در آستانه ولادت امام جعفر صادق (ع) با این محقق تاريخ اسلام و نویسنده دینی به گفتوگو درباره کتاب «جعفر بن محمد (ع) امام صادق» و عصر امام ششم شیعیان نشستیم.
در کتاب «جعفر بن محمد (ع) امام صادق» به چه ابعادی از زندگانی امام ششم توجه کردهاید؟
این اثر مانند دیگر کتابهایی که درباره ائمه (ع) نوشتهام، اثری جامع است. کتاب قطر زیادی دارد و دلیل آن به ویژگی خود امام و عصر آن حضرت باز میگردد. این کتاب از دو فصل تاریخی و معرفتی تشکیل شده است. فصل تاریخی 10 بخش: طلوع خورشید، سیره عملی امام، نصوص و دلایل امامت، حاکمان همعصر امام، اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام، اوضاع فرهنگی عصر امام، مکتب و راویان امام، نحلههای فکری عصر امام، شهادت امام، آثار و سخنان بزرگان در مورد امام را شامل میشود و در فصل معرفتی در قالب 17 بخش به: جایگاه عقل، علم و حکمت در عصر امام، آموزههای اعتقادی عصر امام، شناخت، امامت و مباحث حجت، مناظرات امام، علم کلام در عصر امام، امام و آموزههای اخلاقی، فقه در عصر امام، قرآن از نگاه امام، شاخههای علوم در عصر امام، صوفیان در عصر امام، مسئولیتشناسی در کلام امام، فروع دین در کلام امام، کلمات قصار امام، پرسش و پاسخ، نامهها و وصایای امام و ادعیه پرداختهام.
دوره امامت امام صادق (ع) با انتقال خلافت از امویان به عباسیان همراه است. این اتفاق چه تأثیرهایی در ارتقای فرهنگ اسلام به همت ایشان دارد؟
این موضوع باعث شد که فضای مساعدی ایحاد شود تا فعالیتهای فرهنگی توسط این امام همام صورت گیرد. مسائل فرهنگی در اواخر دوران امامت امام سجاد (ع) آغاز میشود، در عصر امام باقر (ع) ادامه پیدا میکند و اوج آن در زمان امام صاق (ع) است. به دلیل این جابهجایی حکومت، آرامش و آسایشی از نظر علمی به وجود میآید. آن فضای فکری برای دوران امام جعفر صادق (ع) خیلی راحتتر است.
این دوره، عصر تدوین علوم انسانی است. مواضع امامیه را هم امام صادق (ع) محکم بیان میکند. ما امام صادق (ع) را به عنوان رئیس مذهب جعفری میشناسیم بنابراین فقه در این عصر رونق پیدا میکند. فقه جعفری در آن زمان در اوج خود قرار میگیرد و امام صادق (ع) بالاتر از همه فقها نشسته است. درباره امامت امام صادق (ص) کمتر مطلبی وجود دارد. در عصر امام صادق (ع) فضای اعتقادی رو به گسترش است و امام باورهای مهم و با ارزش را تبیین میکند.
امام جعفر صادق (ع) بیشترین شاگردان و نیز اصحاب خاصی دارد که با عنوان اصحاب اجماع در کتابها به آنان اشاره شده است. ابان بن تغلب، ابان بن عثمان، ابوبصیر اسدی، برید بن معاویه، جابر بن حیان، جمیل بن دراج، حماد بن عثمان و .... از جمله این شاگرداناند.
مناظرات عصر امام صادق (ع) اهمیت بسیاری دارند به این صورت که هم امام با بسیاری از افراد مناظره میکند و هم برای برخی، شاگردانش را میفرستد.
مسائل عقلانی هم در این عصر مهم است. برای مثال شاگردان امام برای اثبات امامت از طریق عقل وارد میشوند.
همه امامها نور واحد هستند و عصرشان نشان میدهد که امام چگونه فعالیت کند. عصر امام جعفر صادق (ع) این راه را برای ایشان باز کرد که احادیث فراوان بگوید، علوم را مطرح کند، شیعه را بشناساند، به تشریح فقه بپردازد و ... .
چه ویژگیهایی کتاب شما را از آثار مشابهی که درباره امام صادق (ع) نوشته شده است، متمایز میکند؟
درباره امام جعفر صادق (ص) کتابهای بسیاری نوشته شده است. برخی از این کتابها به صورت خلاصه به زندگانی این حضرت پرداختهاند و یا عصر این امام همام را مورد بررسی قرار دادهاند. از سوی دیگر امام صادق (ع) در رشتههای مختلفی نظیر امامت، اصول، فقه و ... وارد شده بودند. اغلب نویسندگان تنها به یک بخش زندگی آن امام پرداختهاند اما در این کتاب، همه مسائل آورده شده است. همچنین تحلیل عصر امام برای من اهمیت داشت؛ این که عصر ایشان دارای چه خصوصیات و ویژگیهایی بود که امام این کارها انجام داد و موفق بود. تحلیل آن عصر و خصوصیات و ویژگیهایی که امام داشت باعث شد تا ایشان بتواند شیعه را بشناساند. به نظرم این ویژگی جامعیت در عین تحلیل، کتاب را متمایز میکند.
نگارش و تحقیق این اثر چند سال به طول انجامید و چگونه دکتر احمد مهدوی دامغانی برای آن مقدمه نوشتند؟
نوشتن برای زندگی اهلبیت (ع) کمی سخت است و باید استادی آن را تأیید کند تا کتاب برای چاپ فرستاده شود. من هنگامی که یک کتاب درباره اهل بیت (ع) مینویسم، برایم مهم است که آن را قبل از چاپ به تأیید یک بزرگوار بفرستم. این کتاب را به فیلادلفیای آمریکا برای دکتر احمد مهدوی دامغانی فرستادم. ایشان آن را سطر به سطر خواندند و تصحیح کردند. کار فیشبرداری این اثر نزدیک به سه سال به طول انجامید. تأیید دکتر مهدوی دامغانی هم یک سال طول کشید.
در حال حاضر کتابهای دینی با موضوعهای متعددی به چاپ میرسند که برخی با اقبال مورد انتظار از سوی مخاطبان روبهرو نمیشوند. به نظر شما مشکل به کجا باز میگردد؟ نویسندگان مقصرند یا ناشران یا ...؟
پیش از انقلاب در دوران جوانی ما کتابهای دینی، بین مخاطبان جوان رونق زیادی داشت. برای نمونه، ما کتابهای دکتر شریعتی را بارها و بارها میخواندیم اما متأسفانه امروزه مردم به سراغ مطالعه کتابهای دینی نمیروند مگر آن که نویسنده را به خوبی بشناسند، نسبت به آثارش آگاهی خوبی داشته باشند و یا کتابش دانشگاهی شود و از روی اجبار آن را بخوانند. یکی از دلایل آن به بیرغبتی مردم باز میگردد و مشکلی متوجه نویسندگان نیست. برای نمونه هنگامی که کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» از دکتر سید جعفر شهیدی کتاب درسی دانشگاهی میشود، به چاپهای چندم میرسد و کتاب دیگری که ممکن است از نظر اعتبار، در همان حد باشد، مورد استقبال قرار نمیگیرد. دلیل اصلی، دور شدن نسل جوان از کتابهای دینی است.
گاهی هم بعضی از ناشران، کتاب را با شمارگان پایین چاپ میکنند و تبلیغ مناسبی درباره آن انجام نمیدهند. بنابراین با این مؤلفهها کتاب بعد از چاپ کنار میرود. اما اگر ناشر کتاب را به جاهای مختلفی مانند رسانهها، کتابخانهها و برای جوایز مختلف و ... بفرستد و آن کتاب شناخته شود، ممکن است کتاب با اقبال بیشتری برای خواندن روبهرو شود. بعضی از ناشران هم در پخش کتاب موفق هستند اما عدهای کارشان قوی نیست و پخش کتابهایشان از چاپ کتاب ضعیفتر است.
نظر شما