جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۷
شعرهایی در وصف گذشته و حال

مجموعه شعر«خاطرات بامزه» حاوی بیش از بیست قطعه شعر از یونس معروف‌نژاد است. شاعری که در این مجموعه ثابت کرده عناصر شعر را می‌شناسد اما شتاب آلودگی‌ درسرایش، برخی ازکارهایش را ازنفس انداخته است.

 خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- معروف‌نژاد در این مجموعه شعر، گاه به عنوان یک شاعرخوب و گاه به عنوان شاعری که تازه پا به این راه گذاشته ظاهر می‌شود. شکل و شمایل نامناسب کتاب درکنارمحتوایی که تسلسل ذهنی مخاطب را به جهت ناهمخوانی برهم می‌زند نشان می‌دهد که شاعر عنان اختیارش را به دست ناشری نه چندان شناخته شده داده و هرآنچه که مجموعه اش را به سوی عدم موفقیت کشانده، ریشه در همین موضوع دارد.

ناهمگونی شعرها علاوه بر سهل‌انگاری ناشر، موید نوعی ابراز وجود زودهنگام هم هست، ابراز وجودی که با کمی دقت بیشتر وتن دادن به گزینشی حرفه‌ای می‌توانست دامنه گسترده‌تری داشته باشد.

معروف‌نژاد با انتشار این مجموعه نشان داده که ذاتا شاعر است اما حفاظت از این شناخت شاعرانه را فراموش کرده، پریشانی کتاب به جهت صفحه بندی نامناسب و ترتیب ناشیانه چینش شعرها به لحاظ موضوعی، از این مجموعه، مجموعه ای کم جان ساخته اما حقیقت این است که شاعر می تواند به شرط کمی دقت بیشتر ، حرف‌هایی برای گفتن درعالم شعرداشته باشد.

شاعری که بتواند شعری مانند «گزارش سفر» یا «شعر کلی خنده» بسراید، بدون شک شاعر است‏، به شرطی که شناخت او از شعر درحدی نباشد که چنین کارهایی خوب را درکنارکارهایی متوسط و حتی ضعیف منتشر کند.
به باور بسیاری از منتقدان ادبی، اگر یک مجموعه شعر، حتی چهار شعر خوب داشته باشد می‌توان ازآن به عنوان مجموعه ای خوب یاد کرد به شرطی که همان چهار شعردر ساختار کتاب درجایی قرار گرفته باشند که به تکمیل یکدیگر کمک کنند نه اینکه به صورتی اتفاقی در لابه لای کتاب پخش شده باشند.

بعضی از شعرهای این مجموعه دارای چنان ضرباهنگی هستند که خواننده را تا آخر به دنبال خود می‌کشند. این شعرها که از تعداد انگشتان دست بیتشر نیستند تا حدودی توانسته‌اند مجموعه را از لبه پرتگاه نجات دهند:«گو اینکه ما هنوز بهار را نمی‌شناسیم/درراهرو بیمارستان/ یا حیاط خاکی دوران بچگی/ سلمان هم بود؟/ لواشک پسرک کنار تخت مادر بزرگش فراموش شده بود/ و ساعت ملاقات هم تمام/ و همیشه کفترهای پریده تو بر نمی‌گشتند/ درحیاط جو می‌کاشتیم گندم سبز می‌شد/ وهمه ما شده بودیم بچه‌های شیرین خانم/ گو اینکه سلمان هم بود/ گو اینکه هنوز مشخص نیست/ آن برگ پاییزی وسط بهار/ در مقنعه خانم پرستار چه می‌کرد»

نوستالژی حاکم بر بسیاری از شعرهای این مجموعه و همچنین فضا سازی‌های بعضا کودکانه، نشان ازقوت تصویرسازی شاعردارد. شاعری که تلاش می‌کند رجعت به گذشته را بی هیچ شعارپردازی و گزافه گویی بازسازی کند:«من باد بودم، درپنجره بودم/ درکت و شلوار شیک/ و ماشین می‌آید درساعت تاریکی/ من موهای تورا آسوده/ ما نمی‌توانستیم تصمیم بهتری بگیریم/ ما قدری پیرمردهای جهان شده بودیم/ درآشپزخانه سری زدم/ درقابلمه بودم که باد بود/ سیگاری گیراند و به دهان راننده چپاند/ من گریه موهای تورا نترسیدم/ خندیدم و درقابلمه برنج را/ و کت و شلوار شیک را/ می آمد/ بی تعارف کلاه مشکی / سیگاری دردهان/ و کوچه محیا بودی که با سیگاری دردهان/ و من خیلی باد بودم...»

مجموعه شعرخاطرات بامزه درشمارگان 1000 نسخه و قیمت 2500 تومان از سوی نشر شاملو منتشر شده است.
                                                               
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها