کتابسازی امروز یا کتابسوزی دیروز؟/ دوره باستان
احمدی: بیشترین شمار کتابسازیها به تاریخ ایران باستان اختصاص دارد
داریوش احمدی، پژوهشگر تاریخ و ایران باستان میگوید: بیشترین شمار کتابسازیها به دوران باستان مربوط است؛ چراکه منابع این دوران چندان در دسترس نیست و به ندرت امکان دارد که خواننده عام در پی بررسی صحت و سقم مطالب چنین کتابهایی با مراجعه به منابع دست اول بر بیاید.
مشروح گفتوگو با داریوش احمدی را میتوانید در ادامه بخوانید:
آقای احمدی تاکنون درباره کتابسازیهای غیر مستند که در حوزه تاریخ انجام میشود با افراد مختلفی به گفتوگو نشستیم. نظر شما در اینباره چیست؟ و دلایل آن چه میتواند باشد؟
بیتردید یکی از بزرگترین آسیبهای کنونی حوزه نشر، کتابسازی و انتشار کتابهای بیهویت و بیمحتواست. متاسفانه با افزایش دغدغههای اقتصادی ناشران و نیز بیعلاقگی مردم به مطالعات علمی به علت گسترش روزافزون رسانههای مجازی، ارزش، جایگاه و اهمیت کتابهای علمی و پژوهشی هم در نزد ناشران و هم در نظر مردم عادی بهشدت پایین آمده است و همین امر بازار کتابسازی و نشر کتابهای سطحی و بیمحتوا را که فقط جنبه درآمدزایی و سرگرمکنندگی آنها مدنظر است، شکوفا و پررونق کرده است.
به نظر شما بیشتر کتابسازیهایی که انجام میشود مربوط به چه دوران و در چه مواردی است؟
بیشترین شمار کتابسازیها به دوران باستان مربوط است؛ چراکه اولا منابع این دوران چندان در دسترس نیست و به ندرت امکان دارد که خواننده عام در پی بررسی صحت و سقم مطالب چنین کتابهایی با مراجعه به منابع دست اول بر بیاید و در نتیجه نویسندگان این نوع کتابها آسوده از امکان لو رفتنشان به کتابسازی روی میآورند و ثانیا، دوران باستان به علت شکوهمندی و فخرآوری آن برای ایرانیان، بیشتر از هر دوره دیگری از تاریخ مورد توجه عموم است و همین کشش و گرایش مردم منجر به رونق این بازار و کار کتابسازان شده است. برای نمونه، کتاب «پرورش کوروش» نوشته «کسنفن یونانی» - که بیشتر اثری تعلیمی و اخلاقی است تا تاریخی - از آنجا که اثری داستانگونه، سرگرمکننده و جذاب است تاکنون صدها بار و به دست دهها ناشر مختلف و در اشکال و ابعاد گوناگون بازچاپ و گاه بازنویسی(!) شده است؛ حال آنکه دهها منبع تاریخی معتبرتر از آن و صدها کتاب پژوهشی مهم موجود است که هرگز منتشر نمیشوند و اگر بشوند مورد توجه توزیعکنندگان قرار نمیگیرند و به ویترین کتابفروشیهای اصلی پایتخت راه نمییابند.
دستهای دیگر از کتابهایی که در طی یکی دو دهه اخیر ساخته شده و با غوغا و جنجال وارد بازار کتاب شدهاند، آثاری هستند که به رد و انکار کامل تاریخ و مفاخر تاریخی ایران باستان میپردازند و ظاهرا هدف مولفان آنها مخدوش کردن هویت، ملیت و تبار مشترک و یگانه ایرانیان، نفاقافکنی و وحدتشکنی در ایران و در یک کلام، ریختن آب به آسیاب گروههای ایرانستیز و شیعهستیز است.
اگر بخواهیم به ریشهیابی کتابسازیها بپردازیم، از نظر شما این دلایل چیست؟
رکود پژوهشهای علمی و از میدان خارج شدن نویسندگان علممحور و پژوهشگر، که نتیجه سطحیگراشدن مردم و اقتصادگرایی ناشران است، عامل اصلی گسترش کتابسازی در حوزه تاریخ، به ویژه دوره باستان و از جمله هخامنشیان است. عمده کتابهایی که در این حوزه و امروزه منتشر میشوند، چیزی به دانش و معلومات مردم نمیافزایند و هیچ راهی را برای شناخت درست و معقول پیشینه و تبار پرافتخار ایرانیان نمیگشایند. اینها مجموعه و آمیزهای از تخیلات تاریخی، افتخارات پوشالی، سرهمبندیها و اقتباسات ناشیانه از کتابهای دیگر هستند که با زرق و برق و تبلیغات بسیار چاپ و وارد بازار کتاب میشوند.
مساله دیگری که در کتابسازیها مطرح میشود این است که معمولا کتابهای تاریخی از روششناسی خاصی پیروی نمیکنند و از روحیه پژوهش علمی تهی هستند. نظر شما در این رابطه چیست؟
برای اینکه امر پژوهش در جامعه کنونی ما بسیار بیاهمیت و بیارزش شده و سررشته کار از دست متخصصان و دانشوران این حوزه خارج شده است. امروزه بسیاری از کسانیکه در حوزه تاریخ کتاب میسازند و منتشر میکنند، تخصصی در این حوزه ندارند و تنها با سرهمبندی حقایق تاریخی و تخیلات شخصی خود، به شکلی که احساسات میهندوستانه مردم برانگیخته شده و فروش کتابشان تضمین شود به کتابسازی میپردازند و گروهی از ناشران نیز به خوبی از چنین کتابهایی استقبال میکنند و همین امر کتابهای فخیم و مفید علمی را از دایره نشر و فروش به در میکند.
چقدر در کتابهای تاریخی ما از منابع علمی، اسناد و مدارک استفاده میشود؟
بررسی بسیاری از کتابهای تاریخی موجود گویای آن است که نویسندگان چنین کتابهایی اشراف، اعتنا و اتکایی به روشهای علمی و اسناد تاریخی ندارند؛ چراکه هم با اصول و روشهای علمی تالیف این نوع آثار آشنا نیستند و هم اطلاعی از منابع دست اول تاریخی و دستاوردهای جدید علمی - که بیشتر در خارج از کشور منتشر میشوند - ندارند.
به نظر شما چه معیاری برای اعتبار و موجودیت یک کتاب باید باشد که عنوان کتابسازی بر آن اطلاق نشود؟
داشتن چارچوب و روشمندی علمی مانند شناخت کافی نویسنده از موضوع مورد بحث و اسناد و مدارک مربوط به آن، بهرهگیری از اسناد دست اول، ارجاع و استناد دقیق به آنها، پرهیز از پیشداوری و یکسونگری، داشتن رهیافت انتقادی، معرفی کامل منابع و مراجع، ساختارمندی نوشته و امثال اینها معیارهایی برای سنجش اعتبار یک نوشته و بضاعت علمی نویسنده آن است.
در پایان اگر بخواهید راهکارهایی برای این مساله ارائه دهید، چه پیشنهادی در این زمینه دارید؟
با توجه به رکود و کسادی موجود در نشر و بازار کتابهای علمی و پژوهشی، تنها راهکار ممکن ورود دولت به این عرصه و حمایت از نویسندگان و ناشرانی است که میکوشند برای ارتقای سطح علمی و فرهنگی جامعه، چنین کتابهایی را تالیف و منتشر کنند. در غیر این صورت گمان نمیکنم که ناشران خصوصی و نویسندگان بتوانند تغییری در اوضاع بسیار نامناسب کنونی ایجاد کنند.
درباره داریوش احمدی:
داریوش احمدی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و ایران باستان است. وی تا به حال کتابهایی درباره دوره باستان به ویژه دوره هخامنشیان (حوزه تخصصی) به چاپ رسانده است.
«پایان جهان و ظهور موعود در ادیان ایران باستان»، «دنیای ناشناخته هخامنشیان»، «دوازده قرن شکوه: نقدی بر نظرات نگارنده نگارنده کتاب دوازده قرن سکوت»، «قوم آریا مجموعه پژوهشهایی در زمینه ادیان و تاریخ ایران باستان»، «هخامنشیان فرمانروایان زمین و دریا» و «هزارههای پرشکوه» برخی از کتابهای وی را تشکیل میدهند.
* در این باره بخوانید:
رضا مرادی غیاثآبادی: تمایلات فاشیستی و آریاگرایی در کتابسازیهای تاریخ باستان مشهود است
شروین وکیلی: کتابسازیهای تاریخ باستان بخشی از شارلاتانیسمِ دوران ماست
عسکر بهرامی: پژوهش صورت گیرد کتابسازی رنگ میبازد/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است
نظر شما