به گزارش خبرگزاریکتابایران(ایبنا) چندی پیش در ایبنا گزارشی از اقدام رضا توکلی، بازیگر سینما و تلویزیون ایران مبنی بر تدوین فیلمنامهای اقتباسی از کتاب «من زندهام» منتشر شد که در همان گزارش اعتراض نویسنده کتاب به معاونت سینمایی مبنی بر اینکه این اقدام بدون اطلاع نویسنده بوده، منعکس شده بود. متن این گزارش را می توانید در اینجا بخوانید.
حضور معصومه آباد در خبرگزاری ایبنا بهانهای شد تا از زبان وی، جزئیات بیشتری را درباره فراز و نشیب پیش روی این کتاب از او جویا شویم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با توجه به تلاش رضا توکلی برای اقتباس از کتاب «من زندهام»، درباره حساسیتهای خود در رابطه با اقتباس از این کتاب توضیح بدهید!
در ابتدا بگویم که من هیچ مخالفتی با فیلمشدن این کتاب ندارم. اما هر اثر فرهنگی و معنوی یک صاحب دارد که نسبت به تکتک کلمات آن حساسیت دارد. اول از همه انتظار داشتم که حداقل با من صحبت میشد، شاید به یک توافق میرسیدیم که در آن صورت، هم به او کمک میکردم و هم قدردان او می شدم.
از سوی دیگر نمیخواستم اقتباس زودهنگام از این کتاب رخ دهد بلکه تمایل داشتم اول کتاب راه خود را بین خوانندگان پیدا کند و بعد به این موضوعات فکر شود. چون فیلم و کتاب دو جایگاه متفاوت دارند و هر یک مخاطبان خاص خود را دارند. اما از اینکه او صادقانه و به عنوان یک تکلیف وارد این ماموریت شده بود برای من جای خوشحالی داشت و تشکر هم میکنم.
اگر کارگردان دیگری مثل ابراهیم حاتمیکیا این کار را کرده بود شما همچنان مخالفت داشتيد؟
حتی اگر حاتمیکیا هم تصمیم به این کار را داشته باشند، بیتردید به ارتباط و مشورتهای صاحب داستان نیاز خواهند داشت اما قطعا تجربههای کارگردانان بزرگتر، کار را فاخرتر خواهد کرد. قطعا دوستان سینماگر به عنوان یک تکلیف به این موضوع نگاه کردهاند و آشکار است که فیلم می تواند به خوبی از تصاویر کتاب رونمایی کند، از چهره زن ایرانیِ مسلمان که در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی در دوران دفاع مقدس حاضر بوده است.
به موضوع اقتباس زودهنگام اشاره کردید. چقدر در سینمای دفاع مقدس این مسئله را لمس کردهاید؟
در خیلی از موضوعات اقتباس زودهنگام به دلیل موارد مشابهی که برای آن موضوع میتوان یافت، به شکل چشمگیری آسیبزننده نخواهد بود. ولی در رابطه با مسئله اسارت زنان به دلیل ویژگیهای منحصر به فردِ موضوع، این طور نیست. در مورد این موضوع، سوالات و ابهاماتی وجود دارد که لازم است فیلم با ظرافت خاصی ساخته شود تا همه جنبهها در آن رعایت شود.
در مورد این کتاب باید بگویم من در راستای نظر مقام معظم رهبری مبنی بر این که باید خاطرات دفاع مقدس مستند شوند تا نسل امروز در جریان آن حوادث قرار گیرند و نیز از روی احساس وظیفه و دِین به این کار، ضروری بود که تکهای از این پازل را که به اسارت زنان مربوط میشد در جای خود قرار دهم.
تاکنون هیچ کتاب و نوشتهای از اسارت زنان ایرانی در دوران دفاع مقدس گزارشی نداده بود؟
4 یا 5 زن آزاده بیشتر نبودند که ثبتنام شده سازمان صلیب سرخ باشند. مطالبی به صورت روایتهایی پراکنده از اسارت زنان وجود داشت. اما این روایتها با خود نگاشته من به عنوان یکی از آن اسرا بسیار تفاوت خواهند داشت. خودنگاشت یک سند است.
آیا برای اقتباس از این کتاب کارگردانان متعددی به شما رجوع کردهاند؟
از افراد مختلف پیشنهادهايي شده که بهتر است نامشان را نبرم. ولی به همگی گفتم که اجازه دهید کتاب مسیر و مخاطبان خودش را پیدا کند و بعد از آن درباره فیلمشدنِ آن تصمیم بگیریم.
فکر میکنید چه بخشهایی از این کتاب برای کارگردانان جذاب خواهد بود؟
ویژگی اسارت خانمها متفاوت از آقایان بود. کتاب بار عاطفی و حسی داشت. انعکاس این نکته که خواهران آزاده هم به اندازه برادران آزاده وقتی با شکنجهها و رنجهای اسرا مواجهه میشدند هر چند از دور، برای من بسیار مهم بود و فکر میکنم توصیف چنین لحظاتی برای فیلمسازان هم جالب بوده است.
برادران اسیر وقتی که شکنجه میشدند، شاید هیچ وقت تصور نمیکردند که کسی از یک روزنه کوچک، نگران حال آنهاست و ماجرا را دنبال میکند. از درون رنج میبرد و فریاد میزند. آنقدر میسوزد که حتی در لحظه آزادیاش هم نگران ساعت 6 است که زمان آمار گرفتن بچههاست. نگران شمارش دوباره برادران تا دوباره در صف شوربا قرار گیرند.
ویژگی دیگر این کتاب که فکر میکنم برای فیلمسازان مهم بوده، ادای حق مطلب در مورد غیرت برادران اسیر است. غیرت و جوانمردی آنها زمانی چشمگیر میشد که بسیاری مواقع خود را در زیر شلاق مرگ و شکنجهها، به زحمت میانداختند تا مثلا حق بیشتری به ما برسد.
همواره طوری رفتار میکردند که سربازان عراقی نمیتوانستند یکبار بیشتر در سلول ما را باز کنند، زیرا با هجمه و واکنشی روبرو میشدند که خاموش کردنش دشوار بود. همین موضوع سبب شده بود تا عراقیان بسیار مراقب رفتارشان با ما باشند.
موقع نوشتن این کتاب چقدر تصور داشتید که این کتاب ممکن است مورد اقتباس قرار بگیرد؟
اصلا چنین چیزی را در ذهن نداشتم. حتی فکر نمیکردم که این کتاب مورد استقبال خوانندگان قرار بگیرد، چه برسد به بحث اقتباس. یکی از دلایل مهم استقبال از این کتاب، آن بود که برای اولین بار تعداد زیادی از مفقودین را نام برده و یاد شدند که تاکنون هیچ کجا نامی از سرنوشت آنها نبود.
در یکی از این موارد، فرزند شهیدی به نام میرظفرجویان با من تماس گرفت و گفت من احساس میکنم که پدرم را پیدا کردهام. بعد از سی و پنج سال متوجه شدم که پدرم شهید شده است.
سهشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۷
نظرات