جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۱
مذهب، عامل تحول‌ساز اجتماعی/ نگاهی بر جلد اول «مطالعات جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی مناسک عزاداری محرم»

«مطالعات جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی مناسک عزاداری محرم»، عنوان اثری پژوهشی و دربرگیرنده مقالات متنوع علمی در حوزه مناسک محرم است که به همت «جبار رحمانی» گردهم آمده و در دو جلد، توسط نشر خیمه روانه بازار شده است. آن‌چه خواهید خواند، معرفی مبسوطی از جلد نخست این مجموعه است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - کتاب «مطالعات جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی مناسک عزاداری محرم»، از جمله آثار پژوهشی منتشر شده در حوزه مطالعه مناسک عزاداری محرم است که از منظر جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی به این پدیده مذهبی نظر افکنده است.

جبار رحمانی که مسئولیت گردآوری مقالاتی متنوع در این حوزه را برعهده داشته است، در تبیین هدف خود در انجام این مهم، مذهب را به عنوان یکی از عوامل صورت‌بندی و تحولات حیات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان قلمداد می‌کند.

وی معتقد است که تاریخ اجتماعی و فرهنگی مذهب در ایران، تداوم‌ها و گسست‌های بسیاری را به خود دیده است و در این میان، ورود اسلام به ایران در قرن اول هجری، جامعه ایرانی را به بخشی کلیدی در تمدن اسلامی تبدیل کرد.

وی تاثیر متقابل اسلام و ایران و نقش هر کدام از طرفین در شکل‌دهی صورت ‌بندی تاریخی دیگر را موضوعی بسیار مهم و در عین حال پیچیده‌ می‌داند و تاکید می‌کند که تاریخ مذهبی تشیع و استقرار حکومت شیعی صوفیان صفوی، سبب شد، تشیع و آیین‌های آن در همه زوایای حیات اجتماعی‌ـ‌فرهنگی ایرانیان وارد شود و با اینکه صفویه، آیین‌های شیعی را به آیین‌های ایدئولوژیک خودش تبدیل کرد اما تداوم وجه مذهبی حیات اجتماعی ایرانیان، بیانگر پیوستگی عمیقی میان ساختارهای مذهبی جامعه ایرانی در مسیر تاریخ بوده است.

همچنین رحمانی به بیان نقش تحولات علوم انسانی و اجتماعی و شکل‌گیری رشته‌های جدیدی مانند جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی، مطالعات اجتماعی و فرهنگی در مطالعه مذهب می‌پردازد و این نوع مطالعات را در راستای یافتن تجلی تاریخی و اجتماعی یک مذهب و رابطه متقابل عناصر درونی مذهب با جامعه و فرهنگ می‌پندارد.

از سوی دیگر او معتقد است، در کنار رویکردهای تاریخی، رویکردهایی شکل گرفته است که به اشکال زیسته‌شده و جاری مذاهب در دوره‌های مختلف توجه نشان می‌دادند و هنوز هم گفتمان تاریخ‌گرایانه در بررسی مذهب حضوری پررنگ دارد. علاوه بر این، اشکال زنده حیات مذهبی در جامعه ایرانی، چندان مورد توجه نبوده و در این زمینه، عموماً به مطالعه اقلیت‌های مسیحی، یهودی، صائبین و زرتشتی پرداخته شده است و با وجود غلبه اسلام و به خصوص تشیع در ایران، به عنوان مذهب اکثریت، هنوز مطالعات گسترده‌ای درباره اشکال زنده این مذهب انجام نگرفته است؛ به عبارت دیگر، بررسی تشیع آن‌گونه که در حیات روزمره در بدنه جامعه شیعی تجربه و زیسته می‌شود، جایگاه چندانی در این مطالعات ندارد.

از دیگر اهدافی که این اثر تعقیب می‌کند، تعمیق این موضوع است که مناسک محرم به عنوان یکی از مهمترین و کلیدی‌ترین آیین‌های شیعی، نقشی بنیادینی در صورت‌بندی تاریخی و اجتماعی جامعه شیعیان داشته است. تشیع در طول تاریخ، از خلال آیین‌های محرم توانسته است تداوم خویش را حفظ کند و انسجام معنوی جامعه شیعیان، بیش از همه در فضای آیینی محرم بازتولید شده است.

مناسک عزاداری محرم که برای بزرگداشت شهید انسانیت، امام حسین (ع) و اصحاب فداکارش در واقعه کربلا برگزار می‌شود، بیش از آنکه مناسکی برای از دست دادن عزیزی باشد، مناسکی است برای بازسازی ایمان و جامعه شیعی. تاکید تاریخی بزرگان و علمای شیعی بر محوریت این مراسم و لزوم تداوم آن به طور ضمنی، بیانگر همین مسئله است.

از این رهگذر، در کتاب حاضر که با ابزارهای جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی  به سراغ دین رفته است، این دو رشته از علوم انسانی، بی‌آنکه مدعای الهی داشته باشند به دنبال بررسی دین در اشکال اجتماعی‌ ـ‌ فرهنگی آن رفته‌اند؛ به عبارت دیگر آنها به دنبال رابطه متقابل دین و حیات اجتماعی و فرهنگی مومنان هستند؛ ضمن آنکه این نوع تحقیقات در جامعه امروز ایران برای نهادها و متخصصان حوزه فرهنگ دینی، اهمیت خاصی دارند. از این جهت می‌توان بر مبنای آنها، جریان جاری و رایج دینداری مردم را در انواع گوناگون آن شناخت.

همچنین این اثر مدعی است، با وجود حساسیت‌های متخصصان و مسئولان به مراسم عزاداری و موضوع تحریف‌ها که هرساله برای حل آن تلاش‌های بسیاری انجام می‌گیرد اما هنوز از واقعیت جامعه و نحوه عملکرد مردم در عرصه مذهبی، شناخت دقیقی وجود ندارد.

از همین رو این مجموعه که مقالات آن عمدتاً توسط نسل جدید تحصیل‌کردگان علوم اجتماعی نوشته شده است ضمن آنکه بیانگر تمایزی محسوس میان مقالات محققان جوان علوم اجتماعی ایران با محققان نسل‌های قبلی است، نشان می‌دهد نسل جوان محققان اجتماعی ایران، فارغ از فضای نظریه‌زده جامعه دانشگاهی، سعی کرده‌اند تحقیق میدانی خاصی را مبنای کار خودشان قرار دهند.

آیین و آیینی‌سازی و فرهنگ عامه پسند دینی

نخستین مقاله از کتاب «مطالعات جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی مناسک عزاداری محرم» که به قلم «عبدالله گیویان» به رشته تحریر درآمده است، بر این باور است که آیین‌های دینی از سویی، نگاه رسمی دینی و درک دینداران و اندیشه دینی را بازنمایی می‌کنند و از سوی دیگر با عواطف و هیجانات مردم عادی کوچه و بازار اجرا شده و بزرگ داشته می‌شوند؛ به عبارت دیگر، آیین‌ها، تفکر و عواطف دینی را در خود جای می‌دهند؛ پس آیین‌ها هم در فرهنگ نخبگان ریشه دارند و هم در قلمرو فرهنگ روزمره قرار می‌گیرند.

لذا پرسش اصلی این مقاله آن است که آیین‌ها چگونه می‌توانند به صورت زمینه‌ای برای بروز فرهنگ عامه‌پسند عمل کنند؟ گیویان در این مقاله، برخی خصایص بنیادین آیین‌ها به ویژه راهبرد «آیینی‌سازی» را از زمینه‌ها و عواملی مساعدی برمی‌شمرد که برای به‌کارگیری ابزارها و شیوه‌های فرهنگ عامه، عمل می‌کنند.

نویسنده در این مقاله با تأکید بر خصایص بارز آیین، ضمن مروری بسیار مختصر و فشرده از ادبیات آیین‌شناسی، به ویژگی‌های بنیادین و جایگاه نظری این اصطلاح اشاره دارد. سپس با مرور تعابیر مختلف از فرهنگ عامه‌پسند، می‌کوشد تا به این پرسش که آیا می‌توان از «فرهنگ عامه دینی» سخن گفت؟ پاسخی موقت دهد.

همچنین وی فرهنگ عامه پسند را به منزله فرهنگ عملی مردم در زندگی روزمره آنان تعریف می‌کند. بر این اساس، فرهنگ دینی در زندگی روزمره که در ارتباط با فرهنگ رسمی و راهبرد اساسی آن یعنی اسلامی‌کردن همه امور، تحقق می‌یابد، به منزله فرهنگ دینی عامه‌پسند تعریف می‌شود.

مناسک عزاداری و گفتمان کربلا در دین‌ورزی اقشار فرودست شهری

«جبار رحمانی» که مسئولیت گردآوری این مجموعه از مقالات را بر دوش داشته است، خود در مقاله «مناسک عزاداری و گفتمان کربلا در دین‌ورزی اقشار فرودست شهری» قلم به دست می‌گیرد و مدعی می‌شود، برای مردم عادی و فرودستان شهری، دین باید به‌گونه‌ای باشد که به قامت آنها درآید و گفتمان کربلا این قابلیت را دارد.

گفتمان کربلا در ساده‌ترین و در عین حال گسترده‌ترین وجه ممکن، تقدس را به درون زندگی سرشار از فشار و ناکامی این مردم تزریق می‌کند تا هم نظم زندگی را برای آنها تعبیر و تفسیر کند و هم مسئله معنا و حوادث رنج‌آلود را برای آنها قابل تحمل سازد و هم اینکه با امید، روزگارهای آرام و بدون رنج و سرشار از خوشی را نوید دهد.

رحمانی معتقد است که گفتمان کربلا به عنوان مجموعه‌ای از نمادهای قدسی به همراه مناسک مربوط، چند شیوه را در پیش می‌گیرد. نخست اینکه ابزاری برای اندیشیدن و فهم موضوعات مربوط به حادثه کربلا و همچنین سایر عناصر مذهب است؛ یعنی ساختار مشخصی از تفکر و دانش پویا را در حیطه آگاهی مذهبی افراد ایجاد می‌کند.

از نظر دوم، این گفتمان، شامل مجموعه‌ای از تصاویر ذهنی است که تعداد متفاوتی از ویژگی‌ها، ارزش‌ها و اعتقادات خاص مذهبی را در یک تصویر و حادثه، فشرده و متراکم کرده است؛ لذا این گفتمان به صورت یک زبان یا دستگاه و بازنمایاننده عمل می‌کند که هم برای بازنمایی خودش و هم بازنمایی سایر عناصر و تصاویر مذهب تشیع به کار می‌رود.

از سومین دریچه نیز، گفتمان کربلا برای پیروانش این امکان را فراهم می‌کند که در مجموعه عناصر جهان پیرامونی، اعم از مذهبی و غیرمذهبی، بتوانند تفاوت‌ها و تمایزات خودشان و سایرین را بفهمند؛ لذا به مثابه یک گفتمان دینی، گفتمان کربلا، هم هویت‌ساز است و هم بازنمایاننده هویت. چهارم اینکه این گفتمان به مثابه یک ایدئولوژی عمل می‌کند.

نویسنده مقاله «مناسک عزاداری و گفتمان کربلا در دین‌ورزی اقشار فرودست شهری» همچنین معتقد است: گفتمان کربلا به واسطه دانش خاصی که پدید می‌آورد در فضایی از ارزیابی‌های مثبت و منفی و قضاوت‌های اخلاقی و دینی، زمینه‌ای را برای ایجاد گرایش‌ها و احساسات مثبت و منفی نسبت به امور مختلف فراهم می‌کند. در نهایت اینکه این گفتمان به واسطه وجه غالبی که در حیات دینی و عرصه‌های دین‌ورزی اقشار فرودست شهری دارد، گفتمان اصلی و غالب را برای تأمین تولید و بازتولید معرفت دینی آنها، هم از منابع دینی و هم از جهان پیرامون فراهم می‌کند.



بررسی و تبیین جامعه‌شناختی هیات‌های مذهبی عامه‌پسند

«محسن‌حسام مظاهری»، نویسنده مقاله «بررسی و تبیین جامعه‌شناختی هیات‌های مذهبی عامه‌پسند» است که هیات‌های عامه‌پسند را هم  به عنوان نمودی از جنبش نوپدید جوانان در ایران معاصر برمی‌شمرد و هم در برداشتی کلی، آنها را جریانی اعتراضی در برابر قوانین و آداب و اسلوب‌های سفت و سخت هیات‌های سنتی و انعطاف‌ناپذیری و افراط در سیاسی‌کاری هیات‌های انقلابی می‌داند.

از نگاه مظاهری، هیات‌های عامه‌پسند، جریاناتی هستند که جوان بودن اعضا، ساختارشکنی (در فرم و محتوا) و ارائه یک رویکرد «دیگر» به دینداری و برخی مقولات شیعی (از جمله محبت به اهل بیت) از مشخصه‌های بارز و منحصر به فرد آنان است.
 
او معتقد است: ظهور هیأت‌های عامه‌پسند را تنها نباید افزوده‌شدن یک گزینه جدید و در تناسب بیشتر با ذائقه‌ها و سلایق جوانان و نوجوانان در کنار دیگر گزینه‌ها (هیات‌های سنتی و انقلابی) ارزیابی کرد؛ بلکه بسی بیش از این باید آن را به مثابه شکل‌گیری یک مرز مشخص و یک عامل تمایزآفرین و استقلال‌بخش در نظر گرفت؛ عاملی که بین جوانان، سنتی‌ها، پیرسال‌ها و میانسال‌ها یعنی غیرجوانان، تمایز و تفکیک ایجاد می‌کند.

به عبارت دیگر، روند حرکت هیات‌های عامه پسند را می‌توان در راستای خارج ساختن نهاد هیات‌های مذهبی و اصولا آداب دینی و دینداری از اسلوب‌های رسمی (هیات‌های انقلابی) و سنتی (هیات‌های سنتی) معمول خود و ارائه یک شیوه زندگی و سبک جدید از عمل دیندارانه که در آن، مقتضیات زندگی جدید و امروزی و نیز ذائقه‌ها و سلایق نسل جوان و نوجوان هم رعایت و لحاظ شده باشد دانست.

تحلیل جامعه‌شناختی از مراسم و مناسک دینی

مقاله «تحلیل جامعه‌شناختی از مراسم و مناسک دینی» نوشته «غلامرضا جمشیدی‌ها» و «علی‌رضا قبادی» است بخش دیگری از شاکله کتاب حاضر را ساخته  است. نویسندگان این مقاله، توجه خود را به قدمت، گستردگی، تنوع، پویایی و تأثیرگذاری فرامکانی و زمانی مراسم و مناسک دینی معطوف کرده‌اند و با انتخاب مراسم عاشورا به عنوان یک کنش جمعی مذهبی، در پی بررسی آثار، مناسبات اجتماعی و کارکردهای آن برآمده‌اند و در این راستا دو هدف اساسی را پی‌گیری کرده‌اند: اول شناخت و اهمیت مراسم عاشورا به عنوان نمادی از مراسم جمعی و عنصری از نظام فرهنگی و دوم شرح و توصیف کارکردهای مورد آزمون در یک پیمایش تجربی.

از نگاه جمشیدی‌ها و قبادی، مراسم و مناسک در جامعه ما با توجه به برگزاری آنها در سطح گسترده‌ای در سراسر کشور و در تمام محله‌های شهری و روستایی و با حضور گسترده اقشار از گروه‌های مختلف و همچنین پیوندشان با ارزش‌ها و هنجارهای دینی، به گونه‌ای است که بخش عمده‌ای از ساختارهای فرهنگی را شکل داده و بر نظام اجتماعی و شخصیتی تأثیر دارند.

بررسی تحولات هیات‌های زنانه، هیات‌های سنتی و نوین

«مژگان دستوری»، نویسنده مقاله دیگری از این مجموعه است که با عنوان «بررسی تحولات هیات‌های زنانه، هیات‌های سنتی و نوین» به مطالعه اشکال جدید دین‌ورزی پرداخته است و اعتقاد دارد، این اشکال، هیات‌های سنتی و نهاد رسمی دینی را در سه لایه مورد اعتراض قرار می‌دهند. اول در تعایم و احکام، با نقض برخی از احکام و اصول مانند پوشش اسلامی و یا مشارکت مختلط در فضای واحد.

دوم در تجلی صور مناسک و آیین و تبدیل وجه سوگوارانه به شادمانه و سوم در سازمان دین، با انکار مرجعیت هنجاری کارشناسان حوزوی با حذف بخش وعظ و سخنرانی و جایگزینی فردگرایی معرفت‌شناختی به جای نخبه‌گرایی.

همچنین نویسنده مقاله بر این باور است که در مجموع، تحولات ایجاد شده در هیات‌های مذهبی، ویژگی‌هایی به آنها بخشیده که می‌توان آنها را به‌طور خلاصه چنین بیان کرد:

در هیات‌های سنتی که بخش اعتقادی و فقهی سخنرانی، قوی و غالب است، زنان جوان چندان رغبتی به مشارکت ندارند.

با حذف بخش سخنرانی‌های اعتقادی و فقهی، برخی نمودهای غیرفقهی مانند ظاهر و پوشش مخاطبان و نیز ورود آلات موسیقی به هیات‌های عامه‌پسند نوین، واکنش مقاومتی، چهره جدی‌تری پیدا می‌کند. همچنین نوع پوشش این دسته از زنان و نحوه حضورشان در کنار دوستانی با جنس مخالف، نقض بارز اصول موکد دینی و عبور از خط قرمزها در قرائت رسمی و سنتی است.

در هیات‌های معرفت‌گرایانه نیز که بخش سخنرانی پررنگ و تفاسیر ادعیه و قرآن مطرح است، رویکرد این سخنرانی‌ها، غالباً عرفانی و معرفتی است تا فقهی و شریعتی.

به این ترتیب نویسنده اذعان می‌کند که ترتیب نقش هیات‌ها در میان این قشر اجتماعی به‌گونه‌ای استحاله شده است که در بازتولید گفتمان سنتی در میان زنان به ویژه جوانان، نقش ضعیف‌تری ایفا می‌کند.

نگاهی جامعه‌شناختی به تحول واعظ و مداح در مناسک عاشورا

«آنچه عامه مردم به دنبال آن هستند، نوعی از دین‌داری است که در سایه فضای مناسکی عزاداری‌ها و هیات‌ها که به زعم خودشان، فضایی مقدس و معنوی و به دور از آلودگی‌های مادی و دنیوی است، قابل دسترس می‌باشد»؛ این ادعایی است که «نسیم کاهیرده» در مقاله «نگاهی جامعه‌شناختی به تحول واعظ و مداح در مناسک عاشورا» مطرح می‌سازد.

از نگاه وی، آنچه که امروز برای اکثر مردم، اهمیت اساسی دارد، پیدا کردن احساس مذهبی رضایت‌بخشی است که در جریان شرکت در مناسک عاشورا به دست می‌آید.

وی مدعی است: در شرایط کنونی ما با تفوق دین‌داری احساسی و عاطفی بر دین‌داری روشنفکری و ایدئولوژیک مواجهیم که در آن، مناسک، صورت غالب دین را یافته‌اند و باورها و اعتقادات به حاشیه رانده شده‌اند. از این روست که مداحان (نماد دین‌داری عاطفی) محور مناسک مذهبی شده‌اند و وعاظ (مرجع دینی) در حاشیه قرار گرفته‌ است.

مهمترین نتایج این تحقیق، متذکر می‌شود که اجرای نوع جدیدی از مناسک مذهبی عاشورا که با اهمیت‌یافتن مداح که جلوه‌هایی از دین‌داری عاطفی و سیال و غیرروشنفکری را می‌نمایاند، در جامعه با اقبال بیشتری مواجه است. همچنین حضور برجسته و غالب مداح در عزاداری‌های محرم، موجب تغییر در سبک عزاداری سنتی و جانشینی شور مذهبی به جای طرح مباحث فکری و تحلیلی شده است. علاوه بر این، متکی بودن محتوا و مشخصاً سبک عزاداری عاشورا به الزامات حیات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی عزاداران، در اجرای سبک جدید آن موثر است.

ابژه‌های دینی و هویت‌ نسلی در ایران

«ابژه‌های دینی و هویت‌ نسلی در ایران» عنوان مقاله دیگری از این مجموعه است توسط «مهری بهار» نگارش یافته است.

او در این مقاله اذعان می‌کند که هر نسلی بر اساس موقعیتی که در آن قرار دارد، ابژه‌هایی را به وجود می‌آورد و خود به عنوان استفاده‌کنندگان اصلی و مستقیم این وسایل و ابژه‌ها به شمار می‌آید. ویژگی هر ابژه و اهمیت آن، متصف به فضا، ژست و رفتاری است که استفاده‌کنندگان از آن در نظر می‌گیرند.

از منظر وی، مهم‌ترین ملاک تشخیص هر ابژه، این است که بدانیم چه کسانی با چه موقعیت اجتماعی‌ ـ‌ اقتصادی، در چه موقعیت سنی و به چه منظوری از آن استفاده می‌کنند. با این توضیح است که تمایز و شباهت نسلی می‌تواند از طریق ابژه‌ها، میزان و نحوه استفاده از آنها تعریف شود.

چگونگی طبقه‌بندی ابژه‌ها و نحوه استفاده از آنها، هویت نسلی را تضمین می‌کند. هویت نسلی، مرتبط با ابژه‌هاست و امری ساده و یک طرفه نیست. اهمیت و ضرورت وجودی ابژه‌ها، تغییری است تدریجی که همگام با هم و دوسویه انجام می‌گیرد.

نویسنده همچنین با مقایسه نسل‌ها در سه دوره متوالی، مدعی است: نسل اول از ابژه‌های کمتری در مقایسه با نسل‌های بعدی استفاده می‌کند. این نسل، مراسم‌گراتر است؛ در حالی که نسل دوم، ایده‌آل‌گرا و نسل سوم ضمن اینکه مراسم‌گراست به جهان جدید و نیازهای مطرح در آن توجه دارد. در این صورت، ابژه‌های بسیار زیادتری را مورد استفاده قرا می‌دهد. جهان نسل سوم، مملو از ابژه‌های متعدد، رنگارنگ و لوکس است که برساخته زمان صلح هستند؛ نسل نوظهوری که تجربه جنگ را نداشته است و تنها به دوران آرامش و صلح می‌اندیشد.

تفاوت بین نسلی در مناسک عزاداری واقعه کربلا

«علی جنادله» و «مریم رهنما»، آخرین مقاله این مجموعه را نوشته‌اند و در آن مدعی‌اند، در جامعه ما از سویی به دلیل ضعیف‌شدن گروه‌ها و دسته‌جات محلی سنتی که در گذشته مجالی را برای رفع نیازهای مختلفی همچون تشکیل گروه‌های دوستی، فرماندهی و فرمانبری، احساس تعلق به یک گروه جمعی، تخلیه بخشی از هیجانات جمعی و ... فراهم می‌کرد و از سوی دیگر به دلیل عدم جانشینی این پیوندهای سنتی با انجمن‌های مدنی محلی و نبود یک برنامه جامع و نظام‌مند گذران اوقات فراغت، بسیاری از فعالیت‌ها و مناسک جمعی، فارغ از هدف و منظور اصلی برگزاری آنها، به صورت زمینه‌ای برای رفع نیازهای معطل‌مانده افراد درآمده است.

نویسندگان از این پدیده با عنوان «کارناوالیزه شدن مناسک جمعی» یاد می‌کنند و معتقدند که در حوزه‌های دیگری از فعالیت‌های جمعی نیز قابل مشاهده است. به عبارت دیگر، افراد جامعه در انتخابات، راهپیمایی‌ها مراسم دینی و دیگر مراسم و برنامه‌های عمومی، در کنار پرداختن به هدف اصلی برگزاری مراسم، به دنبال رفع نیازهای معطل‌مانده خود از جمله سرگرمی و تفریح نیز هستند و چه بسا جنبه سرگرمی و تفریح در بعضی اقشار و گروه‌ها، غلبه بیشتری داشته باشد. بر این اساس، افراد به این‌گونه فعالیت‌های جمعی، همچون جشنواره‌ها و فستیوال‌های سالانه‌ای نگاه می‌کنند که در غیاب جشن و سرورهای عمومی، فرصت تفریح و سرگرمی را برای آنها فراهم می‌کند.

کتاب «مطالعات جامعه‌شناختی و انسان‌شناختی مناسک عزاداری» مشتمل بر مقالاتی علمی است که توسط «جبار رحمانی» گردآمده‌ و از سوی نشر «خیمه» در  هزار نسخه، در دو جلد و بهای 180 هزار ریال، به چاپ رسیده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها