نویسنده رمان «قرقره آبی» در مصاحبه با نیویورک تایمز:
آن تایلر: با یک کتاب مصور در چهار سالگی یاد گرفتم که هیچ چیز ابدی نیست
تایلر که سال 2015 را با «قرقره آبی» آغاز کرده است، در گفتوگو با نیویورکتایمز از علاقه به «زنان کوچک» در کودکی تا کتابی که دوست دارد به رییسجمهور هدیه کند، صحبت کرده است.
هنگام خواب معمولاً چه کتابهایی میخوانید؟
پیش از خواب هیچ کتابی مطالعه نمیکنم چرا که اگر شروع به خواندن کتابی کنم نمیتوانم از شدت خوابآلودگی آن را تمام کنم و اگر هم تا نیمه بخوانم صبح داستان از یادم رفته و مجبورم دوباره از ابتدا شروع کنم. در نتیجه فقط نگاهی به نیویورکر میاندازم.
در کتابخانه شما چه کتابهایی وجود دارد که ممکن است ما را متعجب کند؟
دو کتاب که خود من هم از پیدا کردن آنها در کتابخانهام متحیر شدهام، یکی «ایستگاه یازده» نوشته «امیلی سنت جان مندل» است که یک رمان آخرالزمانی است و دیگری «کتاب چیزهای جدید عجیب» نوشته «میشل فابر» است که رمانی نسبتاً علمی تخیلی است، اینها ژانرهایی هستند که من هرگز علاقهای به آنها نداشتهام.
آخرین کتابی که خواندید و شما را به خنده واداشت چه بود؟
«عشق، نینا: یک پرستار بچه مینویسد خانه» نوشته «نینا استیب». این هم درمورد من تعجبآور است زیرا یک کتاب غیرداستانی است که من معمولاً از آنها اجتناب میکنم.
در کودکی به چه کتابهایی علاقه داشتید؟ شخصیت مورد علاقهتان چه کسی بود؟
در کودکی خواننده ثابت هر آنچه چاپ میشد بودم، حتی دفترچههای راهنمای لوازم خانگی. اما کتابی که بیشتر دوست داشتم «زنان کوچک» بود.
اگر از شما بخواهم کتابی را که در زندگیتان تأثیرگذار بوده و از شما فردی که اکنون هستید ساخته است نام ببرید، آن کتاب چه خواهد بود؟
میدانم که عجیب است اما آنچه اکنون هستم مدیون یک کتاب مصور به نام «خانه کوچک» اثر «ویرجینیا لی برتون» است که در چهارمین سالگرد تولدم هدیه گرفتم. به یاد دارم اولین باری که مادرم این کتاب را برایم خواند پیام آن درباره گذشت غیرقابل برگشت زمان در ذهنم ماند و از آن پس آگاه شدم که هیچ چیز ابدی نیست و روزی آنچه را که اکنون به من اعطا شده از دست خواهم داد. این بینش باارزشی است که همواره با آن زندگی کردهام.
از میان کتابهایی که نوشتهاید، به کدام یک علاقه دارید؟
خواندن کتابهایم همان حسی را به من میدهد که گویی در اتاقی که خود رنگ کردهام هستم و نمیتوانم بخوابم، چرا که لکهها یا همان اشتباهات برایم بسیار قابلتوجه و آزاردهنده هستند. اما «شام در رستوران دلتنگی» را بیشتر دوست دارم شاید به این دلیل که احساسم در مورد خانوادهام را بهتر روایت میکند.
اگر میتوانستید به رییسجمهور پیشنهاد خواندن یک کتاب بدهید، آن کتاب چه بود؟
با توجه به آنچه میدانم در ذهن او میگذرد، تصور میکنم یک نسخه از کتاب کمیک «کالوین و هابز» نوشته «بیل واترسون» را برای او به عنوان هدیه میفرستادم، زیرا معتقدم این کتاب درمان و چاره اذهان پرمشغله است.
فرض کنید میزبان یک میهمانی ادبی شام هستید. سه نویسندهای که دعوت خواهید کرد چه کسانی هستند؟
نمیتوانم خود را به عنوان میزبان چنین مهمانی تصور کنم. ترجیح میدهم تنها با یک ساندویچ مشغول خواندن کتابهای مورد علاقهام شوم.
دوست دارید چه کسی داستان زندگی شما را بنویسد؟
خب، هیچ کس! من نیز مانند بسیاری از نویسندگان زندگی نسبتاً بدون حادثهای را گذراندهام. حتی نویسنده زندگی من نیز در اواسط کار خوابش خواهد گرفت چه رسد به خوانندگان آن.
برای خواندن کدام کتابها بارها و بارها به سراغشان رفتهاید؟
«کودک کلمه» نوشته «آیریس مرداک»، «پنین» نوشته «ولادیمیر ناباکوف»، «خانم بریج» و «آقای بریج» اثر «اوان کانل» و «کتاب ابنزر لو پیج» نوشته «جرالد باسیل ادواردز» را بارها خواندهام.
چند سال پیش به یک خانه کوچکتر نقل مکان کردم و برخی از کتابهایم را با خود نبردم، اما پس از مدتی متوجه شدم نمیتوانم بدون آنها بمانم و در نتیجه تقریبا همه آنها را دوباره سر جای خود برگرداندم.
آیا کتابی هست که از نخواندن آن خجالتزده باشید؟
سالهاست که وقتی مثال مدرنی درباره افراط در خود-اغماضی میشنوم، میگویم بله مانند «انحطاط و سقوط امپراتوری روم»، با این حال من هرگز این کتاب را نخواندهام و اکنون از ترس اینکه مبادا این کتاب آنگونه نباشد، به طرفش نمیروم.
قرقره آبی / آن تیلور / 10 فوریه 2015 / 15.66 دلار / 368 صفحه / انتشارات ناف Knopf
نظر شما