رمان "پیشانی شکسته مجسمه ها " روایت تغییر و دگرگونی درونی دونوجوانی است که در رویارویی با واقعیت تصویری متفاوت از خود نشان می دهند. نویسنده می کوشد تا به شکلی تغییر را در زیر ساخت های هویتی و ماهیتی انسان معاصرجست و جو کند.
فرهاد خاکیان دهکردی که در نمایشگاه کتاب امسال اولین رمان او با نام "پیشانی شکسته مجسمهها " با زبانی زیبا از سوی انتشارات نگاه منتشر شد از گروه سوم نویسندگان است؛ او هم به زندگی و انسانها خوب مینگرد و هم از تجربیات هستی شناسانه دیگران با خواندن کتابهایشان استفاده میکند.
رمان "پیشانی شکسته مجسمهها " یک تجربه تازه هستی شناسانه است که نویسنده این تجربه زیست شده را به هنر تبدیل کرده است.
در داستان این کتاب شاهد حادثهها و صحنههایی هستیم که به مدد روایت دقیق و فضاسازی درست به جان قصه نشستهاند. این رمان سرشار از روح جستوجوگر دو نوجوان به نام امیر و بهزاد است که در مواجهه با چهرهی اصلی ـ و نه اصیل ـ زندگی و برملا شدن آنچه رازهای سربستهی زندگی میپنداشتند،، دیگر همان آدمی نیستند که روز قبل بودهاند.
داستان بلند «پیشانی شکستهی مجسمهها» به سبب آنکه میکوشد بر تجربهی ما ازادبیات ودرک ما ازجهان چیزی بیفزاید، یکی از امیدبخشترین رمانهای این سالهاست.
از دیگر مؤلفه های این کتاب نثر و زبان سالم و یکدست است که هم در سطح روایت و هم در لایههای زیرین، رسالت رمان را به خوبی عهده دار شده است. از طرفی لحن کنایه آمیز شخصیتها در خلال گفتگوهای داستانی به خودی خود یکی از اصلیترین وجوه ایجاد کشش داستانی در این کتاب است.
کیفیت شخصیت پردازی این رمان شاید اصلیترین رکن این داستان بوده باشد زیرا با رخ دادن هر کدام از اتفاقات داستانی ما شاهد ایجاد تغییرات درونی در پرسوناژها هستیم و شاید این امر در کنار اینکه رقم زننده اتفاقات اصلی این داستان دو کاراکتر هستند، تعدد اتفاقات را توجیه کند زیرا وضعیت شناوری که داستان در آن رخ میدهد گنجایش اتفاقات پر تعداد را دارد گو اینکه این امر که میتوانست به روایت داستان ضربه بزند، حالا جزو اصلیترین مؤلفه های کتاب محسوب میشود.
نظر شما