«آواز فواره آب و گنجشک» اثر داستانی دیگری از حسن اصغری است که در آن با روایت دانای کل و به کار بردن نثری ساده سعی دارد به بخشی از واقعیتهای جامعه بپردازد.
فضای این داستان نیز مانند دیگر آثار اصغری به واقعیتها پایبند است و نویسنده در این کتاب نیز از واقعیتهای ملموس زندگی شخصی یک داستاننویس بهره میبرد و سعی دارد به واقعیتهای جامعه بپردازد. نثر اصغری در این کتاب تهی از واژههای دشوار است که خواندن این کتاب را نیز آسان کرده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «پیرمرد آوای پسر را شنید که از راهپلهها بالا میآمد و از لای در هال به درون اتاق میافتاد و روی دیوار و سقف میلغزید و مثل شکلی سایهوار در جلو قاب پنجره میایستاد. پیرمرد از پنجره فاصله میگرفت و به شکل سایهوار چشم میدوخت و زیر لب میگفت: «خودتی پسر؟ چراغو روشن کن. هوا تاریکه. بیا جلوتر...»»
این داستان نیز مانند برخی داستانهای اصغری به شیوه راوی دانای کل روایت میشود، البته دانای کلی که به نوعی برای نویسنده محدودیتهایی نیز ایجاد میکند.
رمان «آواز فواره آب و گنجشک» با شمارگان هزار نسخه به قیمت پنج هزار تومان از سوی انتشارات هزاره سوم منتشر شده است.
نظر شما