وی اظهار کرد: این دیوان کاملتر و با اشعار بسیار قابل توجهتر (با افزودن حدود 260 بیت از دیوان چاپ شده قبلی) همراه با قصاید زبان پهلوی است. البته در این کتاب یکی دو غزل هم از پدر همام تبریزی و یک مقدمه مفصل درباره بازنگری زندگی همام و محیط زندگی وی اضافه شده است.
یساولی ادامه داد: کار دیگری که در دست دارم با عنوان «تذکره شکرستان پارس» است. البته قبلا، این تذکره یک بار چاپ شده است اما نقصها و کمبودهای فراوان دارد. این تذکره که از سوی «میرزا محمدحسین شعاع شیرازی (شعاع الملک)»، تذکرهنویس، شاعر و نسخهشناس معروف اواخر قاجار و اوایل پهلوی نوشته شده، درباره شاعران خطه فارس است (شاعران قدیم و جدید) اما گویا عمر وی کفاف نداده است تا آن را کامل کند.
استادیار فلسفه دانشگاه تهران گفت: آخرین شاعری که از آن نام برده شده فرصت شیرازی است. متن و مقدمهای که بر آن نوشتم مشتمل بر 850 صفحه است که از سوی دایرهالمعارف کتابشناسی شیعه چاپ میشود.
وی افزود: دیگر کتاب در دست تالیف من، «تاریخ ادبیات تیموری» است. این کتاب طرح کلانی بود که نزدیک به 10 سال، بیوقفه در حال کارکردن بر آن هستم. پیش از این مقالات پراکندهای درباره ادبیات، شعر و هنر تیموری در جاهای مختلف چاپ کردهام اما قصد من در نوشتن این اثر آن بود که به صورت منسجم و سلسلهوار تاریخ ادبیات تیموری که از سوی محققان ما مغفول مانده و کمتر به آن پرداخته شده است، مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.
یساولی در ادامه توضیحاتش درباره کتاب تاریخ ادبیات تیموری و مغفول ماندن این دوره از چشم محققان تصریح کرد: به عنوان مثال، در کتاب «تاریخ ادبیات در ایران» تالیف مرحوم ذبیحالله صفا، نویسنده در آن عنوان کرده است که چون دوست خوبم آقای سعید نفیسی در کتاب تاریخ نظم و نثر فارسی به تاریخ ادبیات تیموری پرداختهاند، من دیگر به طور مبسوط به آنها نپرداخته و به چند شاعر اکتفا و به بیوگرافی و شرح مختصر آنها بسنده میکنم.
اما اگرچه سعید نفیسی محقق طراز اول ما بود اما کتاب وی که در دو جلد نوشته شده بسیار مجمل است و لغزش و کمبودهای فراوانی نیز دارد. از اینرو، بنده این نقصها را در کتاب جدید خود بر اساس تازهیابها، نسخههای خطی و تحقیقات جدید مرتفع کردم که در حال حاضر، دو جلد آن آماده است که فکر میکنم براساس نوشتهها و فیشهای موجود به شش جلد هم ادامه پیدا کند.
وی گفت: کتاب دیگری که نوشتهام اما متاسفانه رغبتی برای چاپ آن ندارم، کشکول شعر بهایی است که به پارسی یکسره و صریح ترجمه کردم که در آن هیچ لغت عربی وجود ندارد. من تمام ترجمههای کشکول را دیدم اما در تمامی این کتابها، مترجمان بسیاری از مسائل را نیاوردند. بدون اینکه به خواننده تذکر دهند و یا حداقل در پانوشت یا مقدمه بگویند که مطالبی حذف شده است. اما من تمام کشکول را از اول تا آخر و بدون حذف با در نظر گرفتن اصل متن عربی در این کتاب آوردهام و با نسخههای کهن مقابله کردم و دلیل بي رغبتي من به چاپ آن، ترس از محکوم کردن بنده به جریان پارسی پاک است.
نظر شما