سه‌شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۸
ضیاء موحد: بهترین راه جذب مردم جهان به یکدیگر، ترجمه متقابل آثارشان است / اگر ادبیات عرفانی نبود، عرفان، مردمی نمی‌شد

ضیاء موحد عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در همایش «فلسفه و اجتماع» گفت: ماتیو آرنولد کتابی درباره فرهنگ دارد که در آن به تعریف مفهوم فرهنگ پرداخته است. به اعتقاد آرنولد جمع‌آوری آثار و کتاب حکمای قدیم به معنای فرهنگ است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ضیاء موحد، عضو هیات علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران عصر دوشنبه 10 آذر 1393 در همایش «فلسفه و اجتماع» با اشاره به آرای ماتیو آرنولد ادیب انگلیسی گفت: این فرد یکی از منتقدان ادبی انگلیس است و مطالعات فرهنگی به اعتبار او آغاز شده است. آرنولد کتابی درباره فرهنگ دارد که در آن به تعریف مفهوم فرهنگ پرداخته است. به اعتقاد آرنولد جمع‌آوری آثار و کتاب حکمای قدیم به معنای فرهنگ است. درواقع او می‌گوید به طور مثال اگر کتابی مثل امثال و حکم را گردآوری کردیم، این فرهنگ ماست البته به شرط این که مرتبط با مسائل مردم باشد.
 
وی ادامه داد: بعدها مردم‌شناسان تعریفی جدید از فرهنگ ارائه کردند و مجموع آداب و رسوم اجتماعی یک جامعه را فرهنگ نامیدند.
 
وی افزود: آرنولد می‌گوید اگر مجبور شود بین ادبیات و علوم یکی را انتخاب کند ادبیات را برمی‌گزیند چرا که به مسائل بیشتری در جامعه می‌پردازد.

وی یادآور شد: مصداق این موضوع را می‌توان در کتاب‌های شاعران بزرگی مانند مولوی و عطار در ایران دید. اگر این کتاب‌ها نبودند، بسیاری از اندیشه‌های عرفانی نیز اینچنین در مردم نفوذ پیدا نمی‌کردند.
 
به گفته موحد آرنولد معتقد است ادبیات نقد هنر در نزد مردان خوش قریحه است.
 
وی در بخش دیگری از سخنانش بر ترجمه کتاب‌ها و آثار مختلف تاکید کرد و گفت: بهترین راهی که می‌توانیم مردم را در سراسر جهان به یکدیگر جذب کنیم ترجمه آثار آنها به زبان خودمان و ترجمه آثار ما به زبان آنهاست.
 
این منطق‌دان ایرانی در بخش دیگری از سخنانش به تعریفی دیگر از مفهوم فرهنگ اشاره کرد و گفت: برخی معتقدند آن چه را یاد گرفتی، اگر فراموش نکردی و در ذهنت باقی ماند فرهنگ است؛ به طور مثال انسان ممکن است بسیاری از چیزها را بخواند یا ببیند اما بسیاری از آنها را فراموش می‌کند، آنچه در ذهنش می‌ماند فرهنگ است.
 
موحد در ادامه به تشریح نظرات اف. آر. لیویس ادیب و منتقد انگلیسی پرداخت و گفت: درباره عظمت این شخصیت در کتاب‌های مرجع بسیاری مانند «منتقدان فرهنگ» و جلد ششم کتاب «تاریخ نقد جدید» صحبت شده است. لیویس بیشترین تأثیر را بر ادبای زمان خود داشته است و البته بیشترین اعتقاد را به ادبیات دارد.
 
وی افزود: در سال 1955 اتفاقی افتاد که پس‌لرزه‌های آن تا به امروز مشاهده می‌شود. یک شیمیدان 53 ساله که رمان‌نویس معروفی هم هست با نام «اسنو» در یک سخنرانی می‌گوید که ادبیات نسبت به علوم تجربی ارزشی ندارد و در واقع مطرح می‌کند که علوم انسانی از سه خطری که جوامع را تهدید می‌کند شامل بمب اتمی، فاصله طبقاتی و جمعیت اطلاعی ندارد. در اینجا بود که لیویس به میدان آمد و جواب‌های تندی به او داد.
 
وی در پایان یادآور شد: این مجادلات تا سال 1960 ادامه یافت و هنوز هم دامنه مجادلات این دو در بخش دانشگاهی بسیاری از کشورها مشاهده می‌شود. لیویس معتقد است علم وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های مهم است اما ادبیات تنها حلقه رابط با فرهنگ سنتی‌ است و انسان همواره به دنبال پرسش‌های عظیمی بوده که ادبیات به آن پاسخ گفته است.
 
موحد همچنین با اشاره به وقایع صورت‌گرفته در زمان مارگارت تاچر در دانشگاه‌های انگلیس گفت: در زمان او هزینه‌ بسیاری از دپارتمان‌های علوم انسانی قطع شد و بسیاری از دانشگاه‌ها برای تأمین هزینه‌های خود دنبال جذب دانشجوی خارجی رفتند. متأسفانه این روند همچنان ادامه دارد و در همه جای جهان مشاهده می‌شود.
 
وی در پایان تأکید کرد: سخن لیویس اکنون از هر زمان دیگری دقیق‌تر است و این مجادله از سر گرفته شده است.
 
دیلتای و نوکانتی‌ها درباره علوم انسانی چه می گویند؟

سید مسعود زمانی در بخش دیگری از این همایش با اشاره به آرا و نظرات ماکس وبر درباره علوم انسانی گفت: ماکس وبر از استادان بزرگ جامعه‌شناسی است و به قول یکی از شارحان آثارش جزو معدود افرادی است که جامع‌الاطراف بوده و درباره شرق، غرب، چین، عالم اسلامی و ... سخن گفته است.
 
وی ادامه داد: مقالات مفصل او درباره علوم انسانی در کتاب «نظریه علم» او چاپ شده است. بحث ماکس وبر در یکی از مقالات این کتاب قابل طرح نیست مگر این که به فلسفه نوکانتی‌های جنوب غرب آلمان توجه کنیم.
 
وی افزود: در آن زمان نزاعی درباره علوم انسانی بین نوکانتی‌ها و ویلهلم دیلتای و پیروانش درگرفت.


این استاد فلسفه با اشاره به نظرات وبر در این باره گفت: دیلتای می‌گوید علوم طبیعی رشد زیادی پیدا کرده است و به نظر می‌آید که علوم انسانی و فلسفه آن به نسبت علوم تجربی رشد و تکامل چندانی نداشته است به همین دلیل عده‌ای دنبال این بودند که روش‌های استفاده‌شده در علوم تجربی را به علوم انسانی بسط بدهند. این عده طرفدار وحدت روش در علوم هستند.
 
به گفته زمانی، وبر در مقاله‌اش به این موضوع اشاره می‌کند که در مقابل این افراد عده‌ای معتقد به ثنویت در روش هستند. یکی از معتقدان به این  روش معتقد دیلتای است که عنوان مشهور «علوم انسانی» ابداع اوست. شاگردان و پیروان او اهل هرمنوتیک و تفسیر متن هستند. گروه دیگری که در برابر دیلتای مطرح می‌شوند، نوکانتی‌ها هستند که به جای استفاده از «علوم انسانی» از «علوم فرهنگی» نام می‌برند.
 
وی با بیان این که نوکانتی‌ها کارشان را از کانت آغاز کرده‌اند، گفت: آنها درباره علوم طبیعی می‌گویند که مبادی ریاضی چگونه بر قوای ادراکی ما مبتنی و هماهنگ است اما این کار در علوم انسانی انجام نشده و بنابراین ما نقد علوم فرهنگی را انجام می‌دهیم. البته دیلتای با سنت کانتی نقد عقل تاریخی را مطرح می‌کند.
 
زمانی افزود: بحث معرفت‌شناسی باعث می‌شود که نشان داده شود عقل معرفتی چگونه در ما کار می‌کند. عقل معرفتی گاهی به سراغ امور می‌رود و وجه کلی آن را در نظر می‌گیرد و گاهی به سراغ امور جزئی می‌رود.
 
به گفته وی، علومی که به سراغ امور تکرارپذیر می‌روند در این تکرارها به دنبال قانون‌گذاری هستند و شیوه علوم طبیعی را در پیش می‌گیرند اما در حالت دیگر معرفتی، علوم به سراغ حوادث جزئی می‌روند و صرفاً به دنبال توصیف آن‌هستند؛ این علوم جزئی همان علوم فرهنگی‌اند.
 
وی یادآور شد: به اعتقاد نوکانتی‌ها مهم‌ترین علمی که به حوادث جزئی مختلف می‌پردازد علم تاریخ است و تاریخ از این منظر برای نوکانتی‌ها اهمیت دارد. در حالی که دیلتای و پیروانش روانشناسی را علم برتر می‌دانند.
 
این استاد فلسفه با بیان این که برای نوکانتی‌ها فلسفه جزو نقد و بررسی ارزش‌هاست، گفت: این اهمیت آنقدر زیاد است که نوکانتی‌ها حتی مباحث علوم نظری را براساس ارزش‌ها تبیین می‌کنند.
 
زمانی در بخش پایانی سخنانش به سخنان دیگر وبر درباره فرهنگ اشاره کرد و گفت:‌ به اعتقاد وبر فرهنگ در برابر تمدن قرار ندارد و علوم فرهنگی یک شأن از امور اجتماعی نیست بلکه علوم اجتماعی و امور اجتماعی شأنی از فرهنگ است.
 
به گفته وی فرهنگ برشی محدود از حوادث نامحدود و محدود عالم است که از موضع انسانی بنا به یک دلیل خاص اندیشیده شده است.
 
وی تاکید کرد: وبر معتقد است عالم بیرون عالم فرهنگ و کثرت است و ما از لحاظ معرفتی نمی‌توانیم همه آن را بشناسیم. برخلاف نوکانتی‌ها ما نمی‌توانیم حوادث جزئی را توصیف کنیم بلکه ما معمولاً می‌توانیم یک انتخاب از گزینش کنیم و براساس گزینش ما، معنا و جهت خاصی به این اتفاقات داده می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها