محمدرضا اسدزاده، مدیر و سردبیر خبرگزاری کتاب در یادداشت زیر با اشاره به پیام مقام معظم رهبری برای جوانان اروپا و آمریکا، به موضوع ضرورت های تحول، تبلیغ و ترویج آثار و منابع دست اول اسلامی برای فهم پیام راستین و عقلانی اسلام پرداخته است.
در تاریخ انقلاب اسلامی، پیام هایی وجود دارد که حتی یک جمله از آنها مسیر بسیاری از جریان های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را تغییر داده است.
از پیام های 15 خرداد 1342 تا 17 دی 1356، 17 شهریور 1357، 22 بهمن 1357 و دیگر پیام ها در جریان مبارزات انقلاب اسلامی که بگذریم، پیام های پس از انقلاب، هر یک در بزنگاههای تاریخی صادر شدهاند:
برای مثال امام خمینی(ره) در پیام خود به مناسبت 12 فروردین سال 1357 سیاستمداران و حاکمان را مخاطب قرار دادهاند و مینویسند:
« من به همه اقشار ملت- به تمام - عرض میکنم که در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص غنی و غیر غنی، اشخاص سفید و سیاه، اشخاص و گروه های مختلف. سنی و شیعه، عرب و عجم، و ترک و غیر ترک- به هیچ وجه- امتیازی ندارند.
همه مردم با هم علی السواء هستند و حقوق تمام اقشار به آنها داده میشود و همه در حقوق مساوی هستند. اقلیت های مذهبی حقوق شان رعایت میشود، اسلام برای آنها احترام و برای همه اقشار احترام قائل است.
اختناق در اسلام نیست، در اسلام برای همه طبقات آزادی است. برای زن، برای مرد، برای سفید، برای سیاه، برای همه. مردم از این به بعد نباید از حکومت بترسند؛
حکومت اسلام خلاف نخواهد کرد. دیگر قضیه سازمان امنیت در کار نیست، زجرهای سازمان امنیت دیگر در کار نیست؛ دیگر نمی توانند پاسبان ها به ما زور بگویند و به ملت ما زور بگویند. دیگر نمی توانند دولت به ملت زور بگوید؛ دولت در حکومت اسلامی در خدمت ملت است...»
همچنین پیام هشت ماده ای 24 آذر سال1361 امام خمینی، جریان افراطی و قشری گرای انقلابی و شخصیت ها و نهادهای تندرو را مخاطب قرارداد تا یادآور شود اسلام ناب، باید پاسدار حریم شخصی شهروندان باشد.
چنانکه دراین پیام امام آمده است:
«هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف کند یا احضار نماید، هر چند مدت توقیف کم باشد. هیچ کس حق ندارد به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه، تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند.
هیچ کس حق ندارد برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان دیگران نماید یا اسراری که از دیگران به او رسیده ولو برای یک نفر، فاش کند. تمام این ها جرم و گناه است و بعضی از آن ها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبائر بسیار بزرگ است و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می باشد...»
پیام امام خمینی در سوم اسفند ماه سال 1367 که به منشور روحانیت شهرت یافت، یکی دیگر از این پیام های جریان ساز بود که متحجران را در حوزه های علمیه مخاطب قرارداد و نتایج آن در سال های بعد، موجب احیاء جریانهای نوگرای در حاشیه و ظهور و بروز جریان های جدید علمی و فلسفی گوناگون در حوزه های علمیه شد.جمله کلیدی این پیام این بود :
« امروز عده اى با ژست تقدس مآبى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مى زنند كه گوئى وظيفهاى غير از اين ندارند. اما بدانید که خطر تحجرگرایان و مقدس نمايان احمق در حوزه هاى علميه كم نيست... »
همچنین از جمله این پیام های تاریخ ساز در جمهوری اسلامی، پیام 11 دی ماه سال 1367 امام به گورباچوف بود. اگرچه این پیام همواره با انگاره های تاریخی و سیاسی مرور شده است اما پیام به گورباچف، پیامی به همه روشنفکران و اهل فکر و عقلانیت بود تا نقش اسلام راستین را در تاریخ شناسایی کنند.
آنچنانکه ایشان نوشته اند:
«جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جست وجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد.»
و دیگری پیام 30 شهریور سال1367 امام به هنرمندان و نویسندگان بود که در آن، مسیر اهل هنر و ادبیات را روشن ساخت. در بخشی از این پیام آمده است:
هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.
هنرمندان ما تنها زمانى مى توانند بى دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیدهاند.
* مسئولیت ما و پیامی برای تحول منابع
در عصر ما باری دیگر به قلم رهبر انقلاب پیامی صادر شده است که مخاطب آن گرچه جوانان اروپا و آمریکای شمالی هستند اما مسئولیت تحقق آن بر دوش دانشگاه، حوزه، مراکز علمی، اهل قلم و کتاب و همه کسانی است که دغدغه اسلام مهربانی و برادری، اسلام انسانیت و عقلانیت و اسلام وحدت در عین کثرت را در جامعه ایران و جهان دارند.
ایشان در پیام خود «پرسشی کلیدی» را مطرح کردهاند و آن اینکه:
« آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟
آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی اللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟
آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟ ...»
آنچه در این پرسش ها نهفته، تاکید بر منابع اصلی برای شناخت اسلام است. رسانه ها عموما در داخل و خصوصا خارج از ایران، یا پیام انسانی و منطق عقلانی اسلام را ناقص و سطحی و صوری منتقل کردهاند، یا ناجوانمردانه به تخریب و تحریف پیام ها و شخصیتهای دینی پرداخته اند.
این قلم پیشتر در مقاله دیگری با عنوان «تحولات فکری و آموزشی در حوزه های علمیه» به ضرورت های پردازش منابع دست اول اسلامی پرداخته است.
اما بازگشت به منابع اصیل که سخن رهبر انقلاب در پیام به جوانان است، مهمترین لازمه فهم اسلام راستین بوده و خواهد بود. اما این «پرسش کلیدی» با چند «ضرورت عصری» روبروست که تحقق آن نیازمند پیش نیازهایی است که متولیان عرصه نشر و کتاب باید بر آن همت گمارند:
اول: شناساندن منابع دست اول و کتابهای مرجع برای درک پیام اسلام که با همه تلاشهای پس از انقلاب، متاسفانه به درستی برای نسل جوان تبلیغ، ترویج و شناسانده نشدهاند.
دوم: این منابع یا به خوبی به زبان های دیگر و حتی به زبان فارسی ترجمه نشدهاند یا اگر ترجمه شدهاند، ترجمه ها روان و قابل فهم همگانی نیستند.
سوم: ترجمه منابع دست اول دینی، برای شناخت عمیق اسلام کافی نیست و ضرورت دارد تا تفاسیر، توضیحات، تحشیه ها و تعلقههایی بر منابع اصیل نیز مدون و با ادبیات امروز ایران و جهان بازنویسی شوند.
چهارم: آفت زدایی منابع دینی از مسائل غیرعقلی، خرافات، خواب ها و کرامات یکی دیگر از این ضرورت هاست که دیرزمانی است دکانِ دینداران بی سواد و سطحی شده است و آبشخور رسانهها برای تحریف و تخریب اسلام ناب و جهان شمول بوده است. امروز چه بسیار کتابها و منابعی که به نام مصادر پیشین یا منابع قدیمی، مملو از سخنان و روایت هایی است که یا از اساس صحت ندارند یا در مواردی، متناسب جامعه و جهان امروز ما نیستند. لذا آفت زدایی از منابع اصیل دینی نیز یک ضرورت جدی به حساب می آید.
پنجم: متاسفانه این منابع به راحتی در دسترس عمومی قرار ندارند و چرخه توزیع مناسبی برای دسترسی عموم به این منابع و کتابهای ناب تعریف و ترسیم نشده است. ضرورت دارد رایزنی های فرهنگی و سفارتخانه ها در خارج از ایران و نهادهای فرهنگی و رسانهها در داخل برای در دسترس قرار گرفتن بهتر و بیشتر منابع ناب برای شناخت اسلام چاره اندیشی کنند.
تحقق این پیش شرط ها توسط دغدغه مندان و متدینان عمیق و اهل کتاب و مطالعه، عصر ما را به یک نهضت علمی و عملی برای تحول کتاب دینی در داخل و خارج از ایران رهنمون می سازد.گرچه تحقق همه این ها، نباید به ستادسازیها و نهاد سازیهای شعاری و ناکارآمد یا دولت ساز و شبه دولتی بینجامد.
در این صورت می توانیم نسل نو را با آموزههای اسلام راستین و ارزش هایی که طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد، آشنا کنیم.
نظر شما