت قم رفته بودم، دست داد
12جدال در زیویهبسم الله الرحمن الرحيم
ـ چند ساعتي از شب و روزهاي ايام مبارك شهرالله به خواندن اين خاطرات گذشت. بااينكه آدم‌هاي متفاوت، از جاها و قضاياي متفاوت و در زمانهاي متفاوت، و همه بي‌خبر از يكديگر گفته و نوشته‌اند، محصول همه‌ي اين خاطرات يك چيز است: همه از عظمت حادثه‌ي هشت ساله‌ي دفاع مقدّس و تحوّل شگرفي كه در دل و جان و فكر و عمل جوانان اين كشور پديد آورده بود، خبر مي‌دهند و ابعاد بي‌نهايت اين معجزه‌ي الهي تاريخ را ـ بتقريب ـ نشان مي‌دهند.. دريغ از آن روزهاي فراموش نشدني، دريغ از آن ماجراي معجزنشان، دريغ از آن تجربه‌ي درس‌آموز و جانهاي پاكي كه آن را شكل دادند.. و دريغ از آن جويبار رحمت و فضل خدا كه كساني چه زيركانه و هوشمندانه از آن نوشيدند.. خوشا بحال آنان و افسوس بر جانهاي محرومي كه در سرنوشتشان بهره از آن لطف بيحساب رقم نخورده بود. آنانكه بهره‌مند شدند، به گذشت و مجاهدت و موقع‌شناسي ـ و البته بتوفيق حق ـ‌ اين نعمت را يافتند.. وما.. آيا نبايد با هوشمندي و زيركي جويبار رحمت را كه هرگز منقطع نيست ـ و هرگاه به‌گونه‌ئي و در مجرائي ـ بشناسيم و با گذشت و مجاهدت، توفيق الهي را جلب و خود را از آن سيراب سازيم؟.. در ميان اين چند نوشته، نوشته‌ي شهيد از همه معطّرتر و معنوي‌تر و مؤثرتر است و نوشته‌ي «ولي صابري» از همه زيباتر و هنرمندانه‌تر ـ 70/12/23
13جشن حنابندانبسم الله الرحمن الرحيم
روز و شبي چند در لحظه‌هاي پيش از خواب، در فضائي عطرآگين و مصفّا و در معراج شور و حالي كه سطور و كلمات نوراني اين كتاب به خواننده‌ي خود عطا مي‌كند، سير كردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر
آن قطره‌ي عشقي كه در جان اين نويسنده افكنده و چنين زلال انديشه و ذوقي را بر قلم او جاري ساخته است، و هم بر آن دست قدرتي كه نقشي چنان بديع و يكتا بر صفحه‌ي تاريخ معاصر پديد آورده
و صحنه‌هائي كه افسانه‌وار از ذهن و چشم بشر اين روزگار بيگانه است، در واقعيت زندگي اين نسل
از ملت ايران نقش زده است.. له الحمد حمد الحامدين ابد الآبدين . بيشتر فضيلت‌هائي كه تاريخ انسان را زيور بخشيده و آرايش داده و مشعل و راهنماي افراد بشر شده است محصول لحظه‌ي پرباري از زندگي يك يا چند انسان است، صبر، زهد، امتناع، گذشت، شجاعت، صدق، ايثار،..و همه‌ي فضائل بشر كه در سرگذشت او مي بينيم از اين قبيل است . هزاران لحظه‌ي پربار در هر روز و شب حماسه‌ي هشت ساله‌ي ملت ايران مكنون است و هر كه با نگاهي هنرمندانه آن‌ها را ببيند و با قلمي هنرمندانه آن را ثبت و ماندگار كند و پيش از اينها، با توفيقي الهي به اين همه دست يافته باشد
، مشعل رهروان معراج انساني را جانمايه و فروغ بخشيده است، و اين كتاب و نويسنده‌اش در آن زمره‌اند
70/11/6
14 جنگ پابرهنه بسم الله الرحمن الرحيم
ـ اين انعكاسي از رنجهاي مردم پابرهنه است كه بخصوص در مقايسه‌ با فداكاري همين مردم،‌ بسي جانكاه و تلخ و ناپذيرفتني مي نمايد.. و وقتي روح لطيف و حساسي منظره‌ي اين هر دو را به چشم ديده بلكه با آن زيسته باشد، با زباني به همان تلخي آن را روايت مي‌كند... و البته توسن خيال اهل هنر هميشه و در همه‌ي ميدانها از واقعيت پيشي مي‌گيرد.. در روايتهاي ديگر از همين جبهه و همان خط و در مقابله با همان دشمن،‌ چيزي از همه برجسته‌تر است و شيرين‌تر،‌ و آن،‌ تواضع و چندان نديدن كار خود در مقابل كار ديگراني كه ـ باري ـ آنان نيز در جبهه‌هائي ديگر اما باز در برابر همان دشمن و به‌عشق همان خدا، تلاشي كرده و عرقي ريخته‌اند، اگرچه خطر در همه‌ي ميدان ها يكسان نيست.. و همه‌ي كساني را كه فيض آن جبهه را نبرده‌اند، اهل دنيا و دلبسته به تعلّقات آن ندانستن، و زحمت و مرارتي را كه خود براي خدا برده‌اند بر سر ديگران خرد نكردن.. و اين صفت پاكان و پارسايان است.. اين خصوصيت در اين نوشته كه از جهات بسيار: زبان، تصوير، پردازش، و بخصوص استفاده‌ي خوب از آيات قرآن، خيلي خوب است، به چشم نمي خورد.. و افسوس ديگر آنكه فرق است ميان اينكه كسي از بسته شدن دروازه‌ي جهاد و شهادت غمگين شود و حسرت بخورد امّا با اينحال از عمل به وظيفه‌ئي كه مصلحت اسلام و مسلمين بر دوش همه نهاده خرسند باشد، و اينكه كسي اصل را بر تشخيص خود ـ اگر نگوئيم ميل خود ـ نهاده و قبول ختم جنگ را خيانت و كار شيطان و توطئه‌ي دشمن بداند.. و حتي به اشاره‌ئي امام و خاصان او را هم مستثني نكند.. در اين كتاب شق اوّل ديده نمي‌شود.
شب جمعه 70/12/9
15 جنگ خیابانی بسم الله الرحمن الرحيم
ـ تلخ است و شيرين. اينكه ملت مظلوم عراق ـ‌ و اين‌بار نيز مثل بيشتر دفعات قبل، شيعيان ـ قيام كرده و شهامت ورزيده و بر دشمن ضربه وارد كرده‌اند، شيرين است. اما اينكه اين‌بار هم دست خباثت سلطه گران بين‌المللي، بر تخت قدرت نشستگان را از انقلابيون براي خود مفيدتر يافته و به‌نحوي ـ ولو غير مستقيم ـ به آنان براي سركوب اينان كمك رسانده‌اند، تلخ است. تلخ است خواندن و شنيدن و حسّ كردن نوميدي ملتي پس از اميدي نزديك... و آنگاه مصيبتي كه در مظلوميت و مغلوبيّت مي‌كشند...
رجب1412
16 خاک‌های نرم کوشک الان چند سالی است که کتاب هایی درباره سرداران و فرماندهان باب شده و می نویسند. بنده هم مشتری این کتاب ها هستم و می خوانم. بعضی از این ها را من خودم از نزدیک می شناختم؛ آنچه درباره شان نوشته شده، روایت های صادقانه و بسیار تکان دهنده است.این هم حالا آدم می تواند کم و بیش تشخیص بدهد کدام مبالغه آمیز است و کدام صادقانه است. آدم می بیند برخی از این شخصیت های برجسته، حتی در لباس کارگر به میدان جنگ آمده اند؛ این اوستا عبدالحسین برونسی، قبل از انقلاب یک بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود. شرح حالش را نوشته اند. من توصیه می کنم و واقعا دوست می دارم شماها بخوانید. اسم این کتاب، خاک های نرم کوشک است؛ قشنگ هم نوشته شده است.
17 خداحافظ کرخه بسم الله الرحمن الرحيم
ـ اين كتاب شيرين و ساده، زندگي و احساس و جهتگيري‌هاي بسيجي را بخوبي تشريح مي‌كند. نويسنده، كه خود يك بسيجي با همه‌ي بار فرهنگي اين كلمه است، با بيان بعضي از جزئيات بظاهر كم اهميّت، آن امر مهّم را تصوير و ترسيم كرده است. با اينكه جواني كم سنّ و سال است، بسي پخته‌تر از عمر خود مي‌نويسد و مي‌انديشد. گاه در نقل حوادث، تسلسل طبيعي و منطقي رعايت نشده است. باري، اين يكي از كتابهاي خيلي خوب در مجموعه‌ي خاطره‌ها است.
70/12/20
18 خط فکهبسم الله الرحمن الرحيم
ـ اين سندي ارزشمند از اوضاع جبهه و خوي و خصلت بسيج است. اين حرفها براي مردم دنياي ماديّ و ظلماني، قابل فهم و درك نيست، اگر چه سراسر هشت سال دفاع مقدّس از آن پر است، نگارش روان و روشن و موشكاف اين نوشته بر ارزش سندي آن مي‌افزايد، و شهيد عزيز نويسنده‌ي اين خاطرات با اين نوشته نيز بخشي از فضاي مصفّاي روح بسيجي را مجسّم مي‌كند... ، رحمت خدا بر روان پاكش باد...
اين از جمله‌ي نوشته‌هائي است كه حتماً بايد به زبان‌هاي ديگر ترجمه‌ شود
70/9/19
19 دا کتاب دا که حقاً و انصافاً کتاب بسیار خوب و قابل طرح در سطح جهانی است، مربوط به بخش کوچکی از وقایع جنگ تحمیلی است و این نشان می دهد که هشت سال دفاع مقدس دارای ظرفیت تولید هزاران کتاب به منظور انتقال فرهنگ و ارزش های اسلامی و انقلابی به جامعه و جهان است ... این کتاب در گستره کشور هنوز شناخته نشده است؛ در حالی که چند صد هزار تا حالا چاب کردید. اگر «دا» شناخته شود، میلیون ها نسخه از این کتاب فروش خواهد رفت و میلیون ها نفر از محتوای این کتاب بهره خواهند برد... شما هزار کتاب«دا» می توانید تولید کنید. «دا» یک رگه ی ارزشمند است که در معدن پیدا کردید، این راه را ادامه دهید.
20 دسته یک من یک کتابی را اخیراً خواندم که شرح چند روز در حول و حوش یکی از حملات ماست؛ از زبان افراد باقی مانده از یک دسته، نه از یک لشکر یا یک تیپ یا از گردان یا از یک گروهان حتی. تعدادی از این دسته باقی ماندند و گزارش کردند. این نویسنده و محقق بسیار با ذوق، که حقاً و انصافاً این جور کارها بسیار با ارزش است، رفته جزء جزء مطالب را از زبان آن افراد گرفته که یک کتاب ششصد هفتصد صفحه ای شده. ما فقط می شنویم عملیات فاو. خیلی از کارهای مهمی هم که در این عملیات انجام گرفته، این ها را همین طور از رو می دانیم: از اروند عبور کردند، فاو را گرفتند، کارخانه نمک را فتح کردند، فلان کار را کردند. ما کلیات را می دانیم؛ اما اینکه
در این قدم به قدم چه گذشته، دیگر اینها را نمی دانیم.
یک صفحه ی عظیم مینیاتور با نهایت استادی و زیبایی جلوی ما گذاشته اند، ما هم از دور ایستاده ایم نگاه می کنیم و می گوییم: به به. نمی رویم نزدیک تا ببینیم در هر گوشه ای از مینیاتور، چقدر هنر به کار رفته تا ساخته شده. این کارها را بعضی ها می کنند. کرده اند. حالا این نمونه ای که بنده دیده ام، یکی از کارهاست. امیدوارم این کارها ادامه پیدا کند.
کتاب دسته یک بسیار کتاب خوبی است.
21 دشت شقایقها بسم الله الرحمن الرحيم
ـ ارتش با حجم عظيم و تلاش متنوّع‌اش، سهم بزرگي در تشكيل دفاع مقدس هشت ساله داشته است. خاطرات ديگري كه خوانده‌ام همه تصوير وضع و حال سپاه و بسيج بوده است و اينك نوشته‌ اي در شرح حال واحدهاي ارتشي.. سبك هنرمندانه و قلم زيباي اين نويسنده، كمكي در خور تحسين كرده است به آب و رنگ بخشيدن به حوادث و وقايع خطوط ارتشي.. البته فاصله ميان اين و آنچه از بسيج مي‌دانيم و خوانده‌ايم، بسي ژرف است. در اينجا وضع يگانهاي ارتشي را مي شود به‌خوبي ديد. كتاب را يك‌نفسه در روز جمعه 71/1/7 خواندم
22 زنده‌باد کمیل بسم الله الرحمن الرحيم
از اين نوشته عطر اخلاص به مشام مي‌رسد. وچه زيباست كه روايت صحنه‌هائي كه از اخلاص و ايثار سرشار است، نيز از سر اخلاص باشد. نويسنده فروتنانه خود را غالباً در پشت ياران شهيدش پنهان كرده است. خوشابه‌حال اين جوانان نوراني كه در يكي از استثنائي‌ترين فرصت‌هاي الهي در تاريخ، بيشترين بهره را بردند و به مدد اراده و ايمان و فداكاري، به مدارج عالي انساني رسيدند. اين كتاب همچنين بخاطر شيريني زبان روايتش و طنزي كه در خيلي جاها نمك نوشته كرده است، از بعضي ديگر از خاطره‌هاي مكتوب، خواندني‌تر است. بايد ترجمه شود.
70/11/14
23 سفر به شهر زیتون بسم الله الرحمن الرحيم
ـ از اين كتاب حتي بخش اوّلش را هم نتوانستم تمام كنم. تا ماجراي كميل و قصّه‌ي غم سنگين آن دل كوچك خواندم و ديگر تحملّم تمام شد.. در گزارش‌هاي جبهه، وضع به گونه‌ئي ديگر است، چه بسيار دقايقي كه در برابر آن تصويرهاي خونين، چهره به اشك آغشته شده است.. امّا غم در ماجراهاي شهادت، سوز و گدازي شيرين با خود دارد، درست چون غم در ماجراهاي عشق.. در آن احساس خسران نيست، هرچه هست شيريني و سرخوشي است.. و حقيقتاً چيزي غريب است.. با مرگ و فنا و ويراني هيچ نسبتي ندارد.. تبارك الله، ما ابدع سبيله و احلي التسرّع اليه.. 71/3/28
24 سفر به قلّه‌ها بسم الله الرحمن الرحيم
ـ گزارش اوّل، حرفه‌ اي و هنرمندانه، شرح كوتاهي از اوّلين ساعت بمباران سيانوري حلبچه، ارائه كرده است كه بسيار مغتنم است، و نيز اشاره‌اي به وضع اسراي عراقي در پشت خط اوّل دارد كه آنهم جالب و مهّم است. گزارش كوتاه دوم از همان نويسنده است. گزارش بعدي كه به زبان روزنامه‌اي و در سبك گزارشهاي مطبوعات غربي و به‌تقليد از آنها نوشته شده حاوي مطلبي چندان مهم نيست، بعلاوه كه گسيختگي در ذهن و نارسائي در زبان هم گاه در آن هست، ولي از اين جهت كه تصويري ـ گرچه مبهم ـ‌از كردهاي اتحاديه‌ي ميهني ارائه كرده، مغتنم است. گزارش چهارم درباره‌ي حمله‌ي عراق به جنوب پس از قبول قطعنامه (تيرماه 67) و از آن جالبتر، شرح انهدام منافقين در غرب كشور و تپه‌ي حسن آباد است. گزارش خوبي است. تكيه بر بچه‌هاي جنوب(فقط) برايم مفهموم نشد هرچند ناگفته ماندن چيز مهمي در آن واقعه، برايم كاملاً مفهموم بوده و هست! گزارش آخر ـ از همان نويسنده (نويسنده‌ي گزارش چهارم!) ـ چيزي نيست جز قلم انداز يك نويسنده‌ي خوش ذوق كه جز پاسخ به احساسات، هدفي از نوشتن ندارد..
اين گزارشها را در 18 اسفند 70 تمام كردم و نه چندان خوشحال..!
25 شانه‌های زخمی خاکریز بسم الله الرحمن الرحيم
ـ در اين نوشته هرچه به آخر نزديكتر مي‌شويم، روح اخلاص و صفائي را كه در آن موج مي‌زند بيشتر حس مي‌كنيم. من به حال خود حسرت مي‌خورم و به اين جوانان شجاع و باايمان و فداكار غبطه مي‌برم كه در عمري كمتر از نيمه‌ي عمر ما، به مقاماتي رسيده‌اند كه امثال من با خواندن شرح آن، احساس عروج معنوي مي‌كنند.. خدا كند در كشاكش زمانه، آنچه را در معراج جهاد و فداكاري به‌دست آورده‌اند بتوانند بخوبي حفظ كنند.. اين نوشته هنرمندانه و داراي نثري استوار نيز هست كه ارزشش را بيشتر مي‌كند. ويژگي مهّم اين كتاب آن است كه حال امدادگران را شرح مي‌كند بسيار لازم بوده و هست كه جبهه‌گيان رسته‌هاي غير رزمي مانند: جهادگران، امدادگران، رانندگان، آشپزها و تداركاتي‌ها كه هر كدام عالم مخصوص به خود داشته‌اند، و بعضاً فداكاريشان از رزمندگان خطوط مقدم كم خطرتر نبوده بلكه حتي پرخطرتر هم بوده (مثل سنگرسازان و خاكريززنان)، نيز شرح خود را بنويسند، يا بگويند و كسي بنويسد. باري از اين جوان عزيز و از ناشران بايد تشكر كرد
71/1/6 و 21 رمضان المبارك 1412
26 ضربت متقابل کتابهایی مانند ضربت متقابل و هم پای صاعقه، باید کتاب های رایج دست کارکنان در سطح سپاه و خانواده هایشان باشد.
27 عباس دست طلا این کاری که اخیرا شروع شده که از شماها با این جزئیات و ریزه کاری ها خاطرات می‌گیرند،‌این هم کار خیلی خوبی است. ما دو جلد از این کتاب های شما را خواندیم، یکی کتاب آقای بنائی را خواندم یکی هم کتاب این حاج آقای عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات خواندم. خیلی خوب بود انصافا، مخصوصا کتاب ایشان. هم مطلب در آن زیاد بود هم آثار صفا و صداقت در آن کاملا محسوس بود و انسان می‌دید. خداوند ان شاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.
28 عبور از آخرین خاکریز بسمه تعالي
درشب سه‌شنبه 70/9/19 مطالعه‌ي آن تمام شد آن را ازنظر داستاني و نيز اشتمال بر مطالب مفيد،
بهترازخاطره‌ي اسير ديگر عراقي كه او نيز پزشك بوده است، يافتم بجاست اگر به زبانهاي اروپائي همه يا بخشي ازآن ترجمه و در پاورقي روزنامه‌هاشان منتشر شود، مخصوصاً بخش اوّل آن يعني از
ص11.
29 فرمانده من بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليكم يا اولياء الله و احبّائه، السلام عليكم يا اصفياء الله و خيرته، السلام عليكم يا انصار دين الله و اعوان وليه.. اي آيت‌هاي خدا،اي معجزه‌هاي ايمان، اي نشانه‌هاي تعالي جاودانه‌ي انسان .. اي گلهاي محمّدي كه فساد و آلودگي جهان امروز نتوانست از شكوفائي بازداردتان، برقي شديد و دنياي تاريك را روشن كرديد،‌ حجّتي شديد بر آن كوته نظران كه بالندگي انسان الهي را در عصر تسلّط ماديّت ناممكن مي‌دانستند. خاطره‌ي مسلمانان صدر اسلام را زنده كرديد و صدق و اراده و فناء في‌‌الله را حتي بيش از آنان به نمايش گذاشتيد.. آنان به نفس پيامبر و نزول پياپي آيات قرآن دل را گرم و جان را تازه ‌مي‌كردند اما شما چه؟!! حقاً خلوص و تقوا را مجسّم كرديد و براي آن امام بحق كه مظهر خلوص و تقوا بود سربازاني شايسته شديد.. سلام الله عليه و عليكم و هنيئاً لكم رحمة ربكّم .. كتبه بيمناه الوازرة اسير امانيه و ذليل نفسه علي الحسيني غفر الله له و رحمه و حشره مع اوليائه و الحقه بهذه الزمرة الطيبة. آمين.
اين كتاب در 13 رجب 1411 با چشمي لبريز اشك شوق و حسرت زيارت شد.
30 شوخ‌طبعی‌ها وقتی که جلد اول کتاب شما، فرهنگ جبهه، در آمد، طبعاً، به طور عادی، مثل بقیه منشوراتی که پیش من می آورند، نشستم آن را خواندم. این کتاب از بس من را جذب کرد، تا آخرش خواندم. بعد دیدم این کافی نیست، به خانه بردم و گفتم همه بنشینید این کتاب را بخوانید! در جمع خانواده، جاهایی از کتاب را خود بازکردم و خواندم. گفتم که این کتاب اصلاً باید در فضای خانه ها باشد و همه باید آن را همیشه داشته باشند.
شما اصطلاحات کتاب فرهنگ جبهه را جمع کردید؛ این اصطلاحات خیلی ارزش دارد. مجموعه آن به صورت یک ماده ی خام تاریخی و به صورت یک سند تاریخی، الان در اختیار ماست. براساس سند تاریخی، کارهای گزارشی فراوانی ممکن است انجام بگیرد. چقدر خوب است ک آن کسانی که فیلم می سازند، یا قصه می نویسند، یا شعر می گویند، یا نمایشنامه می نویسند، از این نوشته هاو این اسناد استفاده کنند.آن وقت کارآیی این نوشته های شما به حد نهایت می رسد که در ادبیات و در هنر رایج مربوط به جنگ بیاید و به خورد آن ها برود؛ همچنان که آن اسم ها و لقب هایی که به آن ها اشاره کردید، مثل حسن بی ریا، خودش موضوع یک داستان است. این باید بیاید و مثل نگینی که انسان در جای مهمی آن را می نشاند، در جای مهمی قرار بگیرد.
31 گزارش یک بازجویی بسم الله الرحمن الرحيم
ـ اثر جالبي است. ابتكاري و نمونه نيز هست. توصيف‌هاي آن از طبيعت، حوادث جنگي، وضعيّت هاي طبيعي بس زيبا است. در آن مبالغاتي در بيان و يكسونگري‌هائي در قضاوت و گاه برخي تنگ‌نظريها و حتي سايه‌ئي از خودستائي هست.. كه مي‌شود به جنبه‌هاي مثبت كتاب بخشيدشان .. ! در شب شنبه چهارم اسفند 69 در لحظاتي از بدخوابي عصبي مطالعه‌ي آن ـ كه لحظاتي كمابيش مشابه را قبلاً هم فرا گرفته بود ـ به پايان برده شد.. كاش مي‌فهميدم چقدر از آن حقيقي و چقدر داستانسرائي است..
32 لشکر خوبان بسم الله الرحمن الرحيم
ـ اين نيز بخشي از آن تصوير عظيم و باشكوهي است كه ما همواره آن را از دور ديده و تحسين كرده و بزرگ شمرده‌ايم بي‌آنكه از ريزه‌كاريها و نقشهاي معجز‌آساي تشكيل دهنده‌ي آن و رنگ آميزيهاي بي‌نظير جزء جزء آن، به درستي خبر داشته باشيم. اين كتاب شرح اين ريزه كاريهاي حيرت انگيز در بخشي از اين تابلوي ماندگار و تاريخي است. آنچه درباره‌ي عمليات بدر و والفجر 8 و كربلاي 5 و كربلاي 4 و بيت المقدس 2 و 3 در اين كتاب آمده از بخشهاي برجسته‌تر آن است. همچنين مجاهدتها در كوههاي غرب؛ در ماووت و گرده‌رش و قاميش ديگر آن بلنديهاي سخت، و نيز آنچه به يگانها و دستجات اطلاعات و غواص مربوط مي
 شود و نيز بخشهاي ديگري از آن در خور آن است كه در شكل فيلم و رمان عرضه شود.
فروردين 92
33 مدال و مرخصی بسم الله الرحمن الرحيم
ـ اين يكي از زيباترين و قوي‌ترين يادداشتهاي جنگ است. متن و ترجمه هر دو قوي است. اين سند، مكمّل سندهايي است كه از نوك قلم بسيجيان روشندل و باصفا و مظلوم و شجاع ما به يادگار مانده است.
70/9/19
34 مقتل جزوه ای به نام مقتل دیدم، که آن لحظه های حساس و تعیین کننده را شکافته بود؛ نقاطی که اصلاً مفاهیم اسلامی در آنجا خودش را نشان می دهد. در لشکرکشی، به عنوان کلان کار، چیزی از مفاهیم اسلامی دیده نمی شود. همه دنیا لشکر کشی می کنند. همه دنیا می جنگند. همه دنیا یک روز می برند و یک روز می بازند. همه گریز دارند. همه هم حمله و فداکاری دارند. اما آن جایی که بخصوص تفکر و روحیه و منش اسلامی خودش را مشخص می کند، جاهای خاصی است.
آنجاها را جستن و روی آن ها تکیه کردن و آن ها را خوب بیان کردن، حقیقتاً کار بسیار برجسته و مهمی است. خوشبختانه کارهای شما از همین قبیل است.
35 نجیب بسم الله الرحمن الرحيم
روحيات بسيج ـ اين پديده‌ي استثنائي دوران جنگ ـ در اين كتاب، خوب تصوير شده است: شجاعت، پاكدلي، روح ديني، شوخ طبعي و .. در بدخوابي شب سه‌شنبه 70/9/19 مطالعه شد.
36 نورالدین پسر ایران بسم الله الرحمن الرحيم
-اين نيز يکي از زيباترين نقاشي‌هاي صفحه‌ي پُرکار و اعجاز گونه‌ي هشت سال دفاع مقدس است. هم راوي و هم نويسنده حقاً در هنرمندي، سنگ تمام گذاشته‌اند. آميختگي اين خاطرات به طنز و شيرين‌زباني که از قريحه‌ي ذاتي راوي برخاسته و با هنرمندي و نازک‌انديشيِ نويسنده، به خوبي و پختگي در متن جا گرفته است، و نيز صراحت و جرأت راوي در بيان گوشه‌هائي که عادتاً در بيان خاطره‌ها نگفته مي‌ماند، از ويژگيهاي برجسته‌ي اين کتاب است. تنها نقصي که به نظر رسيد نپرداختن به نقش فداکارانه‌ي همسري است که تلخي‌ها و دشواريهاي زندگي با رزمنده‌اي يکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خريده و داوطلبانه همراهي دشوار و البته پر اَجر با او را پذيرفته است.
ساعات خوش و با صفائي را در مقاطع پيش از خواب با اين کتاب گذراندم والحمد لله
90/10/20
37 نونی صفر بسم الله الرحمن الرحيم
ـ اين نيز از جمله‌ي سندهاي دقيق دوران دفاع مقدس است كه بايد از نويسنده‌ي آن بسيار متشكر بود. صفا و معنويت در اين كتاب موج مي‌زند. 70/9/21
38 همپای صاعقه بسم الله الرحمن الرحيم
اين يك كتاب منبع بسيار غني و ارزشمند است که از آن مي‌توان دهها کتاب و فيلمنامه و زندگينامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر اين کتاب، همان ظرافتهاي حيرت انگيزي است که از مجموع آن، تابلوي پرشکوه و با عظمت عملياتي چون فتح المبين و بيت المقدس پديد آمده و برترينهاي هنر جهاد و ايثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه‌ي نمايشگاه بي‌نظير هنرهاي انقلاب اسلامي، نشان ميدهد. اين مردان بزرگي که نام آنها بسي آسان بر زبان و دلِ غافل ما مي‌گذرد از جنس همان اِخوان صفا و فرسان هيجانند که سيد شهيدان سلام الله عليه آنها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگين بود. سلام خدا و بندگان برگزيده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد.
در روز و شبهائي از آبان و آذر 86 صفحه به صفحه و سطر به سطر مطالعه و نيوشيده شد
39 هنگ سوم بسم الله الرحمن الرحيم
ـ در روزها و شبهاي اوائل آبان 70 اين كتاب مطالعه شد. موضوع، براي ما كه اين سوي خطّه نبرد را ديده‌ايم، قهراً جالب است. اما نوشته از لحاظ بازسازي صحنه‌ها و ترسيم حالات و خصوصيات، ضعيف است. نويسنده البته يك نويسنده‌ي حرفه‌ئي نبوده است امّا همين كه فرصت كرده در گرفتاري جنگ، يادداشتهائي بردارد سپس از حافظه‌ي خود كمك بگيرد و ديده‌ها را در دوران اسارت بر روي كاغذ بياورد، بسي موجب تقدير است. ترجمه خوب است.
40 یادداشت‌های خرمشهر بسم الله الرحمن الرحيم
خدا غريق رحمت كند اين شهيد عزيز را كه در سالهاي منتهي به 64 يعني در بحبوحه‌ي شور و هيجان دفاع مقدّس و بسيج سراسري ملّت در اين راه، دردمندانه، نقاط منفي را به نظر آورده و از آن ناليده و دم از غربت رهروان راه جهاد زده است ! بعضي امروز گمان مي‌كنند كه راه خدا غريب است، يعني حقيقت روشن اصلي را كه همان حركت عمومي در راه خير و صلاح است در برابر واقعيت زشت كجرويهاي گاهگاهي و جابه‌جائي كم‌رنگ مي‌بينند.اما اين گمان هميشه بوده حتي در سال 64 و پيش از آن.. و البته چنين نگرشي در جمهوري اسلامي هميشه نادرست بوده و انشاء‌الله هميشه نادرست خواهد بود
70/11/9
41 یادداشت‌های ناتمام بسم الله الرحمن الرحيم
ـ از اين چهار نوشته، سومي را كه به قلم شهيد سيد محمد شكري است قبلاً در جزوه‌ي مستقل خوانده بودم، از اوّلي كه به قلم شيوا و سرشار از صفاي شهيد سمندري است ذكري در« حَنابندانِ » قدمي ـ كه يكي از شيواترين نوشته‌هاي مربوط به جبهه است ـ رفته بود و با آن آشنائي دورا دوري داشتم. آن را خواندم و حقيقتاً محظوظ شدم. خدا اين هر دو شهيد را در سرادق ملكوت همنشين اولياء فرمايد. نوشته‌ي كمال سپاهي هم شيرين و خواندني است هر چند آن جاذبه‌ي دو نوشته‌ي ديگر را ندارد. درباره‌ي نوشته‌ي آخر هم دو سه جمله در ابتداي آن نوشته‌ام. خداوند به همه‌شان جزاي خير بدهد.
شب پنجشنبه 8 اسفند 70 . شعبان 1412
42 یاد یاران بسم الله الرحمن الرحيم
در اين نوشته صفا و صداقت زيادي موج مي‌زند. نويسنده غالباً نقش خود را كمرنگ كرده و ياد ياران شهيدش را برجسته ساخته است. روحيه‌ي بسيجي تقريباً با همه‌ي جوانبش در اينجا منعكس است، و مي‌شود فهميد كه چگونه جوانهايي در كوره‌ي گداخته‌ي جبهه به چه جواهرهاي درخشنده‌اي تبديل مي‌شده‌اند. ذكر خصوصيات موقع‌ها و حادثه‌ها و آدم‌ها، تصوير باورنكردني جنگ هشت ساله را تا حدود زيادي در برابر چشم آيندگان مي‌گذارد. سؤال من از خودم اين است كه آيا اين از معراج برگشتگان چقدر مي‌توانند آن حال و هوا را پس از سفر من الحق الي الخلق حفظ كنند و حتي درست به ياد بياورند؟ و براي اين مقصود عالي از دست ما چه كاري ساخته است؟ و چه كرده‌ايم؟ البته قصور يا تقصير من و امثال من، نمي‌تواند تكليف دشوار آنها را كه خدا حجّت خود را برايشان تمام كرده، از دوششان بردارد. اين كتاب با روح طنز و مزاحي كه در همه جاي آن گسترده است و به آن شيريني و جاذبه‌ي ويژه‌اي بخشيده، از بسياري كتابهاي جبهه جالب‌تر و گيراتر است. آن را در شب و روزهاي منتهي به بيستم ماه رمضان 1412(71/1/5) خواندم
43 یاور صادق این کاری که اخیرا شروع شده که از شماها با این جزئیات و ریزه کاری ها خاطرات می گیرند،‌این هم کار خیلی خوبی است. ما دو جلد از این کتاب های شما را خواندیم، یکی کتاب آقای بنائی را خواندم یکی هم کتاب این حاج آقای عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات خواندم. خیلی خوب بود انصافا، مخصوصا کتاب ایشان. هم مطلب در آن زیاد بود هم آثار صفا و صداقت در آن کاملا محسوس بود و انسان می‌دید. خداوند ان شاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط