كتاب«درهزارتوي نيچه» اثری از الن وايت است كه سال 1990 ميلادي منتشر شد و اكنون مسعود حسيني ترجمه فارسی آن را روانه بازار كرده است.
نويسنده معتقد است که «كوشيده خوانشي از نيچه بپروراند كه صفحات آثار او را نهتنها الهامشده، بلكه الهامبخش بنمايد و نشان دهد كه خود نيچه به هنگام نگارش آنها نه مجنون بود نه فيلسوفي مجعول.» (ص 22)
كتاب بهروشني سعي دارد به اين پرسش پاسخي درخور ارائه کند كه آيا نيچه فيلسوف است؟ آيا اثر اصلي او «چنين گفت زرتشت» اثري فلسفي است؟
هرچند به باور سايت آمازون، اين كتاب «پر از لغات پر زرق و برق و پيچيده است و نويسنده، نيهيليسم را از خواستن تا توانستن جستوجو ميكند ... سپس به متن اصلي اشعار فلسفي نيچه در «چنين گفت زرتشت» و سير تكاملي آثارش به يك ابرمرد مطلق ميپردازد.» (http://www.amazon.com/Within-Nietzsches-Labyrinth-Alan-White/dp/0415903289)، اما منتقد مجله «نظریه سياسي» معتقد است: «وايت بهخوبي توضيح ميدهد نيچه چگونه از واژهها به عنوان پاكتي براي نگه داشتن معاني دشوار استفاده كرده است. گاهي به نظر ميرسد كه نيچه خودش را نقض ميكند مثلاً وقتي ميگويد در يك لحظه هيچ حقيقتي وجود ندارد، اما در لحظه ديگر ظاهر ميشود؛ در اينجا نيچه دارد يكي از واژهها را از پاكت بيرون ميكشد. [مانند] فصلي از كتاب كه راجع به بازگشت ابدي است. ... اما معني آن چيست و چرا براي نيچه مهم است و چرا بايد براي افراد ديگر مهم باشد. جاودانگي يكي از آن لغات پاكتي (= چندوجهي يا مجموعهاي از لغات) است. وقتي اين را ميفهميم كه تغيير مسير نيچه را از يكي از كتابهايش تا «چنين گفت زرتشت» دنبال كنيم.»
«چنين گفت زرتشت» محور اصلي بحثهاي كتاب وايت است. خودش ميگويد مهمترين دليلش اين است كه «زرتشت» درميان آثار نيچه محبوب اوست؛ شايد از اين روي كه شاعرانهترين اثر اوست. نيچه هم اگر بود اين دليل را ارج مينهاد. او همواره زرتشت را برجستهترين اثر خويش ميانگارد.
در فصل سوم ــ با عنوان «تراژدی» ــ چشماندازي معرفي ميشود كه نيچه از خلال آن ميكوشد وضع بشر را همان طور كه هست، بپذيرد. به همين سياق در فصل چهارم با عنوان «تبارشناسيها»، نيچه مدافع نوعي چشماندازباوري (Perspectivism) معرفي ميشود كه هم مخالف افراط مابعدالطبيعي عينينگري (Positivism) است و هم مخالف اين ادعا كه هيچ واقعيتي وجود ندارد بلكه فقط تفاسير وجود دارند.
سه فصل بعدي كتاب «در هزارتوي نيچه» ــ با عناوین «بازگشت جاودان به روایتی دیگر»، «رستاخیز روان زرتشت» و «هنر بدون تصنع» ــ تبييني از وضع بشر به دست ميدهد؛ بشري كه واقعيات را ثبت ميكند و خطر تفاسير را به جان ميخرد.
در دوفصل پایانی ــ «والاتباری و والاتباران» و «زندگی بدون کیچ؟» ــ نویسنده استلزامات اخلاقی و سیاسی دیدگاهی را که پرورانده است، طرح و تنسیق میکند و نیچه مورد نظر خود را فیلسوفی میداند که «تمامیتخواهی سیاسی» و «مطلقهای اخلاقی» را مردود میشمارد.
اما تازه در فصل پاياني است كه نويسنده توصيفي از نيچه به دست میدهد كه خواننده گمان ميبرد نيچه، مطلقهاي اخلاقي را رد اما در عين حال خودپرستي لجامگسيخته را نیز تقبیح ميكند . اما بلافاصله نويسنده تلنگر ميزند كه «ای بسا استنباط شود نيچه من، ميانهرويي است كه پيوسته ميكوشد از ميان حدود نهايي حركت كند. اما چنين گماني گمراهكننده است. ... منطق نيچه ميانهروي [يا وساطت] نيست»! (ص39)
درباره واژه هزارتو (Labyrinth) كه در عنوان كتاب آمده است، نويسنده خود تعبير جالبي دارد: «مسيرهاي فراواني درون هر هزارتويي وجود دارد. چه بسا برخي مسيرها از برخي ديگر جالبتر، شوقانگيزتر، آموزندهتر، چالشبرانگيزتر و حتي مخاطره آميزتر باشند. چنين به نظر ميرسد كه با پيگيري مسيري كه در اين اثر پيش گرفتهام، درباره هزارتوي زرتشت و هزارتوي نيچه و هزارتوي زندگي چيزهايي آموختهام. اميدوارم ديگران نيز به موازات پيمودن مسيرهاي خود، با سياحت در مسير من در اين اثر چيزهايي بياموزند.» (ص43)
از تلاش مترجم كتاب در معادلسازي فارسي واژگان كه بگذريم، نقل خاطرهاي كوتاه از «ايتالو كالوينو»ي نويسنده در ابتداي فصل اول كتاب شايد هوشمندانهترين پاراگراف كتاب و بازتاب انتظار نويسنده از خوانندگان باشد:
«از خوانندگان انتظار دارم مطلبي را در كتابهايم بخوانند كه من نميدانستم، اما اين را فقط از كساني انتظار دارم كه انتظار دارند چيزي بخوانند كه خود نميدانستهاند.» (ص 19)
كتاب «در هزارتوي نيچه» نوشته الن وایت به ترجمه مسعود حسینی را انتشارات ققنوس در 344 صفحه به بهای 16 هزارتومان بهتازگي منتشر كرده است. گزارش رونمایی این کتاب را در اینجا و کتابشناسی آثار نیچه یا مرتبط با نیچه در ایران را در اینجا بخوانید.
نظر شما