آن چه از ابومخنف است و آن چه نیست
محمدرضا سنگری در ابتدای نشست در معرفی این کتاب گفت: این کتاب مشهورترین مقتل نسل اول مقتلنویسی است و شهرت فراوان دارد و در مقاتل دورههای بعدی خود بسیار اثرگذار بوده و مقاتل زیادی از روی آن نوشته شده است.
وی با اشاره به ذکر 113 روایتی که طبری از ابومخنف با واسطه یا بیواسطه آورده است گفت: متأسفانه شیعه همواره در خطر بوده و بسیاری از مقاتل در طول تاریخ از بین رفته و نابود شده است. این مقتل، نزدیکترین مقتل به حادثه عاشوراست. از آنجا که ابومخنف 96 سال پس از حادثه کربلا درگذشته، بنابراین توانسته است برخی کسانی را که در این واقعه حضور داشتند یا به طور مستقیم آن را شنیدهاند، ببیند.
سنگری با تأکید بر این که ابومخنف خود اهل کوفه بوده و از این منظر توانسته با شاهدان بیشتری مواجه شود، یادآور شد: بسیاری از کسانی که در واقعه کربلا حضور داشتند کوفی بودند و کمتر کسی بوده که از شهر شام در کربلا حاضر باشد. بنابراین این یک حسن است که ایشان توانسته قاتلان یا کسانی را که در صحنه بودهاند از نزدیک ببیند.
به گفته وی، متأسفانه «مقتل الحسین» ناقص است و آن چه در این کتاب روایت شده تنها 113 روایتی بوده که به نقل از طبری در این کتاب آمده است. در تاریخ طبری 126 روایت درباره امام حسین وجود دارد که 100 روایت آن به صورت مستقیم از ابومخنف است و 10 روایت هم با واسطه از ابومخنف نقل شده و فقط 15 روایت است که طبری در تاریخ خود از ابومخنف ذکر نکرده است.
وی یادآور شد: درباره روایات ابومخنف از کربلا در سایر کتابهای دینی مطالبی وجود دارد که مترجم میتواند آنها را نیز مطالعه کند. به هر حال برخی روایاتی را که در این کتاب مشاهده میکنیم برساخته دیگران است و از ابومخنف نیست چراکه با زبان دوره ابومخنف یکی نیست و ساختار ادبی و زبان آن نشاندهنده این است که این روایات در فاصله 150 سالهای که طبری توانسته روایات ابومخنف را جمعآوری کند، اضافه شدهاند.
سنگری با اشاره به این که در میان 113 روایتی که در این کتاب آمده است، تناقضهایی دیده میشود، گفت: یکی از نمونههای این موضوع روایتی است که از مجالد بن سعید و صقعب بن زهیر ازدی درباره ادعای پیشنهاد امام حسین (ع) مبنی بر بیعت با یزید مطرح شده است. البته در همین کتاب روایتی از عقبة بن سمعان آمده که در تقابل با این روایت است و با آن سازگار نیست.
وی در توضیح بیشتر این موضوع گفت: تمام تلاش عمر بن سعد طی واقعه کربلا بر این بود که جنگی رخ ندهد اگرچه همواره رؤیای حکومت ری داشت و باعث شد در نهایت به جنگ برود ولی به صورت کلی میخواست که در جنگ تأخیر بیندازد شاید اتفاق دیگری بیفتد. به همین دلیل نامههایی به ابنزیاد مینوشت و در این نامهها دروغهایی هم میگفت از جمله این که امام حسین (ع) پیشنهاد کرده که یا با یزید بیعت کند، یا به مدینه برگردد و یا این که به شهر اسلامی دیگری برود. این روایات را مجالد بن سعید نقل کرده است، در حالی که عقبة بن سمعان صحابه امام حسین (ع) میگوید من از ابتدای حرکت از مدینه تا کربلا با امام بودم و هیچ گاه چنین چیزی از او نشنیدم.
سنگری در پایان بخش نخست سخنانش با اشاره به مقدمه عالمانه این اثر گفت: دکتر سید محمدمهدی جعفری نیز مقدمه کوتاهی بر این اثر نگاشته که با وجود کوتاه بودن بسیار مغتنم است. ترجمه این کتاب، منظم و بر اساس سیر تاریخی حوادث ترتیب یافته و از این منظر بااهمیت است.
عقلگرایی و شیوه ابومخنف برای نقد
حجتالله جودکی مترجم کتاب «مقتل الحسین» نیز در بخش دیگری از این نشست درباره ویژگیهای این کتاب گفت: این نخستین مقتلی نبوده که نوشته شده بلکه نخستین مقتلی بوده که از واقعه کربلا برای ما باقی مانده است و طبری و برخی دیگر آن را روایت کردهاند. البته من تمامی کتابها را دیدهام و به نظرم تنها کسی که ضبطی دقیق از این روایات داشته، طبری است.
جودکی ادامه داد: به طور مثال شیخ مفید در کتابش ارشاد به این روایات ابومخنف اشاره کرده ولی آنقدر مرزهای آن مخدوش است که تشخیص روایات ابومخنف، بسیار دشوار است.
وی با اشاره به توضیحات خود درباره پیشنهاد سه گانه امام حسین (ع) در مقدمه کتاب گفت: در این باره باید بگویم ابومخنف ترتیب روایات را بسیار زیبا مهندسی کرده است، او در ابتدا دو روایت جعلی در این باره میآورد و در پایان روایت عقبة بن سمعان را میآورد تا ریشه دو روایت قبلی را بزند. در نظر داشته باشید که کلمه نقد در آن دوره نبوده اما این شیوه ابومخنف برای نقد بوده است.
به گفته جودکی، «مقتل الحسین» متعلق به نسل اول مقتلنویسی و مقتل معیار است و بسیاری از مقاتل بعدی سازگاری و انسجام این مقتل با حادثه کربلا را ندارد. اگرچه ما مقاتل زیبایی مانند روضةالشهدا داریم که حتی وقتی آن را میخوانم گریه میکنم اما معتبر نیست، در حالی که «مقتل الحسین» سازگاری زیادی با مکان و زمان حادثه دارد.
وی با تأکید بر عقلگرایی در این مقتل گفت: گاهی یک حادثه را کسی نقل میکند اما به دل نمینشیند چون سازگاری با عقل ندارد اما «مقتل الحسین» با عقل سازگار است.
نظر طبری و نقد کتاب
محمدحسین ساکت ــ طبریپژوه ــ در بخشی دیگر از این نشست توضیحاتی درباره طبری ارائه کرد و گفت: اهمیت طبری برای ما به دو موضوع بر میگردد. نخست نگاه غربیان به اوست که معتقدند او نگاهبان میراث شفاهی ایران باستان است. نکته دوم این که غربیها میگویند طبری حوادث تاریخی را با نگاهی بیطرفانه بیان میکرده است. البته در نظر داشته باشید که بر اساس نظرات طبریپژوهان، روایات متعددی که طبری نقل میکرده بدین صورت بوده که روایت نخست نظر خودش بوده است.
سنگری در بخش پایانی این نشست نیز برخی از اشکالات وارده به این کتاب را مطرح کرد و گفت: عنوان کتاب کژتابی دارد و به نظر میرسد که این نخستین مقتل از زبان امام حسین (ع) است. در پیشگفتار کتاب مترجم توضیح داده که علت شاخ و برگ دادن به واقعه کربلا در نفرت از بنیامیه بوده اما به نظر میآید که عوامل دیگری نیز در این باره دخیل بوده باشد مانند این که ما ایرانیان به اسطورهسازی علاقهمندیم.
وی ادامه داد: مترجم در پیشگفتار درباره برخی از روایات مانند روایت دختر سهساله امام حسین (ع) با قاطعیت آن را رد کرده است که جای تامل دارد. جا داشت که برخی از توضیحات مترجم در پیشگفتار که درباره روایات آمده است، در خود کتاب پخش میشد و در زیر روایات آورده میشد.
سنگری در پایان گفت: در برخی از نقاط کتاب، ترجمه برخی روایات از قلم افتاده است که لازم است در ویراستهای بعدی اصلاح شود.
نظر شما