دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۸
باستانی‌راد: برای شناخت مشاهیر نمی‌توان تنها به اینترنت اکتفا کرد/ مشاهیر ایرانی بیانگر غرور ملی هستند

حسن باستانی‌راد، عضو هیات علمی دانشکده تاریخ دانشگاه شهید بهشتی می‌گوید: شاید ما فکر کنیم اینترنت در دسترس همگان است و مثلا برای دریافت اطلاعاتی از مشاهیر می‌توانیم با جست‌وجوی اینترنتی دریایی از اطلاعات خواسته شده را به دست بیاوریم اما کاربر اینترنت به ویژه جوانان نمی‌دانند چه مقدار از این اطلاعات صحیح است!

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ماهرخ ابراهیم‌پور: دکتر حسن باستانی‌راد، عضو هیات علمی دانشکده تاریخ دانشگاه شهید بهشتی و مدیر علمی مجموعه کتاب‌های (از ایران چه می‌دانم؟) در این گفت‌وگو از ضرورت‌های پرداختن به تاریخ فرهنگی و آشنایی با مشاهیر متعدد ایرانی سخن گفته است.

آقای دکتر باستانی‌راد انتخاب مشاهیر ایرانی در قالب کتاب‌های درسی باید با چه معیارهایی همراه باشد؟

درباره مشاهیر حرف و حدیث‌هایی وجود دارد و در این بررسی باید به این نکته توجه کرد که برای گردآوری مشاهیر و چهره‌های مطرح ایرانی در قالب کتاب چه بازه زمانی را در نظر گرفت؟ به فرض مثال بسیاری از مشاهیر دوره قاجار و تاریخ معاصر هستند که نمی‌توان بدون حب و بغض درباره آنها قضاوت کرد و کتاب نوشت زیرا هنوز اسناد زیادی درباره این افراد منتشر نشده و عده‌ای دیگر از مشاهیر تا زمانی که زنده هستند شاید نتوان درباره آنها کتاب تالیف کرد. به فرض مثال امروز یک نفر در رشته پزشکی یکی از مشاهیر خیلی شاخص ایران است اما معلوم نیست در یکی دو سال آینده چه اتفاقی برای وی رخ می‌دهد! آیا در همان سطح مشاهیر می‌ماند یا خیر؟ بنابراین از نظر تاریخی بهتر است مشاهیری انتخاب بشوند که نسلی از آنها گذشته و سخن‌های بسیاری درباره آنها وجود دارد.

منظور شما از گذشتن یک نسل چه میزان دقیق زمانی است؟

گذشت یک نسل در پرداختن به مشاهیر می‌تواند متفاوت باشد مثلا اسناد در انگلیس گاهی 70 تا 100 سال منتشر نمی‌شود. در ایران می‌گویند بعد از 50 سال اما ممکن است اسنادی را داشته باشیم که با گذشت 100 سال به دلیل حساسیت هنوز قابلیت انتشار نداشته باشند. این طریقه انتشار اسناد بر حسب حساسیت و منافع ملی یک رسم معمول است که در همه کشورها رعایت می‌شود و به همین دلیل برای ما بازه زمانی در حوزه مشاهیر بسیار مهم است. همچنین مهم آن است که مشاهیر آیینه تمام‌نمای خصلت‌های برجسته ایرانیان در حوزه‌های گوناگون باشند.

با توجه به این‌که شما مدیر علمی مجموعه کتاب‌های (از ایران چه می‌دانم؟) هستید این پرسش به ذهن می‌رسد که در کتاب‌های درسی از مقاطع پائین تا مدارج بالا به صورت مشخص و علمی به مشاهیر ایران پرداخته نمی‌شود، اگر مجموعه کتاب‌های (از ایران چه می‌دانم؟) با این کیفیت و دقت به چاپ نمی‌رسید در این صورت چه خلاء یا کمبودی در جامعه احساس می‌شد؟

این کتاب‌ها در آموزش و پرورش بیشترین استفاده و استقبال را در سطوح‌ مختلف داشتند. بنابراین در پاسخ به پرسش شما اگر تالیف و انتشار این کتاب‌ها نبود آن احساس نیاز آموزش و پرورش همچنان باقی بود. اگرچه کتاب‌های زیادی به تقلید (از ایران چه می‌دانم؟) با قطع و قواره‌های متفاوت نوشته شدند، صرف نظر از این که کدام ناشران به این حوزه روی آوردند و هنوز هم کتاب‌هایی با عنوان مشاهیر درباره پادشاهان، سلسله‌ها و تاریخ منتشر می‌کنند اما از طرفی تا کنون هیچ‌کدام از کتاب‌های این مجموعه‌ها در طول 14 و 15 سال به 120 شماره نرسیده‌اند و دیگر این‌که هیچ کدام از آن محصولات مورد تشویق آموزش و پرورش قرار نگرفته‌اند. این در حالی است که دفتر پژوهش‌های فرهنگی یک موسسه خصوصی است و ارتباطی به آموزش و پرورش ندارد. همچنین در زمانی که ما یک سری مسابقات با توجه به محتوای کتاب‌های این مجموعه با همکاری رادیو در نمایشگاه بین‌المللی کتاب برگزار کردیم استقبال بسیار قابل توجهی از آن صورت گرفت. این مسابقه طوری طراحی شده بود که مردم برای پاسخ به این پرسش‌ها در غرفه رادیو حاضر می‌شدند و به سوال‌ها پاسخ می‌دادند و ما هم مجموعه‌ای از کتاب‌های (از ایران چه می‌دانم؟) را به عنوان جایزه برای کسانی که درست پاسخ می‌دادند، کنار گذاشته بودیم. این ایده بازتاب بسیار مطلوبی در جامعه داشت و خیلی از مردم اطلاعاتی را از این کتاب‌ها کسب کرده و در پاسخ به پرسش‌ها گفته بودند که در هیچ منبع مکتوب یا سمعی و بصری دیگری به راحتی نمی‌توانستند این پاسخ‌ها را پیدا کنند. 

یعنی با توجه به تشویق آموزش و پرورش از کمیت این کتاب‌ها شما چنین استنباطی کردید؟ یا این‌که این کتاب‌ها مفید هستند و نیاز آموزش و پرورش؟ 

تعلق گرفتن جوایز متعدد به کتاب‌های دفتر پژوهش‌های فرهنگی و به ویژه از سوی وزارت آموزش و پرورش حاکی از این است که این وزارتخانه در این قسمت احساس نیاز می‌کند و به جای مجموعه کتاب‌های (از ایران چه می‌دانم؟) کتاب‌های دیگری نیست که بتواند آموزش و پرورش را از این لحاظ تغذیه کند. بیشترین جایزه‌هایی که این کتاب‌ها گرفتند متعلق به مجله‌های رشد آموزش و پرورش است. در شناسنامه فهرست انتشارات دفتر پژوهش‌های فرهنگی درباره این کتاب‌ها عنوان شده که چه سالی چه جایزه‌ای از کدام سازمان گرفته‌اند. 

آیا می‌توان درباره مشاهیر ایرانی به نوشته‌های اینترنت اکتفا کرد و به درستی آنها اطمینان داشت؟

شاید ما فکر کنیم اینترنت در دسترس همگان است و مثلا برای دریافت اطلاعاتی از خواجه رشیدالدین فضل‌الله می‌توانیم با جست‌وجوی اینترنتی دریایی از اطلاعات خواسته شده را به دست بیاوریم اما کاربر اینترنت به ویژه جوانان نمی‌دانند چه مقدار از این اطلاعات صحیح است! بنابراین نمی‌تواند در همان لحظه اطلاعات اینترنتی دریافت شده را با اطلاعات کتاب «خواجه رشیدالدین فضل الله» از هاشم رجب‌زاده محک بزنند. یعنی در زمانی که کاربر از اینترنت استفاده می‌کند در کنارش دکتر رجب‌زاده حضور ندارد تا درست یا غلط بودن این اطلاعات را به او بگوید. بنابراین این کتاب‌ها در کنار کار با اینترنت و برداشت اطلاعات از آن این ویژگی را دارند که حداقل نویسنده و ناشرش به درست‌نویسی آن بیش از هر چیز دیگری تاکید داشته‌ و بایسته است که صرفا به اطلاعات اخذ شده از انبوه پایگاه‌های اینترنتی اکتفا نکنند زیرا کاربر اینترنت اطلاع ندارد که داده‌های این پایگاه‌های مجازی تا چه اندازه صحت دارد؟

رویکرد مجموعه پژوهش‌های فرهنگی نسبت به مشاهیر تاریخی چگونه است؟
 

بخشی از کتاب‌های مجموعه (از ایران چه می‌دانم؟) به مشاهیر ایرانی اختصاص دارد. مشاهیری که در همه حوزه‌ها در کشور ما حضور دارند به همین دلیل بخشی از این کتاب‌ها مشاهیر را در برمی‌گیرد اما در تالیف کتاب‌های این مجموعه مشاهیر به پادشاهان یا چهره‌های سیاسی خلاصه نمی‌شوند، مشاهیر علمی، فرهنگی و هنری و هر فردی که یک تاثیری را در مقطعی یا در سیر تاریخ ایران گذاشته باشد در مرحله نخست مورد توجه ما است. مثلا درباره خواجه رشیدالدین فضل‌الله از این دیدگاه نوشته می‌شود که مردم و جوان‌های این مملکت خودشان را در سیمای این مشاهیر بتوانند ببینند. یعنی زمانی که من احساس می‌کنم که یک ایرانی هستم و عطار یا خواجه رشیدالدین هم یک ایرانی بوده بنابراین خودم را در سیمای این مشاهیر می‌بینم این مشاهده و حس بسیار در جوانان تاثیرگذار خواهد بود. 

کتاب «خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی» را دکتر هاشم رجب‌زاده تالیف کرده وی را در دو حوزه تخصصی می‌شناسیم: یکی ژاپن‌شناسی و روابط فرهنگی ایران و ژاپن و دیگر حوزه‌ای که از زمان رساله دکتری در حیطه ایلخانان و شخصیت خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی پژوهش و تالیف کرده است. پژوهش و تحقیق درباره مشاهیری که زندگی علمی و فرهنگی‌شان چندبعد داشته‌ کمی سخت است برای مثال خواجه رشیدالدین پزشک، وزیر و مورخی است که در هر سه زمینه موفق بوده وی پزشک بوده و ربع رشیدی را ساخته، دانشگاهی که نمونه‌ آن در زمان خودش و تا چند صد سال بعد کم بوده و از طرفی در زمانی این چهره وزیر ایران است که مغولان در ایران حکومت می‌کنند و این وزرا هستند که در واقع پس از آن ویرانگری‌های دوره مغول، ایران را دوباره می‌سازند و معماری فرهنگ و تمدن دوباره ایران را مرمت می‌کنند و برای ادامه فرهنگ و تمدن ایرانی سیاست‌گزاری می‌کنند. به طوری که بعد از حمله مغول‌ها فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی مجدد در جامعه جان می‌گیرد و با وجود سیاستمداران زبده ایرانی در دربار مغولان و ایلخانان فرهنگ مغولی ـ ایلخانی رسوخ چندانی در جامعه ایران نمی‌تواند بکند. 

این نگاهی مختصر به جنبه وزارت خواجه رشیدالدین است و بعد دیگر این چهره از زاویه کتاب «جامع التواریخ»، بعد تاریخ‌نگاری وی است. تا زمان خواجه تاریخ‌های عمومی زیادی مانند «تاریخ طبری» داریم که وقایع را از زمان حضرت آدم تا زمان خودش دربرمی‌گیرد اما در این کتاب‌ها مواردی مانند تاریخ اروپا که به زبان آن‌ زمان «افرنج» نامیده می‌شد یا تاریخ اقوام دیگر مانند تاریخ چین و هند نوشته نشده اما در «جامع تواریخ» خواجه، جامع جوامع تمام تواریخ دنیا تا آن‌زمان آمده است. پس این شخص در وزارت، علم و پزشکی و تاریخ‌نگاری یکی از بزرگترین چهره‌های سیاسی، علمی و فرهنگی ایران است. پس جا دارد جوان‌های این مملکت چنین شخصیتی را بهتر بشناسند.  جوانی که نمی‌تواند «جامع تواریخ» را بخواند کتابی که با زبان و بیان اواخر قرن هفتم هجری نوشته شده و حتی استادان و دانشجویان تاریخ هم به سختی آن را می‌خوانند و هر کسی نمی‌تواند به راحتی آن را بخواند. پس بسیار بایسته است که پژوهشگری که در این حوزه صاحب تخصص است و چندین کتاب درباره این وزیر دارد کتابی را درباره خواجه و به زبانی بنگارد تا جوان‌ها و مردم وی را از دریچه قلم یک مورخ امروزی بهتر بشناسند.

کتاب‌هایی که در مجموعه ما منتشر شده گاه چنان در معرفی مشاهیر موفق هستند که طیف خواننده آن به جوان عام و غیرمتخصص خلاصه نمی‌شود. مثل کتاب «کتیبه‌های» دکتر محمدتقی راشدمحصل کتاب درسی در دانشگاه است. یا همین کتاب «خواجه رشیدالدین فضل الله» را استادان درس مغول و ایلخانان به دانشجویان خود معرفی می‌کنند. از طرفی برخی کتاب‌های این مجموعه در بحث معماری جزو منابع درسی به شمار می‌آیند. بنابراین نمی‌توان گفت خواننده کتاب‌های (از ایران چه می‌دانم؟) صرفا جوانان و مخاطبان عام هستند بلکه می‌شود کتاب‌ها را به یک زبان و بیانی نوشت که مخاطب جوان متخصص و غیرمتخصص هر دو از آن استفاده کند.

بنابراین باید گفت که کمبود منابع مکتوب در حوزه مشاهیر باعث شده که دفتر پژوهش‌های فرهنگی به تالیف و چاپ کتاب‌هایی به نام (از ایران چه می‌دانم؟) به ویژه در حوزه مشاهیر روی بیاورد؟
 

ما ایران را از بعدهای مختلف در این مجموعه می‌بینیم یعنی زمانی که می‌گوییم معماری، ادبیات و تاریخ یک بعد آن هم مشاهیر است. راهی که آنها رفته‌اند و می‌تواند الگوی این جامعه باشد. رویکرد علمی این کتاب‌ها جای خودش را دارد اما این که با تالیف کتاب‌هایی با بیان سلیس و بدون غلط نویسی روی مشاهیر هم تاکید می‌کنیم به این دلیل است که مشاهیر این حوزه‌ها را به جامعه امروز پیوند می‌زنند. به فرض مثال در این مجموعه کتاب پزشکی، تاریخ‌نگاری، سیر آموزش و پرورش و سیر دیوانسالاری در ایران هر کدام به صورت یک کتاب مجزا تالیف خواهد شد که این چهار محور سیر تاریخی چهار علم در شخصی به نام خواجه رشیدالدین فضل الله که پزشک، مورخ، موسس ربع رشیدی و وزیر دربار ایلخانان قابل بررسی و مشاهده است. بنابراین مشاهیر از این زاویه این اهمیت و ویژگی‌ها را دارا هستند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها