خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زهرا رستگار: نقد کتابهای علمی و دانشگاهی موضوعی است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده، در حالیکه جایگاه نقد در دنیا بسیار ارزشمند است و نقد علمی یکی از دلایل پیشرفت در محافل علمی است. با نقد در محافل علمی و دانشگاهی است که میتوانیم به رشد و بالندگی قابل قبول در زمینه علوم و فنون نزدیک شویم. دکتر اسماعیل قدیمی، مدرس علوم ارتباطات دانشگاههای علامه طباطبایی و سوره و مترجم کتابهای «جامعه اطلاعاتی»، «جامعه اطلاعات (ویرایش اول و سوم)» نوشته فرانک وبستر و «نظریه امروز ارتباط» نقد را محصول مدرنیسم میداند. به عقیده وی، نقد در همه زمینههای دانشگاهی، اجرایی، سیاستگذاری و همه ارکان جامعه از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع موردنیاز است. (ايبنا) در اين باره با اسماعیل قدیمی گفتو گو كرده است.
هدف از نقد چیست و اصولا نقد چگونه صورت میگیرد؟
نقد محصول مدرنیسم است. به این معنا که یک دستاورد انسانی، در بهبود و اصلاح فرآیندها، شیوهها، گرایشها و رفتارهای انسانی در جامعه است. نقد اساس علم و دانش، رشد و پیشرفت است؛ یعنی سره را از ناسره جدا میکند؛ یعنی ما با معیارها، شاخصها و ملاکهای علمی، عقلانی و منطقی، رفتار و عملکرد خود، رویهها، فرآیندها و روشهایی که در حال حاضر به آن تاسی میکنیم را اصلاح کنیم.
بنابراین نقد یک امر ضروری است. اگر نقد در عرصه اجتماعی، به یک اصل تبدیل نشود، مطمئن باشید که جامعه هیچ رشد و پیشرفتی نمیکند و ایران بهعنوان کشوری با سابقه رشد علمی دو هزار و 500 ساله، همچنان در جهان، در همه شاخصها و زمینهها در یک جایگاه بسیار نامطلوب قرار میگیرد.
نقد یک امر ضروری و واجب در همه رشتههاست. به خصوص در دانشگاهها، ملاک اصلی کار، نقد است. دانشگاهها کاری جز نقد ندارند. بنابراین نقد در همه زمینههای دانشگاهی، اجرایی، سیاستگذاری و همه ارکان جامعه از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع نیاز است.
نقد در کشور ایران چه رویکردی را دنبال میکند؟
متأسفانه نقد در کشور ما جایگاه مطلوبی ندارد. پس از انقلاب اسلامی، نقد به یک معنا وارد همه عرصهها شده و در حال حاضر نیز وجود دارد و نسبت به قبل از انقلاب، موقعیت بهتری از نظر نقد داریم. اما نقد کردن آداب و آئین، ضرورتها و الزاماتی دارد؛ یک سری چارچوبها، قاعدهها و مقرراتی نیاز دارد. نقد کردن باید ملاک سنجش وضع موجود باشد. نقد باید با آمار و ارقام، روشهای تحقیقاتی و امثال آن شکل گیرد. به این معنی که هنگامیکه قصد دارید چیزی را نقد کنید، باید ابزارهای لازم نقد را بشناسید.
ابزار اصلی نقد تحقیق و ابزار اصلیتر آن آمار و ارقام است. در نقد باید مقایسه کنید، باید منابع آماری وجود داشته باشد که همه امور را بررسی کند. هر فردی در رشته خود، باید شاخصهای مرتبط با کار خود را در نظر بگیرد. ضمن آنکه وضعیت موجود را بسنجند، نسبت به دنیا مقایسه کند و از پیشفرضها و تجربههای دیگران استفاده کند. در حال حاضر نقد در ایران، در اولین گامهای خود بهسر میبرد. همگان به ضرورت نقد واقف شدهاند، اما نقدها همچنان احساسی، بدون پایههای علمی، بدون آمار و تحقیق است و بر مدار امور شخصی میچرخد.
بسیاری از کسانی که نقد میکنند، همچنان نمیتوانند بین حوزه نقدی و اجتماعی خود تفکیک قائل شوند. بنابراین معتقدم که جایگاه نقد در ایران نسبت به گذشته پیشرفت کرده اما این ویژگیها را ندارد:
- سیستماتیک نیست؛ یعنی مبتنی بر یک سری روشهای علمی، مهارتها و تخصصها نیست.
- حوزههای شخصی از حوزههای اجتماعی در نقدها از یکدیگر جدا نمیشود.
- نقدها بیشتر به جناحبندیها گرایش دارند؛ یعنی ملاکهای نقد جناحی است و گرایشهای منافع شخصی دارد.
- نقدهای موجود محققانه و علمی نیستند؛ خالی از هرگونه پیشنهاد و ارائه راهکار هستند.
- نقدهای موجود جهتدهنده نیستند. نقدهای موجود به تصمیمگیری یا تصمیمسازی منجر نمیشوند.
من این 5 ضعف را در حوزه نقد شناسایی کردهام. با این وضعیت به جایی نخواهیم رسید و همچنان نمیتوانیم در حوزه نقد پیشرفت کنیم. در کنار این ضعفهای موجود، بخش کثیری از نقدها، غیرمنطقی و غیرتخصصی بوده و در چارچوبهای عقلانی و تحقیقی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
امروزه جایگاه نقد در حوزه کتابهای دانشگاهی کجاست؟ بیشتر نقدهای صورت گرفته در حوزه علومانسانی و ادبیات است؛ در حوزه علوم فنی و مهندسی و کاربردی کمتر نقد دیده میشود. دلیل این امر را در چه میدانید؟
به طور کلی نقد یک هنر و تخصص است، به این معنا که نقد کتاب مهارت بسیار بالایی است. کسی که نقد میکند، باید آداب و رسوم و چارچوب نقد را بداند. فرد نقاد باید از نظر توانایی فکری و نظری؛ در جایگاه بالایی باشد. هنگامیکه کتاب یک فردی را نقد میکنید، باید در موقعیت برتری نسبت به آن فرد قرار گرفته باشید. بنابراین به نقادان و افرادی که نقادان را پرورش میدهند، اشکالاتی وارد است.
اساسا در کشور ما جایی برای پرورش نقد و مرکزی برای آموزش نقد وجود ندارد. دانشگاههای ما فاقد یکی از اصلیترین نیازهای جامعه، یعنی نقد هستند، بنابراین کتابهای علوم مختلف فنی، مهندسی، انسانی و سایر موارد، قطعا نیازمند نقد هستند؛ در حالیکه نقدهای امروز، نقدهای صوری و تعارفی است. طبق تجربههای موجود، هنگامیکه کتابی نقادی میشود و بهصورت جدی کتاب فردی را موشکافی میکنید، از طرف نویسنده کتاب خوش نمیآید و آن فرد برخورد شایستهای با شما ندارد.
بنابراین برای نقد نیازمند ایجاد مراکز آموزش نقد هستیم؛ یعنی نیازمند مراکز علمی هستیم که نقد را آموزش دهند. ما نیازمند افرادی هستیم که توانایی فکری و علمی لازم را برای نقد داشته باشند و این افراد را باید در آن مراکز آموزش دهیم. ما در حوزه نقد نیازمند اخلاق نقد هستیم. یعنی اخلاق نقد را فرهنگسازی کنیم.
بزرگترین خدمتی که میتوانیم به فردی داشته باشیم، آن است که اثرش را نقد کنیم. بیشتر نقدهایی که میبینید اکثرا با تعارف همراه است. فرض کنید، بنده اگر بهعنوان شاگرد دکتر کاظم معتمدنژاد، کتابهای وی را نقد کنم، مسلما از سوی درصد زیادی از دانشجویان و استادان این رشته مورد حمله قرار خواهم گرفت، اولین اتهام من هم این خواهد بود که آیا شما ظرفیت لازم فکری را برای نقد کار ایشان دارید؟ در حالیکه این مورد نباید سوال باشد و باید بگویند؛ نقد کنید ما نیز کمک میکنیم. چون نقد ما از یکدیگر است که باعث رشد، هوشیار شدن و قویتر شدن میشود.
نقد باعث میشود نسبت به چیزی که میگوییم و کاری که انجام میدهیم، مراقب باشیم و بیشتر توجه کنیم. این نقد کردن به معنای لطف و هدیه دادن است. اگر در جامعهای، نقد کردن را لطف ندانیم، این جامعه وضعیت خوبی نخواهد داشت.
من معتقدم که مراکز آموزشی باید ایجاد شوند، آموزش نقد باید در کشور رواج پیدا کند، استعدادها شناسایی شوند و سپس مردم به نقد تشویق شوند. از طرف دیگر فرهنگسازی را به گونهای گسترش دهیم تا افرادی که آثارشان نقد میشود، از نقاد تشکر کنند. حتی اگر نقاد اشتباه کرده است با تشکر از او، قدرت نقد او را تقویت کنند.
اگر شما به آثار غربی مراجعه کنید، متوجه خواهید شد که در آثار مهم آنها از کسانی که اثر را خوانده و نقد کردهاند، سپاسگزاری میشود. بنابراین در غرب این امر یک نماد فرهنگسازی شده است. در غرب بزرگترین دانشگاهها و استادان کسانی هستند که تندترین نقدها را ایراد میکنند. وسایل ارتباطجمعی بیشترین استقبال را از افرادی دارند که نقدهای تند و تیز، صریح و شفاف دارند.
ما در حال حاضر در بیشتر محیطهای دانشگاهی با تعارفات و برخوردهای تعارفآمیز و تملق روبرو هستیم که این مورد برای دانشگاههای کشور یک فاجعه بزرگ در امر نقد کتاب است.
با توجه به صحبتهایی که مطرح کردید؛ برای نقد باید دانش تخصصی داشت؟
بله 100 درصد باید به دانش نقد مجهز شویم. کسی که نقد میکند، باید چارچوبهای نقد را بداند. هر فرد نقاد، باید چارچوبهای آن حوزهای که نقد میکند و افرادی را که در آن حوزه صاحبنظر هستند و نقد میکنند بداند و بشناسد. فرد نقاد باید از نظر ظرفیت علمی، ادراکی و استدلالی قوی باشد؛ البته این موضوع نیازمند تربیت، آموزش، تجربه و مهارت است. جامعه ما فاقد چنین افرادی است. اگر هم افرادی هستند که امر نقد را بهطور علمی انجام میدهند، به دلیل ظرفیتها و تواناییهای فردی آنها است.
چرا نهادهای متولی اقدامی برای برگزاری جلسات نقد علمی نمیکنند؟
به نظر من نقد کتاب علمی و دانشگاهی باید در خود حوزههای دانشگاهی صورت گیرد. این امر به دلیل آن نیست که نهادهای متولی نمیتوانند جلساتی برای نقد برگزار کنند، بلکه من این مورد را در حد ظرفیت خارج از دانشگاهها نمیدانم ولی متاسفانه دانشگاهها در برگزاری جلسات نقد ضعیف هستند.
کتابهایی که از نظر سیستماتیک و از نظر منطق کتابنویسی و آنکه این متن کاملا از بافت اجتماعی، زمینههای اجتماعی، از تحقیق و تفحص برآمده باشد، بسیار کم است. افرادی که بتوانند چنین کاری انجام دهند و کتاب دانشگاهی مبتنی بر نیاز جامعه و برآمده از تحقیقات جامعه و درونیات جامعه ارائه کنند، بسیار کم هستند.
البته در این بخش منابع ضعیفی نیز داریم. تحقیقاتی که در حال حاضر انجام میشوند، مبتنی بر نیازهای کاربردی و مبتنی بر مواضع و اصول منابع علمی نیستند. چندین سال است که در حال پایاننامهنویسی هستیم ولی درصد بسیار پایینی از پایاننامهها و کتابهای چاپ شده کاربردی و مبتنی بر نیاز جامعه هستند. بسیاری از ادارات دولتی الزامی به پیروی از متن پایاننامهها وکتابها برای بهبود شرایط ندارند.
علاوه بر ضعفهای مربوط به دانشگاه، ضعفهای نامربوط به دانشگاه مانند حمایت نكردن دولتها را نیز داریم. یعنی اگر یک سری مطالبات اجرایی پشت دانشگاهها قرار داشت؛ تحقیقات علمی دانشگاهها رونق پیدا میکرد، اما به دلیل آنکه مطالباتی نیست؛ نقد و کار علمی پیش نمیرود. در حال حاضر دانشگاههای ما اجباری به نوشتن کتابهای علمی و کاربردی 100 درصد مبتنی بر نیاز جامعه را ندارند؛ چراکه متاسفانه مطالباتی در این راستا وجود ندارد.
به نظر شما نقد مکتوب اثر بهتری دارد یا نقد شفاهی؟
جامعه ایران، جامعهای با گرایش شفاهی است و مردم حوصله خواندن ندارند. حتی در بین مدرسان دانشگاه نیز میزان مطالعه بسیار کم است، چراکه برخی از مدرسان دانشگاه درگیر کارهای اجرایی هستند. در حالیکه یک استاد بخش اعظم فعالیتش باید مبتنی بر خواندن کتاب باشد. بنابراین تاحدی فرهنگ مکتوب کشور ما ضعیف است. مقالاتی که در فصلنامههای علمی- پژوهشی دانشگاهها چاپ میشوند؛ بسیار کم خوانده میشوند، به این معنا که فرهنگ خواندن آثار مکتوب در همه اقشار، در ایران کم است.
به نظر من، نقد شفاهی میتواند اثرگذارتر باشد، چراکه غایت فرهنگ ارتباطی ما شفاهی است. اما در اصل، نقد مکتوب است که قابل ارجاع، استفاده، خواندن مجدد، یادگیری و تمرکز است. از نظر منطق مطالعه، نقد مکتوب برتر است. در نقد مکتوب، به دلیل آنکه کسی که مینویسد فرصت بیشتری برای فکر کردن دارد، مطالب وی فنیتر، بازنویسی و اصلاح میشود.
بنابراین نقد مکتوب کمتر انتزاعی است، چون شما در محیطهای شفاهی ممکن است بسیاری از موارد را بدون آنکه به آن فکر کرده باشید بگویید، اما در نقد مکتوب به آن موضوع فکر میکنید، تمرکز بیشتر دارید، فرصت بازخوانی و اصلاح دارید. در کلیت امر من نقد مکتوب را ترجیح میدهم. اما متاسفانه در کشور ما روابط ارتباط شفاهی بر مکتوب غلبه دارد و همچنان مردم کشور ایران گرایش بیشتری به ارتباط شفاهی دارند.
مشکلات نقد بیشتر از کدام بخش ناشی میشود؟
من مقصر اصلی را دولتها و مقصر دوم را دانشگاهها میدانم. هر کدام از دولتهایی که بر سر کار آمدند، با عنوان بنیانگذاری علمی نیامدند تا اصلاح را بر اصلاح علمی، تحقیقی و پژوهشی بگذارند. امروزه دانشگاهها و صنایع و مراکز علمی و پژوهشی با دولت و نظام یا حکومت گره خورهاند، یعنی این موارد باید مرتبا با یکدیگر تعامل داشته باشند و از یکدیگر استفاده کنند.
در دانشگاههای آمریکا یک سیستم قوی دولتی و یک نظارت دولتی در دانشگاه وجود دارد. چرا آمریکا در حال حاضر بر دولتهای مختلف سلطه و غلبه پیدا کرده است؟ به دلیل آنکه به خوبی از دانشگاهها استفاده میکند، اقتدار علمی دارد. اما دولتهای ما متاسفانه بهصورت صوری از دانشگاه استفاده میکنند. تعامل دولت با دانشگاه سیستماتیک نیست و همچنان بهصورت ثبت و ضبط ظواهر در گزارش کار و تبلیغات است.
مشکلات موجود در کشور به دلیل آن است که ما از ظرفیتهای دانشگاههای خود اندکی استفاده نمیکنیم. دولت باید توافقات و مطالباتش منطقی شود و دانشگاهها مجبور به بروز استعدادها و بالندگی و بهبود وضعیتهای موجود شوند.
برای نقد آثار باارزش و شاخص چه کارهایی باید انجام شود؟
به نظر من نقد کردن یک فعل، اقدام و کنش اجتماعی است؛ یک عمل هوشمندانه اجتماعی است. بنابراین هر عمل هوشمندانه اجتماعی بخواهد در جایی رواج پیدا کند، مراکز علمی و پژوهشی و مراکز متولی مسئول آن هستند. این امر به سیستمهای دولتی و وزارتخانهها و دانشگاه باز میگردد. در این بخشها است که باید نقد را رواج دهند و فرهنگسازی را ایجاد کنند.
برای نقد آثار باارزش، شاخص و نقد آثار بزرگان، به جای یک نفر، باید دو یا سه نفر از افرادی که خبرهاند و صاحب استعداد و ظرفیت هستند، اینکار را انجام دهند، تا یک نقد اجتماعی انجام دهیم. بخش اعظم دانشگاههای ما نظریهپرداز ندارند، بلکه متخصصان نظریههای غربی هستند. هنوز در کشور نظریهپردازانی نداریم که نقد آثار آنها سخت باشد. کار نقد میتواند هم بهصورت جمعی و هم بهصورت فردی انجام گیرد. بنابراین نقد امروزین ما بیشتر نقد تفسیر اندیشمندان ایرانی از نظریههای غربی است. نه نقد یک صاحبنظر!
جایگاه نقد علمی در دنیا کجاست و ما چه فاصلهای با نقد علمی در دنیا داریم؟
یکی از مهمترین ویژگیهای دانشگاهها در دنیا، نقد است. دانش، علم، نظریهپردازی به چه معناست؟ به این معناست که شما در مورد پدیدههای مختلف و رویدادهای مختلف مطالعه کنید، متغیرها را شناسایی کنید و همبستگی بین متغیرها را نیز شناسایی کنید، ریشهها و علتهای آن را بیابید؛ اینکار نقد میشود.
نقد، موشکافی کردن و تشخیص مسائل و کژکارکردیها است. دانشگاههای دنیا، نقد را بهعنوان اصل و اساس فعالیتهای خود انجام میدهند. همانطور که میدانید؛ انگلستان از 700 سال پیش دانشگاه دارد. برخی از این دانشگاهها از همان اول نیز بنیادهای علمورزی را گذاشتهاند. دنیا در زمینه نقد علمی، به مراتب از ما جلوتر است. نقدها توسط وسایل ارتباطی آنها، پخش میشوند.
هنگامیکه افراد شاخص کشورشان نقد میشوند؛ آن افراد نقد را به حساب ضعف نمیگذارند، بلکه نقد را بهعنوان اقتدار میشناسند. دانشگاههای دنیا سالهای زیادی است که نقد را بومیسازی و تولید علم میکنند. ما عقبتر از آنها هستیم و نمیتوانم بگویم که چند سال عقب هستیم، چون کار سادهای نیست. با وضعیت موجود، فاصله بسیار زیادی در حوزه نقد با دانشگاههای دنیا داریم.
سخن پایانی ...
معتقدم فرهنگسازی نقد از هر چیزی مهمتر است. روزنامهها، خبرگزاریها، مجلات و تمامی وسایل ارتباط جمعی باید پیشگامان فرهنگسازی نقد باشند؛ آنچه رهبر انقلاب به آن اقتدار علمی میگوید. ایشان سال گذشته گفته بودند که باید به سمت اقتدار علمی برویم و این اقتدار علمی است که موقعیت ما را در دنیا تحت الشعاع قرار میدهد.
به نظر من تنها راهحل آن نقد علمی است. وسایل ارتباط جمعی باید فرهنگسازی کنند، دانشگاهها باید طرح جامع داشته باشند تا نقد در همه ارکان وجودیشان رواج پیدا کند. ما باید هر روز در دانشگاهها شاهد برگزاری جلسات نقد باشیم. باید بسیاری از ضعفها و عادات رفتاری خود را به این ترتیب اصلاح کنیم. بنابراین تصور میکنم باید به فرهنگسازی بیشتر برای نقد بپردازیم و گسترده کردن آن در تمامی سطوح جامعه را فراموش نکنیم؛ هر زمان این حرکت صورت گیرد، آغاز پیشرفت ما خواهد بود.
مروری بر پرونده
مدیر پژوهشکده پوششهای سطح و فناوریهای نوین، با اشاره به اهمیت ایجاد جریان نقد علمی در کتابهای تخصصی گفت: جامعه دانشگاهی برای نقد منابع دانشگاهی انگیزه ندارد. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر زهرا رنجبر را اینجـــــــــا بخوانید.
سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی معتقد است که برای تاثیرگذاری جریان نقد، وجدان بیدار جامعه و مجازاتهای قانونی باید بهعنوان اهرمهای بازدارنده عمل کنند. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با یونس کرامتی را اینجــــــــــــا بخوانید.
مدیر خانه نقد کتاب ایران معتقد است که نقد بیشتر درباره یک اندیشه یا تحلیل یک اندیشه ارائه میشود که متاسفانه در حوزه علوم و فنون ما تولیدکننده اندیشه نیستیم و بیشتر داشتههای ما اکتسابی است. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با جمشید کیانفر را اینجـــــــــــا بخوانید.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، با اشاره به لزوم تغییر ساختار نظام آموزش عالی گفت: منتقد کتابهای علمی، باید از مشوقهای معنوی بهرهمند شود. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر میترا ذوالفقاری را اینجـــــــــا بخوانید.
استاد دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، معتقد است که نقد کتاب جزو وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و این وزارتخانه فقط میتواند نقش حامی را در جریان نقد کتابهای علمی بازی کند. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با رضا منصوری را اینجــــــــــا بخوانید.
عضو هیات علمی و مدیر پیشین دفتر ارتباط با صنعت دانشگاه کردستان با انتقاد از وضعیت نقد کتابهای علمی گفت: شکل فعلی نقد در کشور ما، دانش یا اطلاعاتی را به مخاطب ارائه نمیکند درحالیکه نقد باید مخاطب را به مطالعه متن اصلی مشتاق کند. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با عبدالحسین بصیره را اینجـــــــــــا بخوانید.
محمدحسین صبور، مدرس دانشگاه تهران، با اشاره به تمایل جامعه دانشگاهی به انتشار مقاله به جای تالیف کتاب گفت: منتقد صاحبنظر کتابهای علمی به دلیل بیتوجهی به مقوله تولید کتاب بسیار اندک است؛ به طوریکه برای پیدا کردنش نیازمند ذرهبین هستیم. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر محمدحسین صبور را اینجــــــــــا بخوانید.
عضو هیات علمی دانشکده علوم زیستی دانشگاه خوارزمی و نویسنده نقدهای علمی در نشریات اروپایی، با انتقاد از نبود آمادگی برای پذیرش نقد در برخی مولفان کتابهای علمی ایران گفت: برخی مولفان حتی در بهکارگیری نشانههای ویرایشی مانند نقطه و ویرگول هم دچار مشکلند. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر فرخ قهرمانینژاد را اینجـــــــــــا بخوانید.
عضو هیات علمی سازمان انرژی اتمی، با اشاره به نقش مخاطب در تقویت جریان نقد کتابهای علمی گفت: بیشتر مخاطبان به دنبال متن متفاوت نیستند، بهعبارت دیگر کتابهای فاخر حوزه علم مشتری ندارند. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر فرید سمسارها را اینجـــــــــــا بخوانید.
استادتمام پژوهشگاه شیمی و مترجم اثر برگزیده کتاب سال در سال 86، با اشاره به نبود نشریهای برای انتشار نقد کتابهای علمی در کشور گفت: انجمنهای علمی و ناشران، در ایجاد و تقویت جریان نقد کتابهای علمی موثرند. متن کامل گفتوگوی خبرنگار (ایبنا) با دکتر کاظم کارگشا را اینجـــــــــــا بخوانید.
سهشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲
نظر شما