دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۳
محمود حکیمی: درباره حضرت عبدالعظیم(ع) به‌قدر کافی داستان تاثیرگذار منتشر نشده است

یکی از پرکارترین نویسندگان ادبیات دینی معتقد است: گرچه بعد از انقلاب اسلامی، نویسندگان زیادی به نگارش داستان‌های مذهبی روی آورده‌اند، ولی با وجود این، تعداد داستان‌های دینی ما در مقایسه با انتشار داستان‌های دیگر بسیار اندک است. به ویژه درباره شخصیت‌های برجسته‌ای مانند حضرت عبدالعظیم به اندازه کافی کتاب‌های داستانی تأثیرگذار منتشر نشده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حورا نژاد صداقت: محمود حکیمی از آن دسته نویسندگانی است که نمی‌توان سابقه کاری او را در چند خط کوتاه خلاصه کرد. سابقه انتشار آثار داستانی او در کتاب‌ها و مجلات به پیش از انقلاب باز می‌گردد؛ دورانی که شاید کمتر نویسنده‌ای سراغ چاپ داستان‌های مذهبی می‌رفت. حکیمی اسلام را دین مهرورزی و محبت می‌داند و در جا‌ی جای حرف‌هایش بر این نکته تأکید می‌کند. او معتقد است با داستان‌نویسی دینی می‌توان ریشه‌های دوستی به ائمه و بزرگان دین را در دل کودکان و نوجوان استحکام بخشید.

تجربه سال‌ها پژوهش و داستان‌نویسی، به شما نشان داده که مخاطب از داستان‌های مربوط به زندگی شخصیت‌های مذهبی بیشتر استقبال می‌کند یا از کتاب‌های تاریخی و زندگینامه‌ای؟
مخاطب همواره از داستان‌های شخصیت‌های مذهبی بیشتر استقبال می‌کند. من معتقدم در نگارش داستان‌های دینی باید نیازهای جامعه را در نظر گرفت. هنگامی که وقایع مربوط به تاریخ اسلام و زندگی رسول اکرم (ص) با اصول داستان‌نویسی منتشر می‌شود، استقبال مخاطب به شکل چشم‌گیری افزایش می‌یابد. این نتیجه‌گیری من، حاصل سال‌ها تلاش در این راه است. تلاشی که سابقه آن را باید در مجله «کیهان بچه‌ها» در دهه 40 و مجله «در مکتب اسلام» از سال‌های 47 تا کنون یافت.

چرا داستان بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرد؟ در حالی که مخاطب می‌داند که نوشته داستانی خالی از تخیل نویسنده نیست.
دلایل متعددی برای این گرایش وجود دارد. نخست آنکه، نویسندگان و پژوهشگران در آثار پژوهشی خود واژه‌ها و اصطلاحاتی را به کار می‌برند که درک آن برای کودک و نوجوان دشوار است. در حالی که تمام داستان‌نویسان معمولا تلاش می‌کنند، جملات روان و ساده به کار برند.

دلیل دوم علاقه کودک و نوجوان به داستان مذهبی، این است که نویسنده ماجراهایی در روایت خود نقل می‌کند که خواننده برای یافتن پایان آن کشش پیدا می‌کند. همین انگیزه پیگیری نه تنها موجب تشویق کودک و نوجوان برای ادامه دادن خواندن اثر می‌شود بلکه، گاهی افراد بزرگسال را نیز جذب می‌کند.

به نظرتان بیان کردن زندگی و احوال شخصیت‌های دینی در آثار داستانی همان قدر در روحیه مخاطب تأثیرگذار است که خواندن احادیث و روایت‌های معتبر دینی؟
کتاب‌های دینی اگر با اندیشه درست نوشته شود، بر تفکر و اخلاق خواننده تأثیر خواهد گذاشت، اما تا آنجا که من تجربه دارم داستان‌های دینی اگر به زبان روان و ساده و جذاب نوشته شود، بدون تردید تأثیر بیشتری بر خواننده خواهد گذاشت. در داستان شخصیت‌ها باید ضمن گفت‌وگو بسیاری از آموزه‌های اسلامی را مطرح کنند. این مساله به ویژه در موقعیت فعلی اهمیت بیشتری می‌یابد. زیرا در دو دهه اخیر گرایش بسیار زیادی در سراسر جهان به تشیع ایجاد شده است و این گرایش به تشیع بسیاری از مخالفان اسلام راستین را نگران کرده است.

به نظر شما افزایش رمان و داستان درباره اسلام و آموزه‌های تشیع تا چه اندازه می‌تواند بر گسترش تشیع تاثیر بگذارد؟
در موقعیت امروزی، باید با استفاده از ادبیات دروغ‌های تکفیری‌ها را درباره تشیع آشکار کرد. امروز دیگر کتاب‌های تحقیقی به تنهایی پاسخگوی رفع دروغ‌پراکنی‌ها و رسوا کردن دروغ‌گویان نیست. برای گسترش حقیقت اسلام راستین راه‌های مختلفی وجود دارد که یکی از آنها، داستان‌نویسی است.

شما خودتان متناسب با نیاز روز مخاطبان در این زمینه نیز داستان‌هایی نوشته‌اید؟
بله، اخیرا داستان‌هایی دنباله‌دار در هر شماره از مجله «درس‌هایی از مکتب اسلام» با عنوان «بازگشت به توحید راستین»‌ از من چاپ شده است. من معتقدم توحید راستین را تشیع مطرح می‌کند. این داستان‌های پیوسته درباره کسانی است که از آموزه‌های تکفیری‌ها در رسانه‌های مختلف تأثیر گرفته‌اند. شخصیت‌های این داستان پس از پژوهش در باب تشیع متوجه دروغ‌‌پراکنی‌ها آنان می‌شوند و به توحید راستین بازمی‌گردند.

من نه بر اساس احساسات، بلکه بر مبنای پژوهش بر این باورم که آموزه‌های رسول اکرم (ص) و امامان شیعه بر اساس تعالیم قرآنی است. آنان پیام‌رسان مهرورزی و محبت هستند.

در چنین داستان‌هایی چگونه مخاطب به متن اعتماد کند که کدام بخش از آن اثر عناصر داستان‌نویسی و خیال‌پردازی نویسنده است و کدام بخش بر اساس منابع تاریخی و حدیثی معتبر؟
نکته اول این‌که، من به جدّ معتقدم، نویسنده باید داستان‌هایی را که مربوط به ائمه یا بزرگان دینی است، با منبع روایت کند و اما نکته دوم، برای داستانی که با زبان ساده از یک حدیث پرداخته شده، باید حتما اصل حدیث به صورت پانوشت در کتاب نقل شود ولی در داستان‌های بلند یا رمان آموزه‌های ائمه و بزرگان باید از زبان شخصیت‌های داستان ضمن بیان مدارک اصیل بیان شود. من در رمان‌های خود مانند «سوگند مقدس» و «سلحشوران علوی» تلاش کرده‌ام این شیوه را به کار برم.

در داستان‌نویسی مذهبی، نویسنده هیچ دستمایه دیگری جز بیان متفاوت احادیث اخلاقی و اعتقادی و زندگی‌نامه در اختیار ندارد؟
جنبه‌های بیشتری را می‌توان در داستان بیان کرد ولی نویسنده برای دسترسی به آن، به کمی خلاقیت نیاز دارد. برای نمونه همه ما با زیارت‌نامه‌های متعددی مواجه شده‌ایم و گمان کرده‌ایم این زیارتنامه‌ها فقط باید در مکان‌های زیارتی خوانده شوند. در حالی که من اخیرا به این نتیجه رسیده‌ام که می‌توان زیارت‌نامه‌ها را نیز در داستان وارد کرد تا از این طریق خاطره‌ای خوش از آن زیارتنامه در ذهن مخاطب ثبت شود. علاوه بر این، می‌توان دعاهای رسیده از ائمه اطهار را از زبان شخصیت‌های داستانی بیان کرد، که بدون تردید تأثیر فراوان بر خواننده خواهند گذاشت.

خوشبختانه ادبیات فارسی ما از گنجینه‌های با ارزشی برخوردار است که در اخلاق و رفتار مخاطب تأثیر فراوان دارد و مردم هیچ سرزمینی از چنین دارایی باارزشی برخوردار نیستند. نویسندگان می‌توانند از این ادبیات غنی و باارزش استفاده فراوان برند.

بعد از انقلاب اسلامی، نویسندگان زیادی به نگارش داستان‌های مذهبی روی آورده‌اند و بسیاری از نویسندگان بعد از انقلاب بهتر از من می‌نویسند ولی با وجود این، تعداد داستان‌های دینی ما در مقایسه با انتشار داستان‌های دیگر بسیار اندک است. خصوصا که درباره شخصیت‌های برجسته‌ای مانند حضرت عبدالعظیم به اندازه کافی کتاب‌های داستانی تأثیرگذار منتشر نشده است. البته من شخصا بارها تصمیم گرفته‌ام که درباره ایشان کتاب بنویسم ولی حجم زیاد کار و مشغله‌های دیگر مانع دست‌یابی من به این آرزو شده است. گرچه می‌دانم ایشان یکی از شخصیت‌های گرانقدر هستند و خاطرات زیادی از حرمشان دارم.

هرچند، ما دیگر باید از نویسندگان جوان انتظار داشته باشیم که درباره ائمه و آن دسته از بزرگان مذهبی که کمتر درباره آنان کتاب نوشته شده است، دست به قلم شوند. من در سال‌های اخیر تلاش کرده‌ام درباره زندگانی بسیار سودمند ائمه اطهار داستان‌هایی بنویسم که ان‌شاءالله منتشر می‌شود.

نویسندگان برای یافتن اطلاعات و منابع و شیوه بیان روایت، به چه نکاتی باید توجه کنند؟
من در فصل 12 کتاب «مبانی ادبیات کودک و نوجوان» به آسیب‌شناسی این موضوع پرداخته‌ام. نویسندگان حوزه ادبیات داستانی باید به مبانی دینی آشنایی داشته باشند. علاوه بر این، باید به آسیب قهرمان‌‌‌سازی‌های غلوآمیز و دور از واقعیت تاریخی در منابع معتبر اشاره کنم. انتساب کارهای خشونت‌آمیز برای اثبات توان جسمانی بالا یکی از این موارد است. در حالی که ائمه و پیامبران مظهر مهرورزی هستند. تمام روایت‌های معتبر موجود، چیزی جز مهر و دوستی نیست.

من از تمام نویسندگان خواهش می‌کنم، در موقعیت کنونی ابعاد مختلف مهرورزی پیامبر اسلام (ص)، ائمه و بزرگان دینی را به زبان ساده و روان برای کودکان قبل از دبستان، کودکان دبستانی، نوجوانان و جوانان در قالب داستان کوتاه و بلند و رمان منتشر کنند. قصص قرآنی اگر به زبان ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نوشته شود، بدون تردید تأثیر بسیار بر اخلاق و رفتار آنها خواهد داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها