خاطرات اردیبهشتی یک روزنامه نویس / 3
راویان روایت تو /تحلیلی بر شخصیتهای رمان «خاطرات اردیبهشت» جعفر مدرس صادقی
میلاد واصلی در تحلیلی اجمالی بر«خاطرات اردیبهشت» اثر جعفر مدرس صادقی نوشته است: «خاطرات اردیبهشت» مانند کوه یخ است. مطمئن به خود، به کشتی، از کنار تکه یخ عبور میکنی و کوه یخ زیر آب غافلگیرت میکند. «خاطرات اردیبهشت» داستانی سرراست دارد. پیرمردی قصد ثبت خاطرات خود میکند. در این میان آدمها و موقعیتها نیز روایت میشوند و اتفاق از همین جا آغاز میشود.
زنها هم، از قالب خود بیرون آمده، خود دیگری میشوند. آن چه باعث این امر میشود، شباهتها و تفاوتهای موجود میان آدمهای داستان با راوی و یکدیگر است. امری که ابتدا احساس مکمل هم بودن را موجب شده، به یکی شدن با راوی و یکدیگر میانجامد. پیرمرد برای کامل کردن روایت و تصویرش هر بار در قالب و نقش تازهای میرود و تصویر دیگری از خود نشان میدهد و ما هر دفعه روایت او را باید در شخص دیگری جستوجو کنیم. یک بار طاها، یک بار همسر نوشین، یک بار پدر نوشین و در آخر اردشیر.
در کنار پیرمرد، نوشین مهمترین آدم داستان است. نوشین امتداد تهمینه است. رابطه نوشین و همسرش، همان رابطه نوشین با پیرمرد است. هر دو نویسنده هستند و شرح ماجراهای خود با زنهای مختلف را نوشته و از نوشین میخواهند آنها را تایپ کند.
پیرمرد ادامه زندگی شکستخورده خود با همسرش را در تهمینه دنبال میکند. تهمینه گاه نقش همسر معشوق و گاه نقش یک همراه را بازی میکند. پیرمرد تهمینه را برای خود میخواهد. برای همین است شاید که از همسر تهمینه جز این که در یک شرکت کار میکند چیز دیگری در روایت پیرمرد وجود ندارد. مردی که دیر به خانه میآید و خسته، زود به خواب میرود.
در تصویری که پیرمرد به ما میدهد انگار تهمینه و همسرش هیچ گاه با هم نیستند. پیرمرد لذت کامجویی از تهمینه را برای خود میخواهد. خواستهای که ناکام میماند و پیرمرد آن را در رابطه با آذر و نوشین، دوستهای تهمینه پیگیری میکند. با آذر ناموفق است. با نوشین نیز ناقص میماند به همین علت اردشیر سر از روایت پیرمرد درمیآورد. اردشیر مانند پیرمرد هنرمند است.
حالا او نقاش باشد و پیرمرد، نویسنده. اردشیر جسارت پیرمرد را نیز دارد. تنها فرق آن دو، توانایی کامجویی اردشیر از نوشین است. امری که پیرمرد از آن ناتوان است و نوشین به این امر اشاره میکند. در روایات پیرمرد، سه واقعه مهم وجود دارد که در آن روایت پیرمرد با آدمها فرق دارد. یکی واقعه آرایشگاه و دو دیگر، روایت درگیری با طاها. این سه واقعه، نشان میدهد پیرمرد واقعهها را آن گونه که دوست دارد بازسازی میکند. سه اتفاق مهم دیگر در داستان، مردن پیرمرد است. یک بار در استخر، یک بار در درگیری اول با طاها، دفعه سوم نیز در درگیری با طاها. در دوبار اول امید روایت را زنده نگه میدارد و بار سوم راوی برای ادامه روایت خود طاها را قربانی میکند.
در آخر میتوان گفت پیرمرد عصاره همه مردهای داستان است، و نوشین نیز عصاره همه زنان داستان و پیرمرد برای نوشین است که شروع به بازسازی و ساختن همه این روایات میکند. نوشین امتداد همه شکستها و کامجوییهای پیرمرد با زنان دیگر است. نوشین قرار است نتیجه همه زندگی پیرمرد باشد.
* عنوان برگرفته از داستانی نوشته سعید عباسپور
نظر شما