دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۱
۸ روایت عاشقانه از مجموعه «نقاره‌خانه» عکاف

مجموعه «نقاره‌خانه» جدیدترین اثر در دست تألیف محمد عکاف با موضوع شوق زیارت و حس و حال زائران در بارگاه امام هشتم حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در این اثر تلاش شده است تا از منظری جدید با روایت‌هایی کوتاه پنجره‌ای به حس و حال زائران امام هشتم (ع) باز شود.

نقاره‌خانه واگویی‌های از نجوایی درونی عاشقان آستان رضا (ع) است که در لایه‌های خود تلاش دارد با نگاهی معرفتی به موضوع زیارت و آداب زیارت بپردازد.

به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت حضرت رضا (ع) هشت فراز این کتاب را باهم می‌خوانیم.

(۱) «صحن گوهرشاد»

«کهربا» میانه صحن مسجد گوهرشاد است...
کاه وجودمان را پیوند می‌زند
به زمزمه عاشقانه هنرمندانی که
نه حواسشان به لاجورد کاشی‌ها بود و نه پنجه‌برگی‌ها و ترنج‌ها
کاه وجودشان را به دست صاحبخانه دادند او کیمیایشان کرد.

(۲) «نقاره‌خانه»

آخرین بارقه‌های خورشید که با صدای نقاره‌ها و سورناها پیوند می‌خورد، می‌شود غوغای دلت...  
صدای نقاره‌خانه مثل غزل عاشقانه است...
مشهد بروی و صدای نقاره‌خانه را نشنیده باشی انگار یک چیزی کم داری...انگار یک چیزی گم‌کرده‌ای...انگار عاشقانه‌هایت بی تفأل مانده است...
 
 
(۳) پنجره فولاد

دلت را به دستان صاحب پنجره گره بزن
محکم گره بزن!
این پنجره، فولادِ قلبت را آب می‌کند.
 
(۴) «سقاخانه»

خنک و گوارا...
می‌دود توی رگ‌هایت
یک پیاله معرفت
هُرم سوزان جانت را آرام می‌کند.
 
  
 (۵) «کبوتر»
بال ندارم
اما کبوتر جلد شمایم
به هوای آب و دانه
نه!
به هوای نگاه شما
جان می‌دهم...
 
 
 
(۶) «آیینه»
توی رواق‌ها هزاران هزار آینه
نگاهت را تکثیر می‌کنند
خودت را تکثیر می‌کنند
احساست را تکثیر می‌کنند
حالا دیگر خودت نیستی
هزار آینه‌ای
تکثیر می‌شوی توی حرم.
 
 
(۷) «شمس الشموس»
تو قانون نجوم را هم عوض کردی
وقتی
خورشید خورشیدها شدی.
 
 
(۸) «شاهزاده و گدا»

و تو ادبیات داستانی جهان را تغییر دادی
وقتی
شاهزاده گفت: «من گدای زائر شما هستم...»
 
 

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها