به مناسبت 9 مهرماه سالمرگ عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار پهلوی اول
سیاستمداری که دلبسته زبان و ادبیات فارسی بود/نامههای عاشقانه تیمورتاش به سرورالسلطنه
میگفت مردم را به جرم سیاسی تعقیب نکنید، زیرا در حال و آینده، آنها طرفدار پیدا میکنند اما اگر کسی به نام دزدی تعقیب شد، از میان میرود و هیچ کس هم رغبت به مساعدت و یادآوری از او نخواهد کرد. اما شگفتا که نمیدانست در روزگاری نه چندان دور خودش در مسند سیاست به اتهام ارتشاء محاکمه و به مرگ محکوم خواهد شد.
عبدالحسین، ملقب به معززالملک و سردار معظم خراسانی، سیاستمدار دوره قاجار و پهلوی در 1260. ش در خراسان متولد شد. پدرش، کریم دادخان نردینی بجنوردی، ملقب به معززالملک و امیر منظم، در دوره مظفرالدین شاه حاکم سبزوار و جُوَین بود. کریم دادخان لقب خود، «معززالملک» را با اجازه شاه به پسرش داد و خود به «امیر منظم» ملقب شد. وی بعدها در زمان پهلوی اول شهرت تیمورتاش را برای خود برگزید.
به استناد جلد نخست «خاطرات قاسم غنی» تیمورتاش با شاهزاده میرزا محمدهاشم افسر که ادیب و شاعر و از رجال سیاسی دوره قاجار بود، آشنا شد و نزد او به فراگیری ادبیات فارسی پرداخت و از آن پس عمیقا دل بسته زبان و ادبیات فارسی شد. علاوه بر آن وی مترجم و نویسنده توانایی بود و احاطهاش بر ادبیات اروپایی موجب شهرتش شد. گفتهاند که او صاحب یکی از بهترین کتابخانههای تهران بود.
پشت پرده عاشقانههای تیمورتاش
از طرفی مرد ادیب پیشه خراسانی، سرورالسلطنه، دختر حاج خازنالملک (خازنالملک: داماد نیرالدوله و نوه دختری علی رضاخان عضدالملک نایب السلطنه) را به همسری گرفت و از وی صاحب چهار فرزند به نامهای منوچهر، امیرهوشنگ، مهرپور و یک دختر به نام ایراندخت شد. تیمورتاش با ازدواج با سرورالسلطنه و نفوذی که پدر همسرش در منطقه خراسان داشت پلههای ترقی را با شتاب بیشتری را طی کرد. زمانی که وی بین تهران و خراسان در سفر بود و به دور از سرورالسلطنه به سر میبرد برایش نامههایی نوشته که حکایت از ذوق تیمورتاش دارد. از جمله در نامهای که در آن عبدالحسین معززالملک (تیمورتاش) به سرورالسلطنه که از دریافت نامه سرورالسلطنه اظهار شادی کرده است و از دلتنگی و عشق بسیار خود به او نوشته و همچنین از ملاقاتش با وی و از حال منقلب و پریشانش به هنگام جدایی یاد کرده است.
اما تیمورتاش یا وزیر بانفوذ و قدرتمند دربار رضاشاه پس از مدتی که توانست در مسند سیاست جایگاه محکمی پیدا کند همسر دیگری با نام تاتیانا، از ارامنة قفقاز اختیار کرد و از وی نیز صاحب دو دختر به نامهای پریچهر و نوشآفرین شد و به این شکل با آمدن همسری دیگر و دست یافتن به مدارج بالای سیاسی به عاشقانههایی که برای همسرش بر بطن کاغذ نگاشته و در ذهن تاریخ ثبت شده بود، پشت کرد. سیاستی که با وی حکایتی همچون وفاداریش با سرورالسلطنه را تکرار کرد اما این بار این تیمورتاش بود که مغلوب روزگار و از گردونه حذف شد.
اما همانقدر که وزیر دربار در نامههای عاشقانه نرم مینویسد و کلمات و جملات عاشقانه میآفریند در نامههای اداری و سیاسیاش بسیار با تحکم و گاه از کنایههای سنگین استفاده کرده است. در یکی از نامههایی که به رابرت کلاویو، وزیر مختار انگلیس در ایران نوشته درباره دادن امتیازی تجاری به کشور تازه استقلال یافته عراق که تحت حمایت آنهاست، در 15 فروردین 1308 مینویسد: «وزیر عزیز ... اجازه بدهید که دوستانه به شما بگویم که بهتر است وارد مسائل حقوقی نشویم، زیرا از نظر حقوقی دولت ایران به هیچ روی نمیتواند به عراق آن امکاناتی را که در داخل خاک ایران دارد، اعطا نماید، زیرا برابر قانون دولت ایران تنها میتواند تعرفه حداقلی را به دولتهایی اعطا نماید که با آن قرارداد گمرکی دارد.» این شیوه نامهنگاری سیاسی وزیر دربار که در آرشیو وزارت خارجه موجود است به نوعی نقش انگلیسیها در مرگ تیمورتاش را تقویت میکند از طرفی نقش پررنگ وی را در عرصه سیاست خارجی نشان میدهد.
نقشه تایمز لندن برای حذف وزیر دربار
اما از آنجا که وزیر دربار انس و الفتی با قلم، کاغذ و کتاب دارد همین ابزار موجبات مرگش را فراهم آوردند. پس از سفر تیمورتاش به روسیه، ترکیه و آلمان و برخی مخالفتهای وی با سیاستهای بریتانیا در ایران به ضررش تمام شد و انگلیسیها با انتشار یک مقاله و تمجید معنادار از وی در روزنامه «تایمز لندن» سبب افول خورشید بختش شدند و وزیر مقتدر دیروز با خشم و بدبینی رضاخان مواجه شد.
این مطلب را انگلیسیها با این انگیزه منتشر کردند که از ترس بیمارگونه پهلوی اول نسبت به قدرتگیری هر كس آگاهی داشتند. پس با این پیش زمینه دلیلی نداشت كه تیمورتاش از این قائده مستثنی باشد. بنابراین طبیعی بود كه حضور سیاستمداری متنفذ و قدرتمند باعث ترسش میشد. به ویژه كه در صورت مرگ رضاشاه پیش از تیمورتاش، وجود یك وزیر دربار قدرتمند برای سلطنت جانشین رضاشاه خطرناك میشد. بنابراین مهمترین فرضیه مطرح شده درباره علت برکناری تیمورتاش دسیسه و دخالت دولت انگلیس است.
از طرفی طی مذاکرات طولانی تیمورتاش و سرجان کدمن، رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران (که در آن تیمورتاش به افزایش سهم ایران از درآمدهای نفت پافشاری میکرد) انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که وجود او مانع از حل مساله نفت است از اینرو اسباب سقوطش را فراهم کردند. چاپ مقالهای در روزنامه تایمز با عنوان «شاه و مستشارانش » در ۹ ژانویه ۱۹۳۳ دو هفته پس از عزل تیمورتاش که احتمالا به دستور وزارت خارجه انگلیس صورت گرفت به منظور جلوگیری از بازگشت تیمورتاش به صحنه قدرت بود تا مذاکرات نفت به نتیجه برسد. پس انگلیسیها با تمام توان بر آن شدند تا تیمورتاش را کنار بزنند. به همین دلیل سازمان جاسوسی انگلیس نیز برای بیاعتبار کردن تیمورتاش اطلاعات مربوط به وی را در اختیار رضاشاه قرار داد.
خشم و غضب رضاخان بر طرفداران تیمورتاش
اما وصفی که برخی سیاستمداران معاصر با تیمورتاش دارند نیز حکایت از قدرتطلبی و حضوری پررنگ در سیاست است. ضمن این که برخی رفتارهای وی را برنمیتابند اما در مجموع بدبینی ضمنی شاه را به او تائید میکنند. یکی از این سیاستمداران مخبرالسلطنه هدایت، رئیسالوزرایی است که با وجود وزیر درباری چون تیمورتاش بیکارهای بیش نبود. وی در کتاب «خاطرات و خطرات» در توصیف وزیر دربار نوشته است: «در هوش، فراست، پشتکار، مجلسآرایی، چارهجویی، نکتهسنجی تیمورتاش انگشت ایراد نمیتوان گذاشت. بیپروایی، به آبزنی، هوسرانی هم به افراط داشت. خشونتش بیش از ملاطفت بود و اواخر بیغرور مینمود. دچار بعض عادات هم بود که گاه آن همه معلومات را در پرده میافکند...» از همین رو طبیعی بود که چنین فردی حساسیت شاه بدگمان را نسبت به خود برانگیزاند.
در خاطرات سید حسن تقیزاده نیز با اشاره به نقش مقاله روزنامه تایمز در افزایش بدگمانی شاه و تغییر سرنوشت تیمورتاش آمده است: «موقعی که برای تیمورتاش پرونده میساختند داور، دوست صمیمی تیمورتاش در سفر بود. وقتی بازگشت، نزد شاه رفت و رضاشاه با لحنی کنایهآمیز به او گفت: دیدی رفقیت چگونه از آب درآمد؟ داور در جواب گفت: از کجا معلوم انگلیسیها این مقاله را عمدا برای صدمه زدن به تیمورتاش منتشر نکرده باشند؟ رضاشاه نگاه غضبناکی به او کرد و گفت: گوشهایت را باز کن والا میدهم اعدامت کنند!»
نظر شما