پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۰
زبان شعر نو تا امروز

سیدعلی صالحی، شاعر در یادداشتی که برای ایبنا ارسال کرده، نوشته است: زبان شعر نو تا امروز، پیروزی همه نحله‌ها و جریان‌ها در شعر مدرن، مولود امید و پیروزی خاصی است که از خاکستر شکست برخاسته‌اند و همه ما مدیون همین شجاعت نیما هستیم از روز نخست انحراف به سوی حقیقت!نیما باهوش بود و تولد مدرنیسم هم به کمکش آمد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-سید علی صالحی: چه بسیار پیروزمندان نومیدی که هرگز فرار از شکست را فرا نگرفتند و چه شکست خوردگان امیدواری که به پیروزی پربها رسیدند. او که به امید ایمان‌ آورده است، هر تهدیدی را به امکان تبدیل می‌کند و هر شکستی را به سلامتی برای پیروزی. نه تنها در یک زمینه، که در همه هستی چنین امری جاری است. در همه زمینه‌ها و رشته‌ها.

انسان‌های تأثیرگذار و تاریخ‌ساز، از دل جبهه دوم برخاسته‌اند. همین آینده را رو به روی تاریخ معاصر شعر نو بگیرید، حتماً ناظر حکایت زنده این پدیده طی صد سال اخیر خواهید بود. همه شواهد و مستندات قابل ارائه با انواع نمونه‌های عینی، نشان می‌دهد که علی اسفندیاری، نیمای ما در آغاز راه... نه شعر نو(سیاق‌ها و مشق‌های غربی ـ فرانسه) را می‌شناخت، و نه علاقه وافری به فراز از ساخت و باخت شعر سنتی خودمان داشت. او نیز در آغاز راه (پیش از خلق افسانه) مثل  هر شاعر دیگری در بند شخصیت غیر قابل تغییر شکل کلاسیک بود، اما باهوش بود، و شرایط (تولد مدرنیسم) هم به یاری او آمد. نیما دریافت با این قیافه قافیه زده، قدرت عبور از صائب و بدیل را هم ندارد، چه رسد به همسفر شدن با مولانا و حافظ.

حضور در تهران، درس و مشق و ترجمه و فراروی از بن بست‌های بِتون آرمه، ناگهان نیما را به دریافتی جسورانه رساند: حالا که نمی‌توانیم از اجداد خود عبور کنم. مسیری تازه می‌سازم! این یعنی‌ «امید»! نیما اگر از جهانواره شعر سنتی شکست نمی‌خورد، هرگز به صرافت عبور از تاریخ نمی‌افتاد.

نگاه کنید! شاملو خیلی سعی کرد در شعر نیمایی، از علی اسفندیاری عبور کند، نتوانست! اما نتوانستن خود را به «قدرت» بدل کرد، به جای تاثیر گرفتن از داده‌ها و بوده‌های شاعران پیش از خود، سراغ گنج «نثر» پارسی رفت و شعر منثور را پایه گذاشت و پی‌ریزی کرد. هرچند که پیش از شاملو، بیژن جلالی چند تجربه در این زمینه داشت (به عهد پاریس)، اما شاملو، «شکست از نیما» را به فتح قلعه این قصه بدل کرد.

بعد از او، فروغ نیز با دقت در شعر «شعری که زندگی‌ست» آمد شبیه شاملو شود (به عهد ترک و طلاق شعر کهن و آزمون‌های دخترانه‌ای که داشت)، خودش می‌گوید ناگهان دیدم زبان فارسی چه ظرفیت‌هایی دارد! اما نتوانست از شاملو عبور کند، در نتیجه به شکل اولیه «زبان گفتار» رسید. او نیز این عقب‌نشینی را به پیشروی بدل کرد.

نگاه کنید... زبان شعر نو تا امروز، پیروزی همه نحله‌ها و جریان‌ها در شعر مدرن، مولود امید و پیروزی خاصی است که از خاکستر شکست برخاسته‌اند و همه ما مدیون همین شجاعت نیما هستیم از روزِ نخستِ انحراف به سوی حقیقت!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها