اربعینپژوهی در نگاه و نگارش حجتالاسلام محمدامین پورامینی
حرفی که در کتابم زدم، بحث جدیدی درباره اربعین است/ جابر در زیارت دومش با اهلبیت دیدار داشت
حجتالاسلام محمدامین پورامینی مؤلف «اربعین حسینی: پژوهشی در بازگشت اهلبیت علیهمالسلام از شام به کربلا» و آثاری دیگر معتقد است که جابر حداقل دو بار در اربعین به زیارت کربلا آمده است. زیارت اول او مربوط به همان 20 صفر سال اول است و زیارت دوم مربوط به زمانی است که اهلبیت (ع) به کربلا رسیدهاند. از دیدگاه او باید در جنبههای معرفتی اربعین بیشتر کار کنیم و معارف زیارت اربعین را برای بهبود زندگی دنیا و ساخت زندگی خوب در قیامت به كار گیریم.
حجتالاسلام محمدامین پورامینی از دیگر کسانی است که طی سالهای اخیر پژوهشهایی مفصل و دامنهدار در موضوع اربعین از زاویه تاریخی آن داشته که حاصل آنها تألیف کتابهایی چون «با کاروان امام حسین از مدینه تا مدینه»، «اربعین حسینی: پژوهشی در بازگشت اهلبیت علیهمالسلام از شام به کربلا» و «الایام الشامیة من عمر النهضة الحسينية» شده است.
حجتالاسلام پورامینی در این پژوهشها با بررسی روایات و مستندات، نگاهی تحقیقی و تاریخی به بحث اربعین، چگونگی بازگشت اهلبیت (ع) به کربلا، زمان آن و این که آیا به اربعین اول رسیدهاند یا خیر، داشته است. وی با کنار هم گذاشتن روایات، این نتیجه را گرفته که جابر بن عبدالله انصاری حداقل دو بار در اربعین به زیارت کربلا آمده است. زیارت اول او مربوط به همان 20 صفر سال اول است و زیارت دوم مربوط به زمانی است که اهلبیت (ع) به کربلا رسیدهاند و این که اگر کاروان امام حسین (ع) 20 صفر از شام خارج شده باشند، میشود حدس زد که ابتداي ماه ربیع الاول به کربلا رسیده باشند و ملاقات جابر با اهلبیت (ع) بعد از اربعین در زیارت دوم بوده است. این گفتوگو را بخوانید:
سیر پژوهشی که شما در کتاب خود درباره اربعین اول داشتهاید، چگونه بوده است؟
این کتاب نتیجه کتابی دیگر درباره تاریخ نهضت امام حسین (ع) از مدینه تا مدینه است که با عدهای از پژوهشگران حوزه آن را انجام دادیم و هر کدام پژوهش یک مقطع تاریخی از نهضت امام حسین (ع) را بر عهده گرفتند. این کتاب در قالب یک دوره ششجلدی به دو زبان فارسی و عربی و با عنوان «با کاروان امام حسین از مدینه تا مدینه» (الركب الحسيني من المدينة الي المدينة) انتشار یافت و جلد ششم این مجموعه که شامل بررسي مقطع زماني حضور کاروان امام حسین (ع) در شام تا زمان رسیدن به مدینه است بر عهده اين جانب گذاشته شد و توفيق نگارش آن را داشتم. پس از انتشار این کتاب برای دانشنامه امام حسين (ع) از من خواستند اثری با موضوع اربعین بنویسم، که چون مطالعاتی درباره اربعین را برای آن کتاب ششجلدی انجام داده بودم، پذیرفتم و حاصل آن دانشنامه امام حسین (ع) شد و مقاله اربعین آن را من نوشتم. بعد از آن روی مقالهای که براي دانشنامه نوشته بودم، کار کردم كه نتيجه آن تاليف كتابي است که عنوان «اربعین حسینی» یافت و به زبان فارسی منتشر شد. مرحوم آیتالله معرفت نیز وقتي کتاب را پيش از چاپ دید، آن را پسنديد و مقدمهای كوتاه برای آن نوشت. در مجموع تقریبا 4 مرحله روی موضوع اربعین کارکردم.
پس از آن نيز كتاب «الركب الحسيني» مورد بازنگري و تصحيح قرار گرفت و مطالبي بر آن افزوده شد كه با توجه به كاري كه در مورد اربعين حسيني انجام داده بودم، كتابي مستقل با عنوان «الایام الشامیة من عمر النهضة الحسينية» در حدود 600 صفحه، توسط دارالولاء لبنان به چاپ رسید.
این کتاب چه نگاه جدیدی به موضوع اربعین نسبت به دیگر تألیفاتی که در این حوزه منتشر شده است، دارد؟
این کتاب، کمحجم است (124 صفحه در قطع رقعی) اما حرف جدیدی دارد و آن این که راجع به اربعین چند نظر وجود دارد و مقصود از اربعین بررسي این جهت است که آيا کاروان امام حسین (ع) در 20 صفر همان سال واقعه عاشورا به کربلا آمدند یا خیر؟ کاروان امام حسین (ع) یقیناً به کربلا آمدهاند اما چه زماني؟ برخی مانند مرحوم شهيد قاضی طباطبایی معتقد بودند که کاروان امام حسین (ع) در اربعین اول به کربلا آمدهاند بر اساس این که کاروان امام حسین (ع) روز اول صفر به شام رسیدهاند، حدود يك هفته در شام ماندهاند و در بازگشت تقریبا حدود 2 هفته در راه بودند و در روز 20 صفر خود را به کربلا رساندهاند که این نظر را کسان دیگری از میان اهل سنت و شیعه دارند. نظر دیگری مقابل این نظر از سوی امثال سید بن طاووس، محدث قمی، محدث نوری و از معاصران، شهید مطهری هست که معتقدند با توجه به شرایط زمانی و مکانی بعید است کاروان امام حسین (ع) در 20 صفر همان سال به کربلا رسیده باشد. در برخی از كتب مانند «ناسخ التواریخ» آمده است که آنها اربعین سال بعد به کربلا آمدهاند. برخي مانند پدر بزرگ ما ــ مرحوم آيتالله طبسي نجفي ــ نتوانستهاند قولي را اختيار كنند، گرچه ميگويند قول معروف نزد مردم همان قول اول است كه اهلبيت (ع) در اربعين اول به كربلا آمدند. بر اساس استنباط علامه قاضی طباطبايي و عدهای دیگر جابر بن عبدالله انصاری در 20 صفر همان سال به کربلا آمده و با کاروان اهلبیت (ع) نیز ملاقات داشته است. پس چون جابر در 20 صفر در کربلا بوده و از آنجایی که با اهلبیت (ع) ملاقات داشته، بنابراین کاروان اهلبیت (ع) در همان اربعین اول در کربلا بودهاند. در مقابل، كلامي از سوی شیخ مفید و شیخ طوسی مطرح شده است به این معنا که اهلبیت (ع) روز 20 صفر از شام حرکت کردند و بر این اساس نمیشود که در 20 صفر در کربلا باشند.
حرفی که من در کتاب زدم و بحث جدیدی نیز بود و تا قبل از آن جایی مطرح نشده بود یا حداقل من ندیدم این است که اولاً جابر بن عبدالله انصاری یقینا در 20 صفر در کربلا بوده است. دوم این که در کتاب، صحت ملاقات جابر با اهلبیت (ع) نیز مورد تأیید قرارگرفته است و نکته سوم درباره زمان آن است. با بررسی روایات مختلف به این نتیجه رسیدم که جابر بن عبدالله انصاری به یک زیارت اکتفا نکرده و حداقل دو زیارت انجام داده است. زیارت اول، زیارتی است که خودش همراه «عطیه» ــ كه خود از مفسران بزرگ و شاگرد ابنعباس بوده ــ انجام داده و تاریخ آن مربوط به 20 صفر است. در این روایت حرفی از دیدار جابر با اهلبیت (ع) نیست. اما روایت دیگری داریم که جابر با اهلبیت (ع) دیدارکرده است که در خصوص آن دو نکته وجود دارد. اول این که در آن روایت اسمی از «عطیه » نیست و دوم این که تاریخ ندارد و اشارهای به 20 صفر نشده است. از کنارهم گذاشتن این روایات این نتیجه را گرفتم که چه اشکال دارد بگوییم جابر حداقل دو بار در اربعین به زیارت کربلا آمده است.
زیارت اول او مربوط به همان 20 صفر سال اول است و زیارت دوم مربوط به زمانی است که اهلبیت (ع) به کربلا رسیدهاند. این که چه زمانی بوده است را نمیتوانیم دقیقاً بگوییم، بنا بر این که اهلبیت (ع) روز 20 صفر از شام حرکت کرده باشند و با توجه به این که در برگشت از شام، از مسیر جنوب دمشق آمدند و این مسیر به اردن (منطقه شامات) و از اردن به مدینه میرسد.
این مسیر بعد از حدود 120 کیلومتر بعد از دمشق به یک دوراهی میرسید که یک سمت آن اردن و مدینه و سمت دیگر آن عراق بوده است. اینجا بوده که اهلبیت (ع) در خواست میکنند که ما را به سمت عراق ببرید و با توجه به این که شرایط و سیاست برخورد با اهلبیت (ع) در پی افشاگریهایی که امام سجاد (ع) و حضرت زینب (ع) در شام علیه یزید انجام دادند، تغییر کرده بود، موافقت کردند. حال اگر این کاروان 20 صفر از شام خارج شده باشد، میشود حدس زد که ابتداي ماه ربیع الاول به کربلا رسیده باشند و ملاقات جابر با اهلبیت (ع) بعد از اربعین در زیارت دوم بوده است. یعنی در واقع نکته تازه کتاب این است که هم اثبات کردم زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین بوده و هم این که بحث زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین سرجای خود است، و هم ملاقات جابر با اهل بيت صحيح است.
در اینجا چند نکته وجود دارد: نخست آن که زیارت اربعین امام حسین (ع) مستحب است چه جابر بن عبدالله و چه اهلبیت (ع) به کربلا برسند چه نرسند. نکته دیگر این که جابر بن عبدالله انصاری بی هیچ شک و تردیدی روز 20 صفر در اربعین اول در کربلا بوده است. نکته سوم در خصوص زمان حضور اهلبیت (ع) است که مورد اختلاف است و من در این خصوص در کتاب حرف جدیدی زدم. اما هیچ اختلافی در باب نفس استحباب زیارت اربعین وجود ندارد.
به نظر شما در تألیفات و پژوهشهای مرتبط با موضوع اربعین و زیارت اربعین جای چه مباحث و نکاتی خالی است؟
موضوع اربعین و زیارت اربعین از چند جهت قابل بررسی است. یک زاویه آن بحث تاریخی است به این معنا که تاریخ اربعین چیست و بازگشت اهلبیت (ع) به کربلا چگونه بوده و آیا به اربعین اول رسیدهاند یا خیر. این بحث بسیار دامنهداری است که شاید از زمان سید بن طاووس مطرح شده و علما وارد این بحث شدهاند و تا امروز هنوز هم این بحث به لحاظ تاریخی مطرح است. یکی از کسانی که در این زمینه کار کرد و کار ایشان بسیار هم گل کرد، مرحوم آيتالله شهيد قاضی طباطبایی ــ امام جمعه سابق تبريز ــ بود. من هم در کتاب «اربعين حسيني» به این بحث پرداختم و سعی کردم با نگاهی نو مشکل تاریخی آن حل شود و معتقدم این بحث تاریخی هنوز هم جای حرف و دنبال کردن دارد.
ولی در خصوص تألیفات در حوزه اربعین آن چه که هنوز بیشتر جای کار دارد، بحث معرفتی آن است. بحث معرفتی اربعین شامل خود زیارت است که امروز ما زیارت اربعین را به عنوان نماد شیعه میدانیم. امام حسن عسکری (ع) فرمودند:
نشانههای مؤمن 5 تاست و یکی از آنها زیارت اربعین است. در واقع اینها نشانههای شیعه است و امروز ما این حدیث را با توجه به شرایط روز و حضور پرشور و پرحماسه و بسيار بزرگ جمعیت 20 میلیونی که از نقاط مختلف جهان برای زیارت اربعین راهی کربلا شدهاند، بهتر میفهمیم. اين حضور هیچ مشابه تاریخی ندارد که در یک زمان مشخص 20 میلیون جمعیت بدون در نظر گرفتن امکانات خاص و صرفا توسط مردمي که هستی خود را برای امام حسین (ع) خرج میکنند، به قصد زیارت، راهی کربلا شوند. من قبل از سقوط صدام دو سفر به کربلا داشتم. وقتی بازگشتم دوستان پرسیدند آنجا چه دیدی؟ گفتم: صدام هر کاري که کرده، نتوانسته عقيده و عشق و علاقه مردم را به دين و اهلبيت (ع) خراب کند و امروز این عشق و علاقه خود را بهوضوح نشان داده است. سال گذشته برای زیارت اربعین به کربلا رفتم. حضور پرشور مردم ــ چه خود عراقیها و چه شیعیانی که از خارج و گوشهگوشه دنیا برای زیارت اربعین وارد این کشور شدند ــ را به چشم خود ديدم كه وصفناشدني است، و اين نياز به تحقیق وسیع میدانی دارد. لازم است روی این موضوع یک تحقیق میدانی وسیع انجام شود و باید محققان و پژوهشگران به بررسی این انگیزهها بپردازند و از ابزار روز برای انتقال پیام اربعین و رساندن آن به گوش تمام دنیا استفاده کنند.
به لحاظ معرفتی هم باید روی مضمون زیارت اربعین بیشتر کار کرد که مضامین عجیبی دارد. در فرازی از این زیارت آمده است: «ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة»؛ یعنی امام حسین (ع) خونش را داد تا مردم را از نادانی و سرگرداني گمراهي نجات دهد. این جمله، بسیار رسا، گیرا و موثر است. به هر حال تبيين معرفتي و روشنسازي ابعاد و زواياي گوناگون زیارت اربعین هنوز جای کار دارد.
نگارشهای مرتبط با اربعین در این موقعیت زمانی باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
یک جنبه زیبای آن این است که تاریخ را با واقعیت زندگی روز پیوند دهیم. نگاه به تاریخ اگر صرف نگاه به گذشته باشد فقط در حد ابراز احساسات است. شبیه مسئله شهادت امام حسین (ع) را مسیحیان نسبت به حضرت عیسی (ع) دارند. امتیاز ما بايد در اين نكته اساسي باشد که تاریخ گذشته را برای بهبود زندگی دنیا و ساخت زندگی خوب در قیامت به كار گیریم. به هر حال بار دینی ویژهای در اربعین و عشق به امام حسین (ع) نهفته است که ما داریم. آن چه که امروز سد راه دشمنان و کژاندیشان و داعشیها در عراق شد همان پیام امام حسین (ع) است که در قالب پیام مرجعیت توسط حضرت آیتالله سیستانی صادر شد و مردم عراق از این فتوا تبعیت کردند. پذیرش این فتوا نیاز به پشتوانه دینی دارد که این پشتوانه دینی از امام حسین (ع) و اربعین گرفته شده است. امروز داعش در مقابل این سیل عظیم جمعیت که راهی کربلا هستند چه کار میتواند بکند؟ من در اولین عاشورای بعد از سقوط صدام به کربلا رفته بودم. نزدیک ظهر در چهار نقطه کربلا انفجار صورت گرفت و نزدیک 100 نفر شهید شدند، اما بعدازظهر برنامههای عزاداری (عزاي طويرج) و در شب مراسم شام غریبان سر جای خود برگزار شد و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است و هیچ تزلزلی در مردم به وجود نیامد.
این حضور پیام بزرگی دارد که باید مولفان ما در آثار خود به آن توجه کنند و با تحقیق و پژوهش به تحلیل این واقعه با توجه به شرایط روز بپردازند. همان طور که در ایران راهپیمایی تاسوعا و عاشورا و اربعین بود که رژیم شاهنشاهی را از بین برد و انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) به پیروزی رسید، ان شاء الله همین مسیر اربعین باعث پیروزی ملتهای اسلامی شود و امنیت را به کشورهای اسلامی بازگرداند.
در میان صحبتهایتان به زیارت اربعین در سال گذشته اشاره کردید. مهمترین تصویری که از حال و هوای این زیارت در ذهنتان مانده چیست؟
واقعا نمیتوانم چیزی درباره آن بگویم و این روزها در حال و هوای زیارت سال گذشته هستم. بسیار فضای معنوی و زیبایی است. از یک سو برخی جوانان عزیز کشورمان را میدیدم که با یک کولهپشتی و کفش مرتب و تجهیزاتی آماده بودند و از آن سو زنان و مردان پا به سن گذاشته عراقي را ميديدم با دمپایی یا پای برهنه بدون هیچ تجهیزات و امکاناتی به سمت کربلا میرفتند. این حرکت مردم نشان از یک دنیا عشق، علاقه و عمق باوری است که در دل مردم وجود دارد و موج میزد و حلقه ارتباط میان همه مردم تنها یک کلمه است: «اباعبدالله الحسین». این حرکت نشان از آن دارد که مردم امام حسین (ع) را تنها در بستر تاریخ نمیبینند بلکه آن حضرت را در صحنه زندگی تربیتی، اجتماعی و سیاسی و تاریخ امروز خود میبینند. امروز ما جلوه این حدیث پیامبر (ص) که فرمودند: خدا در شهادت امام حسین (ع) حرارتی قرار داده که هیچ گاه خاموش نمیشود را در زیارت اربعین مشاهده میکنیم. جالب است که در روایتی از امام صادق (ع) سوال شده که ما میخواهیم به کربلا برویم ولی دشمنان سر راه هستند و برخود ميترسيم چه کنیم؟ امام (ع) فرمودند: بروید، حتی اگر میترسید.
الان در شرایطی شيعيان جهان برای زیارت اربعین به عراق رفتند که آن كشور شرایط امنیتی خوبی به واسطه حضور داعش ندارد و هر لحظه ممکن است عملیاتی انتحاری صورت بگیرد و عدهای به شهادت برسند، اما مردم عاشقانه ميروند.
به عنوان سوال آخر، چه کار در دست تألیفی دارید؟
من کتابی به زبان عربی در خصوص بقیع با عنوان «بقيع الغرقد في دراسة شاملة» نوشتهام که نشر «مشعر» آن را به چاپ رسانده است، اين كتاب توسط دوست فاضل ما جناب آقاي سجاديپور همداني ترجمه شده است که حروفچینی آن تمام شده و در آخرین مراحل قبل از چاپ قرار دارد. کتاب اثری پژوهشی است که نگاه جامع و کاملی نسبت به بقیع دارد و فعلا مشغول بازبيني آن هستم.
نظر شما