شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۰۴:۴۸
ترجمه کتاب، خروج از تک‎آوایی فرهنگی

آنچه در پی می آید نظر دکترمصطفی ملکیان درباره مساله ترجمه آثار در ایران است که استاد در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- دکتر مصطفی ملکیان:  اساسا جریان ترجمه در کشور ما و کشورهایی چون ماست.من بدون اغراق عرض می‎کنم، به گمان من بزرگ‎ترین خدمتی که به جامعه ما و تمام جوامع مثل ما می‎توان کرد، ترجمه است.

ترجمه برای کشوری مثل ما، دو فایده‎ی عمده دارد. بزرگ‎ترین فایده‎ی کار ترجمه  این است که کشور ما را از تک‎آگاهی فرهنگی نجات می‎دهد. و معتقدم هیچ کشور و تمدنی و فرهنگی از هیچ چیز به اندازه تک‎آوایی فرهنگی لطمه نمی‎خورد.
 
وقتی که در یک جامعه تنها یک آوا طنین‎انداز باشد ولو این‎که آن آوا درست هم باشد، چیزی جز ویران‎گری به     بار نخواهد آورد. ترجمه افق‎های تازه‎ای به روی کشور و جامعه‎ی ما نسبت به فرهنگ‎های دیگر باز می‎کند؛ و فرآورده‎های ترجمه هر یک، آوایی جدید در حل یک مساله و یا پاسخی برای یک سوال پدید می آورند.

ما نباید از این ارزش یعنی چندآگاهی‎سازی که تنها با ترجمه امکان‎پذیر است، غافل باشیم.  دیگر فایده ترجمه این است که ما مواد خام برای اندیشیدن پیدا می‎کنیم. متفکرترین مغزها و عمیق‎ترین فهم‎ها، اگر مواد خامی در اختیار نداشته باشند که تفکر و فهم خود را بر روی آن مواد خام تطبیق دهند و پیاده کنند، به جایی نخواهند رسید. بزرگ‎ترین نجار نیز اگر چوبی در اختیار نداشته باشد، نمی‎تواند نجاری کند.

مهارت نجاری باید روی یک ماده‎ی خام و روی یک متعلقی پیاده شود. به همین ترتیب بزرگ‎ترین و عمیق‎ترین متفکران، اگر مواد خامی نداشته باشند که قدرت تفکر و عمق فهم خود را بر روی آن مواد خام اعمال کنند، در واقع مثل نجاری خواهند بود که چوبی در اختیار نداشته باشند.
 
 یکی از مشکلات جامعه‎ی ما این است که در باب هر مساله و مشکلی، اگر هم قدرت تفکر و فهم عمیق داریم، ماده‎ای نداریم که با آن، به فهم و تفکر خود شکل بدهیم. صورت‎بخشی فهم و تفکر ما نیاز به ماده‎ای دارد که در قبال آن اعمال شود. حال آن‎که ترجمه مواد خام را در اختیار ما قرار می‏‎دهد، و ما می‎توانیم روی این مواد خام کارهای بسیار انجام دهیم. این مواد خام را گاهی ‎اوقات می‎پذیرم و زمانی پس می‎زنیم، گاهی‎اوقات آن را تقویت می‎کنیم و زمانی دیگر تضعیف می‎کنیم، گاهی‎اوقات اثبات می‎کنیم و گاهی نیز آن را نفی می‎کنیم. با تمام این فرایندهای تفکری که در اختیار ماست یعنی تفکر خلاقانه و محققانه و تفکر نقدانه و همکارانه روی این مواد خام کار می‎کنند و رشد می‎کنند.
 
  بنابراین نهضت ترجمه که روزی جهان اسلام را به فرهنگ و تمدنی رساند که ما از آن تعبیر به رنسانس اسلامی داریم، حاصل نهضت ترجمه‎ای است که در اوایل دوره‎ی حکوت عباسیان آغاز شد و تا قرن‎هایی ادامه داشت. و وقتی که مسلمانان آن مواد خام را از زبان یونانی، سریانی، عبری و ... به زبان عربی ترجمه کردند، خود را با بسا مواد خامی خود را مواجه دیدند که روی آن هزاران نوع کار انجام شد.

همین کارها ما را به تفکری پویا رساند که تقریبا تا آغاز حمله‎ی مغول، سرشت و سرنوشت جوامع اسلامی را متحول ساخت. از این رو ما نیاز به نهضت ترجمه‎ای دوباره داریم که بتوانیم دوباره تفکری اصیل و مستقل داشته باشیم، تفکری که حاصل اندیشه‎های این مرز و بوم باشد، اندیشه‎ای که حاصل تمام تفکری باشد که بشر تاکنون به آن رسیده است. هیچ کس چرخ را دوباره اختراع نمی‎کند بلکه سعی می‎کند چیزی به آن بیفزاید و در آن پیشرفتی جدید پدید بیاورد. چرخ‎ها را باید تجمیع کرد، نه آن‎که آن را از اول بخواهیم اختراع کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها