و بلافاصله ایده دیگری نیز به ذهنم رسید: از آنجایی که افراد و وقایع تاریخ را شکل میدهند، آیا یک ساختمان به تنهایی نیز میتواند تاریخساز باشد؟ خوشبختانه عواملی مانند تأثیر صد ساله این ایستگاه بر تجارت و فرهنگ و نقش محوری آن در توسعه شهری باعث اعتبار یافتن پیشنهاد من شد.
البته این ترمینال فقط یک ساختمان بود و آیا یک جسم واحد میتواند تحولآفرین باشد؟ این سؤال پس از نمایش موزه بریتانیا و مطرح شدن تاریخ جهان با الهام از 100 موضوع مانند جنگ جهانی اول، کریکت، بیتلز، شکسپیر، جنگ داخلی و مذهب، شکل گرفت.
اما موزه اسمیتسونیان قویاً ادعا کرد که تاریخ آمریکا 101 شیء یا موضوع را در خود دارد که این موضوعات دگرگونکننده یا سمبل یک درجهبندی مجدد فرهنگی بودهاند. آنها میتوانستند تمثیلی و تحریکآمیز باشند ولی نمیشد مثلاً فقط به برخی غذاها مانند سیبزمینی یا پیتزا اشاره کنند.
گرچه همین سیبزمینی اخیراً در دو کتاب کاملاً تاریخی نقش مهمی ایفا کرده است! به گونهای که در یکی از آنها به عنوان عامل امپریالیسم اروپا و انقلاب صنعتی و حتی روزی سفر به مریخ معرفی شده است.
به هر حال موضوع، پیدا کردن این سمبلهای تحولآفرین نبود، بلکه غربال کردن آنها به 101 مورد بود. کاوش تاریخ از طریق اشیاء و موضوعات معتبر شما را قادر میکند گذشته را بپذیرید.
این موضوعات، تاریخ را با یک بعد بینظیر همراه میکنند و به شما اجازه میدهند آن را با رمزگشایی پیامهایی که این اشیاء در طول زمان مخابره میکنند، کشف کنید.
به گفته «نیل مکگرگور» مدیر موزه بریتانیا، این اشیاء به شما امکان میدهند روایتی مشتمل بر همه افراد جامعه ارائه کنید، کاری که متون و نوشتهها قادر به انجام آن نیستند.
از سوی دیگر درمورد بقا و دوام اشیاء ساخته دست انسان از گذشته یک حقیقت جادویی وجود داشته است، زیرا یک شیء که از جزر و مد فراموشیها جان سالم به در برده، حکم پلی را دارد که بر فراز خلیج زمان زده شده، خلیجی که ما را از جهان اجدادمان جدا کرده است.
«تی.اس. الیوت» در اینباره مینویسد: «فقط در دنیای اشیاء است که ما زمان و مکان داریم.» و چه جایی بهتر از موزههای تاریخ برای یافتن این اشیاء بیگناه. سام رابرتز میگوید: کتاب من (که شامل سیبزمینی هم میشود) اکنون سر و صداهایی درمورد موضوع ایستگاه بزرگ مرکزی برپا کرده مبنی بر اینکه آیا یک شیء واحد میتواند تحولآفرین باشد؟ نظر شما چیست؟
نظر شما