یکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۴
«پدیدارشناسی هوسرل»؛ شرحی بر آثار نشریافته و نیافته یک فیلسوف

«پدیدارشناسی هوسرل»، عنوان اثری است که فلسفه هوسرل را از نخستین تحلیل‌هایش در منطق و روی‌آورندگی و نیز تحلیل‌های فلسفه فرارونده دوران بلوغ فکری او درباره فروکاست و تقویم، تا آخرین تحلیل‌هایش در مورد بیناسوبژکتیویته و زیست‌جهان دنبال می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  کتاب «پدیدارشناسی هوسرل»، نوشته «دان زهاوی» ــ که به تازگی ترجمه و نشر یافته ــ در راستای تبیین پدیدارشناسی هوسرل، به رشته تحریر درآمده و نویسنده آن مدعی است که به جای برخی سویه‌های سنتی‌تر فلسفه هوسرل ــ مانند انتولوژی صوری یا ذات‌باوری وی ــ صرفاً به دنبال بسط پدیدارشناسی او بوده است؛ از این رو با تدوین این اثر در سه فصل، کوشیده است تا حد زیادی چشم‌اندازهای سیستماتیک و نظرگاه‌های گاه‌شمارانه را به هم پیوند زند و مجموعه‌ای را مدون سازد که از طریق آن بتوان تکوین فلسفه فرارونده دوران بلوغ فکری هوسرل درباره فروکاست و تقویم و تا آخرین تحلیل‌های وی در مورد بیناسوبژکتیویته و زیست‌جهان را دنبال کرد.
 
زهاوی ــ نویسنده کتاب پدیدارشناسی هوسرل ــ همچنین یادآور می‌شود که اثر وی و شرحی که او بر پدیدارشناسی هوسرل آورده، مبتنی بر آثاری است که خود هوسرل منتشر کرده است، همچنین دربرگیرنده متونی است که بعدها در «هوسرلیانا» منتشر شد و نیز مشتمل بر برخی از دست‌نوشته‌هایی است که هنوز منتشر نشده‌اند. همچنین نویسنده این کتاب مدعی است، اگرچه مقصود کتابش، شرح مقدماتی بر پدیدارشناسی هوسرل است، وی چیزی بیش از ارائه صرفاً خوانشی متعارف از فلسفه هوسرل را در این کتاب گرد آورده است.
 
تفسیر آثار منتشرنشده هوسرل؛ آری یا نه؟
به عقیده زهاوی ــ نویسنده کتاب پدیدارشناسی هوسرل ــ تصمیم برای استفاده از دست‌نوشته‌های تحقیقاتی این فیلسوف، ضرورتاً نیازمند دفاع در مقابل مخالفتی روش‌شناختی و رایج است؛ چرا که برخی از محققان انتقادی هوسرل ــ برای مثال پل ریکور ــ از این نگاه دفاع می‌کنند که یک تفسیر باید تقریباً منحصر به نوشته‌هایی باشد که خود هوسرل منتشر کرده است. آنها استدلال می‌کنند که استفاده از کتاب‌نوشته‌ها یا دست‌نوشته‌های تحقیقی منتشرنشده‌ای که خود هوسرل از انتشار آنان جلوگیری کرد، مسئله‌آفرین خواهد بود؛ چه بسا هوسرل آنان را صرفاً برای خودش نوشته باشد و یا هوسرل از متونی که وی برای کسب بینشی از خلال خود فرآیند نوشتار می‌نوشت، راضی نبوده است و دقیقاً به همین سبب از انتشار آنان صرف‌نظر کرده باشد. اما اگر به روش و برنامه‌های انتشار آثار هوسرل نگاهی بیندازیم ــ همان‌طور که ایزو کِرن در مقدمه‌اش بر سه جلد کتاب درباره بین‌الاذهانیت اشاره کرده است ــ مشخص خواهد شد که رابطه میان دست‌نوشته‌های تحقیقی و آثار چاپ‌شده هوسرل، بسیار پیچیده‌تر است؛ چرا که در وهله اول می‌توان گفت، هوسرل در تلاش برای نوشتن شرحی نظام‌مند و کامل از فلسفه‌اش، روی بسیاری از دست‌نوشته‌های تحقیقی متأخر خود کار کرد؛ شرحی که هرگز شکل نهایی به خود نگرفت. اما این امر بدین سبب نبود که او از محتوای این دست‌نوشته‌ها، ناراضی است بلکه برعکس بدین دلیل بود که او خود را در لابه‌لای پیش‌نویس تحلیل‌هایش گم می‌کرد. همچنین شماری از تحلیل‌های چاپ‌نشده هوسرل، متقاعد‌کننده‌تر از تحلیل‌هایی هستند که در آثار منتشرشده وی می‌توان یافت. از این رو به نظر می‌رسد که نباید خود را محدود به آثار منتشرشده او کنیم.

 از هوسرل اولیه تا هوسرل متأخر
فصل اول کتاب «پدیدارشناسی هوسرل»، تحت عنوان «هوسرل اولیه: منطق، شناخت‌شناسی و روی‌آورندگی» بر نظریه هوسرل در باب روی‌آورندگی متمرکز است. از یک سو این انتخابی طبیعی است؛ چرا که توصیف هوسرل از معطوف بودن آگاهی به ابژه، یکی از مهمترین و اثرگذارترین تحلیل‌های اوست. از سوی دیگر، به طور کلی، تحلیل روی‌آورندگی، کلیدی برای اندیشه هوسرل به حساب می‌آید. بخش مناسب تحلیل‌های بعدی او ــ خواه این که تحلیل‌های مشروح او از پدیدارهای انضمامیِ، متفاوت باشد، خواه تأمل بنیادین، فرارونده و فلسفی‌اش ــ باید در مقام تلاشی برای ریشه‌ای کردن و تکوین بینش‌هایی در نظر گرفته شود که ریشه در تحقیق آغازین وی درباره روی‌آورندگی آگاهی دارد.
 
درباره مفهوم روی‌آورندگی در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «هوسرل در تحلیلش درباره ساختار تجربه، توجه ویژه‌اش ‌را بر دسته‌ای از تجربیات متمرکز می‌کند که همگی آنان با آگاه‌بودن از چیزی مشخص می‌شوند، یعنی تمامی آنان معطوف به یک ابژه هستند. این ویژگی، روی‌آورندگی نیز نامیده می‌شود. یک فرد صرفاً نمی‌تواند دوست بدارد، بترسد، ببیند و حکم کند، بلکه می‌تواند کسی را دوست بدارد، از چیزی ترسناک بترسد، عینی را ببیند و وضعیت اموری را حکم کند؛ فارغ از این که ما از ادراک، تفکر، حکم، خیال، شک، انتظار و یا یادآوری سخن بگوییم. تمامی این صور مختلف آگاهی با ابژه‌های مورد روی‌آورد مشخص می‌شوند و نمی‌توان بدون نگاه به هم‌ پیوند ابژکتیو آنان، یعنی ابژه ادراک‌شده، مورد شک و یا مورد انتظار، تحلیل درستی از آنها ارائه دهیم.» (صفحه 60)
 
در فصل دوم این اثر که با عنوان «چرخش هوسرل به سوی فلسفه فرارونده: اپوخه، فروکاست و ایده‌آلیسم فرارونده» در کتاب آمده، شرحی از عناصر اصلی فلسفه فرارونده هوسرل ارائه شده است؛ این که چرا هوسرل مدعی می‌شود، پدیدارشناسی نوعی ایده‌آلیسم است و چگونه باید نقل‌قول مکرر وی را که سوبژکتیویته تقویم‌کننده جهان است فهمید؟ در این بستر، زهاوی، مفهوم اپوخه، فروکاست و تقویم را توضیح داده است.
 

پس از توصیف انگیزه‌های مفاهیم محوری صوری‌تر و بنیادین‌تر در پدیدارشناسی هوسرل و مسیری که به آنها منتهی شد و بسط آنها، در فصل سوم که طولانی‌ترین فصل است و تحت عنوان «هوسرل متأخر: زمان، بدن، بیناسوبژکتیویته و زیست‌جهان» به چشم می‌خورد، نویسنده به شماری از تحلیل‌های پدیدارشناختی انضمامی‌تر هوسرل بازگشته است که مدعی است، تحقیقات متأخر هوسرل درباره بدن، زمان و بیناسوبژکتیویته را نباید صرفاً به مثابه تحلیل‌هایی درک کرد که وی اصول پدیدارشناختیِ از پیش مستقرشده را برای آنها به کار می‌گیرد. کتاب حاضر نشان می‌دهد، تحلیل هوسرل درباره این مفاهیم انضمامی، به تأمل پیوسته‌ای از اصول بنیادین پدیدارشناسی منتهی شده است.

ادموند هوسرل (Edmund Husserl) در 8 آوریل 1859 م در خانواده‌ای یهودی در موراویا ــ که در آن زمان، بخشی از امپراتوری اتریش بود ــ به دنیا آمد. وی بین سال‌های 1876 تا 1882 ابتدا در لایپزیک و سپس در برلین و وین فیزیک، ریاضیات، نجوم و فلسفه خواند و سپس در سال 1882 در دانشگاه وین از رساله دکترای خود در ریاضیات دفاع کرد. هوسرل در سال 1886 به مذهب پروتستان گروید. وی همچنین به طور خاص به پاره‌ای از مسائل بنیادین در زمینه شناخت‌شناسی و نظریه علم علاقه‌مند بود و تأملاتش درباره این مضامین به اولین اثر بزرگ او  یعنی «پژوهش‌های منطقی»  که در فاصله 1900 ــ 1901 به چاپ رسید، منتج شد. دومین اثر برجسته هوسرل که مشخص‌کننده چرخش او به فلسفه فرارونده بود، در سال 1913 با عنوان «ایده‌هایی در باب پدیدارشناسی محض و فلسفه پدیدارشناختی» منتشر شد.
 
او در سال 1916 به دانشگاه فرایبورگ رفت و در آنجا صاحب کرسی فلسفه شد. ادیت اشتاین و مارتین هایدگر در خلال این سال‌ها در مقام دستیار او کار می‌کردند؛ در نتیجه ویرایش این دو تن، سخنرانی‌های معروف هوسرل ــ یعنی سخنرانی‌هایی درباره پدیدارشناسی زمان آگاهی درونی ــ‌در سال 1928 به چاپ رسید. همچنین در خلال سال‌های بعد دو کتاب از وی منتشر شد: منطق صوری و فرارونده (1929) و تأملات دکارتی (1931).
 
کتاب‌هایی که خود هوسرل منتشر کرد، تنها بخش بسیار کوچکی از آثار فراوان او را ــ که عموماً مقدماتی برنامه‌ای برای پدیدارشناسی هستند ــ تشکیل می‌دهند. علاوه بر این، آثار هوسرل بسیار فراوان‌اند و به هیچ کس این فرصت را نمی‌دهند که تمام آن چه را او نوشته است، بخواند. این واقعیت نه تنها تحقیق درباره هوسرل را تبدیل به امری نسبتاً گشوده کرده است ــ و هرگز کسی نمی‌داند که آیا دست‌نوشته‌ای بیرون خواهد آمد که تفسیرش را متزلزل کند یا خیر ــ بلکه همچنین تلاش برای نوشتن شرحی نظام‌مند و کامل از فلسفه او را نیز با مشکل روبرو کرده است. بنابراین یک تک‌نگاری و به‌خصوص درآمدی در این ابعاد، نمی‌تواند همه سویه‌های فلسفه هوسرل را به‌تمامی شرح دهد.
 
«پدیدارشناسی هوسرل»، کتابی به قلم «دان زهاوی» فیلسوف دانمارکی و ترجمه مهدی صاحبکار و ایمان واقفی است که در سال جاری از سوی انتشارات روزبهان در هزار و 100 نسخه به بهای 119 هزار ریال، روانه بازار کتاب‌های فلسفی شده است. برای مشاهده صفحات اولیه این کتاب، به اینجا مراجعه کنید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها