نشست نقد و بررسی کتاب «از جامعه ایرانی تا میهن ترکی»/2
کاوه بیات: سرگذشت احمد آقایف سرگذشت تاریخ و فرهنگ اسلامی منطقه است/با وجود پیوند فرهنگی با قفقاز، به جهان غرب بیشتر پرداختهایم
کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ در نشست نقد و بررسی کتاب «از جامعه ایرانی تا میهن ترکی» گفت: ما هنوز از سعدی و حافظ و نظامی حرف میزنیم و این نمیتواند جذابیت خاصی برای جهان امروز و کشورهایی که مدعی پیوند فرهنگی با آنها هستیم، داشته باشد. به نسبت اهمیت موضوع قفقاز ما خیلی کم به این حوزهها پرداختهایم و توجه ما بیشتر به جهان غرب معطوف بوده است.
متن سخنرانی علی کالیراد را اینجا بخوانید. (کالیراد: احمد آقایف، تنها یک بهانه برای تالیف کتابم بود/در ایران منبعشناسی در حوزه قفقاز نداریم)
سرگذشت احمد آقایف یک سرگذشت فرهنگی و سیاسی است
کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ در این نشست اظهار کرد: سرگذشت احمد آقایف به نوعی سرگذشتی فرهنگی و سیاسی در ارتباط با تاریخ و فرهنگ اسلامی منطقه است. صحبت یک مسلمان قفقازی است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی به دنیا آمده و مانند اکثر مسلمانان قفقازی آن دوران هنگامی که پا به آموزش و تحصیل میگذاشتند، خود را در جامعه ایرانی تصور میکردند و بر همان مبنا عمل میکردند.
وی افزود: یکی از نخستین نوشتههای احمد آقا اوغلو زمانی بروز پیدا میکند که برای ادامه تحصیل به اروپا میرود و با شرقشناسان عمدهای که کار میکند، به تفصیل در این کتاب ذکر شده، سلسله مقالاتی با عنوان «جامعه ایرانی» مینویسد و به نوعی سعی میکند مسائل و مشکلات جامعه ایرانی را به بحث بگذارد. تصویری که او از راه نسبتا دور، از جامعه ایرانی ارائه میکند، تا حدی تصور تخیلی است و متاثر از تصویری است که شرقشناسی فرانسوی از جامعه ایرانی آن زمان ارائه میدهد.
وی ادامه داد: در این اثر، آقا اوغلو وجوه مثبت و منفی جامعه ایرانی را برمیشمرد. در این دوره هنوز در فکر رستگاری جامعه ایرانی است. به مرور مباحث جدیتری مطرح میشود و در انقلابهایی که جوامع مسلمان قفقاز داشتند، نگرشهای جدیدی شکل میگیرند. بخش عمدهای از روشنفکران مسلمان قفقازی که خیلی از آنها مثل احمد آقا اوغلو بودند از جهان ایرانی فاصله میگیرند و رو به جهان ترکی میآورند. این دوره را نیز کالیراد به تفصیل در کتاب خود به بحث کشانده است. دورهای که به سالهای قبل از جنگ جهانی اول مربوط میشود.
کتاب کالیراد تصویری از تحولات زندگی احمد آقایف را ترسیم میکند
بیات گفت: در طول جنگ این حرکت با یک نوع ترکگرایی افراطی تر از آن ترک گرایی ابتدایی اواخر دوره عثمانی، توام میشود که در تحولات مختلف نقش داشتند. یکی از محاسن کتاب کالیراد این است که درعین حال که تمرکزش بر زندگی احمد آقا اوغلو است، تصویری از تحولات گستردهتری که این زندگی را شکل میدهد، به دست میآوریم که تاریخ بخش مسلماننشین قفقاز، سالهای پایانی حاکمیت روسیه تزاری و سالهای مقارن با فروپاشی تزاریسم است و بعد بحث ترکیه و مصطفی کمال پاشا و شکل جدیدی که عثمانی به خود میگیرد و آقا اوغلو از نزدیک شاهد آن بوده است. به مانند ترکهای دیگر دل به کمالیسم سپرده و فصلهای پایانی زندگیاش که با نوعی دلشکستگی و سرخوردگی مواجه میشود. این کتاب درواقع هم زندگی احمدآقا اوغلو است و هم تب و تاب فرهنگی منطقهای است و هم نما و شمایی از قفقاز و عثمانی.
وی در ادامه به نقد کتاب «از جامعه ایرانی تا میهن ترکی» پرداخت و اظهار کرد: بحثی که در اینجا مطرح میشود، بحث تجدد است. معتقدم الگوبرداری و تأسی ما تا پیش از اعزام دانشجویان در دوره رضاشاه و مراجعت آنها بیشتر با غرب و تجددی که موردنظر ما بود یک ارتباط معالواسطهای بود و واسطههای اصلی آن قفقاز و عثمانی و در کنارش بخش تحصیلکرده و روشنفکر جهان عربی مانند قاهره و بیروت. اما ما در تاریخنگاری خود به ندرت به این حوزها میپردازیم. بهویژه حوزههای کشورهای همسایه چون قفقاز و عثمانی. در این میان قفقاز چون سرچشمه آشنایی ما با ایدههای چپ و سازمانهای سوسیال دموکرات و کمونیستی بوده، کم و بیش مورد توجه بوده ولی به ترکیه بسیار کم توجه کردهایم. البته منظورم تاریخ متاخر ترکیه است. توجهی هم که داشتیم، تاحدودی در دوره رضاشاه بود. سه کتاب عمده در این دوره ترجمه میشود. بعد از شهریور 1320 نیز در چارچوپ پیمان سنتو تلاشهایی برای آشنایی صورت میگیرد.
بیات گفت: به نسبت اهمیت موضوع ما خیلی کم به این حوزهها پرداختهایم و توجه ما بیشتر به جهان غرب معطوف بوده است. حوزههای پیرامونی را خیلی نمیپسندیم. در هرحال کمی که به مسائل از نزدیک نگاه میکنیم، متوجه میشویم که مسائل زیادی را از آنها میتوان آموخت. کتاب کالیراد شباهتهای فوقالعاده بین ایران و ترکیه را در بحث تجدد نشان میدهد. درست است که تا دورهای مستقیم از آنها تاثیر پذیرفتیم و میخواستیم تنظیمات را در ایران اجرا کنیم، اما به مباحث پایهای این حوزه آشنایی نداریم. کتابهایی هم که در این رابطه وجود دارد بیشتر شرح رخدادها و وقایع است.
«سکولاریسم» کتاب مهمی است که کالیراد از آن بهره گرفته
وی به کتاب مهمی که کالیراد از آن بهره گرفته اشاره کرد و افزود: یکی از کتابهای مهم که کالیراد نیز از آن بهره گرفته است، کتاب «سکولاریسم» نام دارد که وقتی آن را میخوانیم، شبیه همین مباحث بهویژه در حوزههای نواندیشی دینی را میبینیم. مباحثی که شاید ما حدود 30، 40 سال است میخواهیم به آن بپردازیم، ترکان عثمانی سالها پیش به آن پرداختهاند. از دید آشنایی با تجدد و راههایی که تجدد میتواند طی کند، کتاب مهمی است و کارهای مشابهی باید در این باره صورت گیرد. افزون بر این کتاب رسولزاده نیز در زمره آثاری است که مشابه آن باید کارهایی صورت گیرد. بهطور کلی روشنفکری مسلمان قفقاز که از یک جهان ایرانی آغاز کردند و به یک جهان دیگر پیوستند.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: در حقیقت بحث تجدد و الگویی که میتوانست به مسلمین آن دوره امیدواری دهد، موضوع اصلی بود. دورهای که انقلاب مشروطیت شکوفا بود، ایران نیز جذابیت زیادی داشت، خیلیها چشم امید به آن داشتند و گروههایی هم به ایران آمدند. بعد که مشروطیت به نتیجه نرسید چیزی برای عرضه کردن نداشتیم. به عقیده من این هنوز هم بحث بسیار مهمی است. به جهان پیرامونمان که نگاه میکنیم، یک نگاه منعطف به گذشته است. ما هنوز از سعدی و حافظ و نظامی حرف میزنیم و این نمیتواند جذابیت خاصی برای جهان امروز و کشورهایی که مدعی پیوند فرهنگی با آنها هستیم، داشته باشد.
وی ادامه داد: بحث دیگری که کالیراد مطرح کرده، حالت سیالیت هویت است. یعنی بسیار شگفتانگیز است این هویت از چارچوب ایرانی که البته چارچوب منسجمی نبود و درحقیقت چارچوب تصوری احمد آقایف است. ولی در هر حال به سهولت به سمت هویت دیگری میرود.
بیات با اشاره به فصل پایانی کتاب کالیراد عنوان کرد: این دوره پایانی فعالیت فکری و سیاسی احمد آقا اوغلو است، دورهای که حزب مصطفی کمال قدرت را به دست گرفته و احمد آقا اوغلو بهعنوان یک لیبرال پا به میدان میگذارد. در این دوره او با نوعی سرخوردگی و سرشکستگی روبهرو میشود. کهنسالی او و سپری شدن دوران فعالیت او یک امر طبیعی است. در یک دوره انسانها شاخص هستند و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم همیشه حرف اول را بزنند.
کتاب، نشاندهنده یک روند تحول، دگرگونی یا سیر و سلوکی است
مرشدلو، پژوهشگر حوزه تاریخ قفقاز نیز در این نشست گفت: «از جامعه ایرانی تا میهن ترکی» به بررسی زندگی فکری و سیاسی یک روشنفکر برجسته میپردازد که مدتی از زندگیاش را در قفقاز گذراند و مدتی در اروپا به سر برد و بیشتر عمر خود را در حوزه عثمانی بود. احد آقایف متولد قفقاز بود و به عقیده من شخصیت برجسته و جالبی است.
وی ادامه داد: درباره این شخصیت پژوهشهای گوناگونی به زبان ترکی و انگلیسی صورت گرفته است. در زبان فارسی نیز کارهایی انجام شده اما همیشه جای یک پژوهش جدیتر در این زمینه خالی بود که با انتشار کتاب کالیراد بخش قابل توجهی از این خلاء پر شد.
این پژوهشگر تاریخ گفت: عنوان کتاب، نشاندهنده یک روند تحول، دگرگونی یا سیر و سلوکی است که در یک فرد اتفاق افتاده و همین به نوبه خود برای خواننده جالب است که بداند این دگرگونی چگونه اتفاق افتاده است.
وی با بیان اینکه اهمیت این پژوهش در چند محور قابل توجه است، عنوان کرد: نخستین نکته رعایت اخلاق حرفهای پژوهش از سوی مولف است. از این نظر وقتی کتاب را میخوانم، احساس میکنم با یک پژوهش اصیل روبهرو هستم. پرداخت به شخصی همچون احمد آقایف کار سادهای نیست و جسارت میخواهد. در ذهن احمد آقایف رسوخ کردن و افکار او را روی صفحات کتاب آوردن و به آن پرداختن حقیقتا کار راحتی نیست. افرادی مثل او میراثی را به جا میگذارد که میتوان برداشتهای مختلفی از آن داشت.
مرشدلو افزود: نکته دیگر این است که مولف معیارهای پژوهش چه جزیی و چه کلی را مدنظر داشته است. معیارهای کلی مانند امتزاجی که بین زمینههای تاریخی و غیرتاریخی موضوع پژوهش را به وجود آورده تا جزییترین مسائل مانند نوع ارجاعات و نوع بهره گرفتن از پژوهش همگی دراین اثر رعایت شده است.
کالیراد تاریخ خشک را به یک اثر تاثیرگذار تبدیل کرده است
این پژوهشگر سپس به نقد کتاب پرداخت و اظهار کرد: سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا پژوهشگر توانسته به مسالهاش پاسخ دهد و یا مسالهای را طرح کرده و پاسخ دیگری داده است؟ یا اینکه خواننده پس از مطالعه کتاب میتواند به سوالی که کالیراد در ابتدای اثر مطرح میکند پاسخ دهد و آن اینکه احمد آقایف به چه ترتیب دگرگون شده، از کجا شروع میکند و به کجا میرسد. از همه مهمتر، مبحث مهم هویت که یک مساله کماکان زنده است و از طرفی تا حدی در این رابطه گرفتار جریانهای پسا استعماری هستیم. موطن احمد آقایف جایی بود زمانی که او در آنجا متولد شد، یک قدرت و ساختار متفاوت بر آنجا حاکم شده است. اینکه این شخصیت در این بستر چگونه شکل میگیرد و بعد مسیر و جهتی را انتخاب میکند و او را به سمت تحقق یک ایده پیش میبرد.
وی افزود: در این امر نیز موفقیت پژوهشگر را چشمگیر میبینم. به این معنا که تا حد زیادی میتواند به این سوال پاسخ دهد که احمد آقایف چرا ابتدا در یک مقطعی و در پاریس به جامعه ایرانی میپردازد و مقالاتی را در این زمینه مینویسد. این روند را کالیراد توانسته طی کند.
مرشدلو با بیان اینکه خصلت عاطفی کالیراد در کتاب او بروز پیدا میکند، گفت: با اینکه تاریخ نسبتا موضوع خشکی است و پرداختن به آن مشکل، ارائه دادن آن به شکلی که خواننده را جذب کند مشکل است اما کالیراد این مشکل را برطرف کرده و کتاب او را به یک اثر تاثیرگذار بدل کرده است.
حضور مستقل مولف از ابتدا تا انتهای کتاب مشهود است
وی ادامه داد: کالیراد در ابتدای پژوهش خود یک روش و چارچوب را مبتنی بر یک نظریه خاص ترسیم نمیکند. در واقع یک پژوهش مرسوم تاریخی را ارائه میدهد اما کار را منسجم پیش میبرد. از هم گسیختگی را در نوع پرداختن به موضوع نمیبینیم. موضوع دیگر حضور مستقل نویسنده در اثر است. اینکه آیا ما با مجموعهای از رخدادها مواجهیم که روایت میشوند یا اینکه پژوهشگر خود در تحقیق حضور دارد. ما کالیراد را از ابتدای کتاب تا پایان آن میبینیم. در کنار بحث حضور پیدا میکند و او را در کیفیت پرداختن به موضوع میبینیم.
این پژوهشگر حوزه قفقاز با بیان اینکه نقد من بر این کتاب متوجه کیفیت آن نیست و به بحث جامعه ایرانی برمیگردد، گفت: جامعه ایرانی که بخشی از عنوان اثر است ذهن مخاطب را به این سمت میکشاند که با یک شخصیت ایرانی روبهروست که عملا نماینده جامعه ایرانی نیز باید باشد. یعنی یک دگرگونی که فردی از جامعه ایرانی به جامعه ترکی سوق پیدا میکند. جامعه ایرانی در متن کتاب عنوان مقالاتی است که آقایف در دوران تحصیل در فرانسه نوشته است. ما در آنجا با فردی که بیرون و با فاصله از جامعه ایرانی درباره این جامعه سخن میگوید مواجه میشویم. فردی که با یک برداشت و ذهنیت خاص به جامعه ایرانی مینگرد اما آقایف تا زمانی که به این شکل جلوهگر میشود، شخصیتش در چه محیطی شکل گرفته است. و آیا میشود این جامعه را جامعه ایرانی بنامیم.
وی ادامه داد: متاسفانه ما هنوز به رغم اینکه این همه مدعی هستیم، شناخت دقیقی از اینکه آن جامعه چه تحولی را پس از آنکه روسها بر آن مسلط شدند، نداریم و علت هم آن است که هنوز پژوهشهایی که باید در این حوزه صورت گیرد، محقق نشده است. پژوهشهایی مربوط به دوره متاخر این حوزه انجام شده اما بیشتر دورهای است که تحولات محقق شده است. یعنی روندی آغاز شده و ثمراتی برجای گذاشته است. معتقدم بخش جامعه ایرانی باید در کتاب بیشتر توضیح داده میشد.
کتاب را یک مونوگرافی میدانم نه بیوگرافی
وی با اشاره به اینکه کالیراد از عنوان بیوگرافی استفاده میکند در حالی که اثر او را مونوگرافی میدانم، عنوان کرد: به عبارتی به جای اینکه زندگی یک شخص را بررسی کند، تغییر و تحول را در یک زمینه تاریخی بررسی میکند که بسیار هم اهمیت دارد. درست است که موضوع آقایف است اما حول این موضوع به پرسشهای زیادی پرداخته میشود. از جمله این پرسشها این است که جامعهای که آقایف در آن شکل گرفته چه جامعهای بوده است. جامعه، جامعه قرهباغ است. در آثاری که به آقایف پرداختهاند خیلی به این موضوع توجه نشده و علت نیز این است که اطلاعات زیادی از آن وجود ندارد.
مرشدلو افزود: نقد دیگری که بر این کتاب دارم این است که ما حضور روشنفکران برجسته حوزه قفقاز را که به نظر من باید در اثر به آنها توجه میشد مانند آخوندزاده نمیبینیم. کسانی که صاحبنام و صاحب اندیشه و به نوعی در دستگاه روسیه مشغول به کار میشوند و شخصیتشان شکل میگیرد. اینکه چطور آقایف تا پایان عمر سیاسی و فکری خود نگاهی که به اسلام دارد چرا با نگاه آخوندزاده تا این اندازه متفاوت است؟ اینکه ما آقایف را شخصیتی میدانیم که پیوندش را با جامعه اسلامی خود حفظ میکند و ما در حوزه قفقاز با افرادی روبهرو هستیم که نگاه کاملا متفاوتی دارند.
وی اظهار کرد: در بخش جامعه ایرانی بهتربود به این مسائل پرداخته میشد و ما ناگهان با آقایفی که از قفقاز خارج میشود مواجه نمیشدیم. آقایفی که ابتدا او را در فرانسه و سپس در ترکیه میبینیم. او بخش زیادی از عمر خود را در قفقاز سپری کرده و در آنجا بزرگ شده و آموزشهایی دیده است. آنچه را به عقیده من بسیار مهم است بهویژه در تحلیل مسائل هویتی، بحث سنت است. سنت به مفهوم پدیدهای که هست، تداوم پیدا میکند و دگرگون میشود. یعنی اینکه فرد در چه سنتی شکل میگیرد و این سنت چه حضوری در ذهن و شخصیت او داده و بعد به چه نحو متحول میشود. کالیراد تا اندازه زیادی به این موضوع پاسخ میدهد. اما اینکه سنت به معنایی که چقدر بر آقایف مسلط است تا حدی در کتاب غایب میبینم.
مرشدلو در پایان سخنان خود گفت: پژوهش کالیراد را تا حد زیادی موفق میدانم و اینکه او به همه آرشیوها مراجعه نکرده است مشکل اساسی نمیدانم. واقعیتها را باید دید و معتقدم کالیراد در چارچوب این واقعیتها اثر ارزشمندی تالیف کرده است.
نظر شما