جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۴
تحريف های اسطوره‌ سازانه در کتب تاریخی

استاد بهاء الدین خرمشاهی، محقق و قرآن پژوه در متن زیر با بیان نکاتی درباره متفاوت بودن عاشورا، معتقد است این واقعه شگفت آور در برخی کتب تاریخی دستمایه افسانه وار کردن و اسطوره سازی شده است.

خبرگزاری کتاب ایران( ایبنا) - بهاء الدین خرمشاهی: آن‌چه واقعه‌ كربلا را برجسته مي‌كند، بعد عاطفي، اخلاقي و انساني در ‌آن است. واقعه‌ي عاشورا براي بيگانه‌ترين اشخاص، ملل، آيين‌ها و سنن شگفت‌آور بوده است اما آنچه در کتب تاریخی همواره به آن نقد وارد است، تحريف های افسانه‌وار و اسطوره‌سازانه از این واقعه است.

اين واقعه عناصر دراماتيك قوي داشته و قابل توجه است كه شخصي با همه‌ي خانواده، عشيره و ياران خود راه مي‌افتد، فقط براي اينكه حق در خطر است و اصلا احساس نمي‌كند خودش در خطر است.

راه صلح بر امام حسين (ع) بسته بود؛ اگر ايشان صلح را مي‌پذيرفتند، اينكه اسلام سلطنتي شود را پذيرفته بودند. اين عنصر انساني، اخلاقي و عاطفي بسيار قوي است؛ چندان كه از حافظه‌ي تاريخ فراموش نمي‌شود.

چندان فراموش نمي‌شود كه بعد از 1400 سال، گاندي ـ رهبر استقلال هند ـ مي‌گويد: الگوي من در نهضت مقاومت و انقلابي كه در مقابل استعمار عالمگير انگلستان برپا كردم، امام حسين (ع) مسلمان‌ها بود. ببينيد كه امام حسين (ع) چه نفوذي داشته كه غيرمسلمانان هم مقاومت، فداكاري و ايثار را از ايشان ياد مي‌گيرند.

وقتي كه كسي راضي شود از جان، مال و حتی فرزند، جوان و نوجوان خود بگذرد، يعني آنقدر حقيقت را دوست دارد كه آن‌را به عين و عيان مي‌بيند. امام حسين‌ (ع) تنها در ظاهر و معيارهاي جنگي رايج شكست خوردند؛ چراكه گذشتن از همه چيزدر راه آرمان و عقيده، كمتر سابقه داشته و خود پيروزي بزرگي است.

گفته مي‌شود كه ياران امام (ع) 72 نفر بودند و حتی مورخان ياران امام (ع) را تا 120 نفر هم شمرده‌اند. در هر صورت، يعني 100 ـ 120 نفر در برابر‌ چهار هزار نفر كه اين بسيار ناجوانمردانه بوده است. اما با همه این موارد شگفت که تاریخ نقل کرده نباید اجازه داد این واقعه بزرگ تبدیل به خرافه پردازی شود.

نه امثال من كه نه مورخ هستيم و فقط اندكي تحقيق را دوست مي‌داريم، بلكه امثال استاد مطهري كه كتاب حماسه حسيني را نوشته‌اند، گفته‌اند كه مثلا عروسي قاسم (ع) چه معنايي دارد كه در ميان جنگ بي‌رحمانه و نابرابر، عروسي بگيرند و حجله‌ي عروسي برپا كنند؟

اين حرف‌ها بيشتر به شوخي شباهت دارد و اصلا به شان خاندان حسيني نمي‌افزايد. يا مي‌گويند ذوالجناح از يك انسان بسيار باهوش هم باهوش‌تر بوده، حرف مي‌زده و دفاع مي‌كرده است؛ يا خيلي چيز‌هاي ديگر هم مي‌گويند. ذهن اسطوره‌ساز و افسانه‌پرداز انسان‌ها در مورد چيزهايي كه مورد علاقه‌شان است هميشه به كار مي‌افتد. مثلا براي حافظ شاخه نبات درست مي‌شود، شاخه نبات اصلا شعر حافظ است؛ ولي از آن يك دختر شيرازي ساخته مي‌شود كه حافظ غزل‌هايش را خطاب به او گفته؛ ولي وقتي درست خوانده شود، معلوم مي‌شود مراد، اصل شعر اوست. اين تحريف افسانه‌وار و اسطوره‌سازانه در ذهن همه‌ي ملل هست. همين چيزهايي كه در محيط ما نسبت به مقدساتمان وجود دارد، در محيط مسيحي هم نسبت به مقدسات مسيحي وجود دارد.

اينكه مي‌گويند امام حسين (ع) يك تنه پنج‌هزار نفر از سپاه دشمن را به خاك و خون كشيد، نادرست است چون طبق منابع تاريخي، سپاه دشمن اصلا پنج‌هزار نفر نبوده است و ديگر اينكه در امكان انساني نيست؛ ولو اينكه از اولياي خدا باشد. اينها اصلا به قدر و مقام و منزلت اين حماسه‌ي عظيم انساني و ديني نمي‌افزايد بلكه در برخي از موارد، به اصل شجاعت ايشان در برابر ناحق هم خدشه وارد مي‌كند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها