جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۳
چرا خوشبختی در نگاه تماشاگر نهفته است؟

«قدرت پنهان زیبایی» عنوان کتابی نوشته جان آرمسترانگ، منتقد و فیلسوف انگلیسی است که در کمتر از 300 صفحه به برخی پرسش‌ها درباره زییایی و ماهیت رازآلود آن پاسخ می‌گوید. نویسنده در مباحث مختلف گفته‌هایش را به آراء و گفته‌های فیلسوفان و نقاشان مشهور تاریخ ارجاع داده و تلاش دارد دریافت ساده‌شده و روشنی از نظرات آنها ارائه دهد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)– این کتاب در سال 2004 با عنوان اصلی The secret Power of beauty منتشر و در همان سال‌ها با ترجمه سهیل سُمّی از سوی نشر ققنوس در فهرست فیپا ثبت شد، اما نخستین چاپ آن به تازگی منتشر شده است.
 
کتاب حاضر در 4 بخش کلی به نام‌های «راز»، «قدرت»، «رد و انکار» و «کشف» و 18 فصل با عناوین «دلیل پنهان»، «شکم دیوید گریک»، «هماهنگی حوزه‌ها»، «قانون کلی»، «همنشینی اجزا»، «چشم تماشاگر»، «معنای لذت»، «چرا زیبایی چشمانمان را تَر می‌کند؟»، «آنچه باید باشیم»، «بهشت»، «جامعه‌شناسی سلیقه»، «ددگاه تکامل»، «ترس»، «جستجوی معیار سلیقه»، «تربیت چشم»،‌«تربیت قلب»، «سبک‌های خوشبختی» و «هنر هستی»، تدوین شده است.

به طور کلی می‌توان گفت که محتوای مباحث این کتاب را بیان و طرح موضوعات بالا با زبانی نیمه فلسفی و تعمدا ساده شده و همچنین با ارجاعاتی پی‌در پی به آثار هنری و ادبی و آراء یادداشت‌های هنرمندان و متفرکان تشکیل می‌دهد.

هر چند که مباحث این کتاب کم حجم به شکل گذرا به موضوعات طرح‌شده‌ می‌پردازند، اما از ویژگی‌های این کتاب اکتفای دقیق و هوشمندانه نویسنده به مثال‌ها و نقل‌قول‌های جزئی از متفکران و همچنین پرهیز از کلی‌گویی‌های گسترده است.
 
زیبایی= یکنواختی در عین تنوع

در فصل اول نویسنده با مرور یکی از مقالات ویلیام هوگارت (Hogarth) (نقاش انگلیسی قرن هجدهم) درباره زیبایی، بر فرمالیست بودن هوگارت در تعریف خود از زیبایی تاکید و جوهر زیبایی را نزد او هماهنگی وحدت و تنوع معرفی می‌کند. در بخشی از این فصل درباره نظریه  هوگارت می‌خوانیم: «حال دیگر تلاش هوگارت برای بخشیدن جنبه‌ای الوهی به راز زیبایی  منسوخ شده است. او تصور می‌کند در خط منحنی، اصل بی‌زمان و جهان‌شمول زیبایی را کشف کرده است. اما آنچه هوگارت از آن با ما سخن می‌گوید نه یک اصل ابدی، بلکه سبک «روکوکو» است. سبکی که با منحنی‌های کوچک و متداخل، سبک نقاشان پیشرو آن دوران بوده است.»
 
زیبایی = تناسب میان کارکرد و شکل

فصل دوم به شرح اعتراض‌های دیوید گریک (بازیگر و نمایشنامه نویس انگلیسی قرن هجدهم که مدل یکی از تابلوهای هوگارت بود) به نظریات فرم‌گرایانه هوگارت درباره زیبایی می‌پردازد. در بخشی از آن به نقل از گریک می‌خوانیم: «ما به هنگام قضاوت درباره زیبایی فیزیکی، به مسائلی غیر از شکل نظر داریم. لذت ما به واسطه درک کاربرد شیء پدید می‌آید.»
 
عالم واقع عاجز از زیبایی

نویسنده در فصل سوم از کاوشی در تعریف شایع‌شده زیبایی به مثابه «تناسب»، آغاز می‌کند و با بیان اینکه سابقه چنین تصوری از زیبایی به دوران فیثاغورث (500 قبل از میلاد) باز می‌گردد، می‌نویسد: «اگر اصرار کنیم که تناسب شاه کلید زیبایی است – شاه کلیدی که به ما امکان می‌دهد به دل راز زیبایی هر شیئی رسوخ کنیم - اشتباه کرده‌ایم. اشیای زیبا واقعا با اصول خوبی و حقیقت، سنخیت ندارند، هر چند که در چند لحظه با شکوه ممکن است احساس کنیم که دارند.»
 
زیبایی صفت کلی یک شی/تاثیر ترکیب‌بندی

فصل چهارم با تاکید بر این نکته که زیبایی به کلیت شی مربوط می‌شود و نمی‌توان وجود آن را به وجود جزئیاتی محدود وابسته دانست، آغاز می‌شود و نویسنده در آن به بیان اهمیت شرح کل‌نگرانه در برابر برشمردن جزئیات زیبا پرداخته است و می‌نویسد: «وقتی به این نحو از زیبایی محظوظ شویم، می‌توانیم به شکلی ظریف‌تر از آن درس بگیریم. برای مثال، اگر متوجه باشیم که زیبایی درهای آبی- خاکستری منوط به تضاد آنها با دیوارها، بازی نور خورشید و غیره است، از آنچه دوستش داریم درکی به مراتب صحیح‌تر خواهیم داشت.»
 
فصل پنجم در ادامه فصل پیشین که کلیت و نگاه کل‌نگر را در کشف و توصیف زیبایی پیشنهاد می‌کرد، در پی ارائه پاسخی به چنین پرسش‌هایی است: «برآیند عناصر یک شی چگونه است که آن شی را زیبا می‌کند؟ جذبه آن شی زیبا نزد ما چیست؟» در این فصل با ارجاع به آثار دلاکروا (نقاش فرانسوی قرن نوزدهم) مسئله ترکیب‌بندی در نقاشی طرح می‌شود و درباره انحاء همنشینی اجزای یک اثر زیبا سخن می‌رود.



نویسنده در فصل ششم با آغاز از آراء کانت (فیلسوف قرن هجدهم) درباره زیبایی که زیبایی را این‌بار نه برمبنای ویژگی‌های شی زیبا بلکه بر مبنای واکنش تماشاگر به آنها تعریف می‌کند، از لذت و جایگاه آن در کشف زیبایی و به طور کلی از ارتباط میان یک تجربه عاطفی و یک شی زیبا سخن می‌گوید.
 
زیبایی= شورمندی آفرین و رهایی‌بخش

فصل هفتم در ادامه مبحث «لذت» به بررسی انواع لذات زیبایی‌شناسانه و تفاوت آنها با دیگر انواع لذت در زندگی هر روزه انسان پرداخته و در نهایت درباره بسنده‌نبودن تعریف زیبایی بر مبنای لذت می‌نویسد: «ممکن است از ظاهر یک ساختمان یا نقاشی به شیوه‌هایی بسیار متعددی لذت ببریم، شیوه‌هایی که ابدا به زیبا یافتن آنها ارتباطی ندارند.»

در فصل هشتم نوع خاصی از لذت زیبایی‌شناسانه که با شورمندی احساسات همراه است، مطرح می‌شود. در بخش از این فصل می‌خوانیم: «شما می‌توانید شیئی زیبا را به دیوار خانه تان بیاویزید و به آن شکوه ببخشید، اما این با رخنه زیبایی آن شی به درونتان و تسخیرشدن وجودتان به دست آن فرق دارد. این چیزی است که شما خود باید به آن تحقق ببخشید، با انگیزه و الهام‌گرفتن از ارتباط با تصویری آرمانی.»

فصل نهم و دهم با عناوین «آنچه باید باشیم» و «بهشت» از زیبایی به مثابه تصویر آرمانی، نمادِ خوشبختی یا بهشت‌ِ رهایی‌بخش سخن می‌رود. در پایان فصل دهم می‌خوانیم: «اصالت زیبایی‌شناس وابستگی‌ای افراطی و تحریف‌کننده به زیبایی و نوعی بت‌پرستی است. عشق حقیقی به چیزی مستلزم اذعان به ذات واقعی آن چیز و نیز اقرار به محدودیتش است.

فصل یازدهم و دوازدهم شکل‌گیری سلایق مختلف در ادراک زیبایی و ریشه‌ها و زمینه‌های آن در جوامع مختلف را مطرح کرده و با تشریح آراء پیر بوردیو (جامعه‌شناس فرانسوی) در برابر «تجربه امر زیبا» از «محرومیت» به عنوان یکی از محرک‌های عشق به زیبایی سخن می‌رود.

فصل سیزدهم با مبنا قراردادن داستانی از هرمان ملویل به نام «بیلی باد ملوان»، این‌بار به تاثیر حسادت برانگیز زیبایی در ذهنی که در برابر آن به جای شاد شدن، احساس حقارت می‌کند، سخن می‌گوید و به این طریق بخشی از ناتوانی از لذت‌بردن از  زیبایی را به ترس از تحقیرشدن نسبت می‌دهد.

فصل چهاردم با عنوان «جستجوی معیار سلیقه» با ارجاع به نظریات تجربه‌گرایانه دیوید هیوم  به بررسی مبانی سنجش و نقد و ارزشگذاری زیبایی‌های کشف‌شده می‌پردازد.
 
زیبایی= کشف هنر هستی

در فصل پانزدهم و شانزدهم همانطور که از عناوین‌شان پیداست، درباره تربیت چشم و تربیت قلب به عنوان دو سرچشمه کشف زیبایی مباحثی طرح می‌شوند. در فصل تربیت قلب می‌خوانیم: «موضوع مهم این است که گاه به گاه لحظات مکاشفه‌آمیزی داریم که مهم حفظ آن لحظات است. تا دریابیم که این لحظات چه تحفه ای برایمان دارند. ما باید همواره این تصور را که «اینجا پر از ناله و رنج است...» در نظر داشته باشیم و به این ترتیب، اهمیت زیبایی را درک خواهیم کرد.»

فصل هفدهم از انواع سبک‌های هنری که نوعی سبک‌های زیباشناختی تلقی می‌شوند، به عنوان انواع سبک‌های خوشبختی یاد می‌کند و درباره ارتباط درونی سبک‌های مختلف هنری با تجربیات و ادراکات زیسته انسانی که امکان درک تفاوت‌های این سبک‌ها را به او می‌دهند، مطالبی بیان می‌شوند.

فصل پایانی کتاب که در حکم نوعی نتیجه‌گیری است، قصد دارد دو رویکرد به کار رفته در تعریف زیبایی را با هم آشتی داده و از «هنر هستی» یا خویشاندوی زیبایی مادی و زیبایی معنوی سخن می‌گوید. در بخشی از این فصل می‌خوانیم: «تجربه زیبایی متضمن یافتن ارزشی معنوی (حقیقت، خوشبختی، اخلاق) در بستر مادی (ریتم، فرم، ساختار) است، به نحوی که وقتی به شی مورد نظر می‌اندیشیم، این دو عنصر به نظرمان تفکیک‌ناپذیر بیایند.»  

ج‍ان‌ آرم‍س‍ت‍ران‍گ‌ (John Armstrong) متولد 1966، نویسنده و فیلسوف انگلیسی است که بر اساس وب‌سایت  www.amazon.com  تاکنون 10 کتاب از او منتشر شده که عناوین برخی از آنها در زیر آمده است:
Art as Therapy (2013)
Love, Life, Goethe (2007)
Move Closer: An Intimate Philosophy of Art (2000)
Life Lessons from Nietzsche(2000)
 


«قدرت پنهان زیبایی» سومین کتاب جان آرمسترانگ است که به فارسی ترجمه می‌شود، «شرایط عشق فلسفه صمیمیت» نخستین کتابی از او بود که با ترجمه مسعود علیا (استاد دانشگاه هنر) در سال 1385 به فارسی برگردانده شد و «چگونه کمتر نگران پول باشیم» کتاب دیگری است که با ترجمه ندا شادنظر از اتشارات هنوز منتشر خواهد شد.

سهیل سُمّی مترجم شناخته‌شده در حوزه آثار ادبی، تاریخی و برخی کتب روانشانسی است که بر اساس اطلاعات وب‌سایت کتابخانه ملی ترجمه بیش از 50 عنوان کتاب را در کارنامه خود دارد.«آخرین عشق کافکا» (کاتی دیامانت)، «اپرای شناور» (جان بارت)، «وات» (ساموئل بکت) عناوین تازه‌ترین ترجمه‌های اوست.
 
چاپ نخست «قدرت پنهان زیبایی: چرا خوشبختی در نگاه تماشاگر نهفته است؟» با ترجمه سهیل سمّی در 216 صفحه با شمارگان 1650 نسخه و بهای 11 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار نشر شده است. مشخصات طراح جلد کتاب در شناسنامه درج نشده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها