جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۹
حافظ موسوی: وسوسه‌های زبانی پست‌مدرنيستی شعر را متزلزل می‌كند / ثباتی: جدال امر استعلايی با امور روزمره ويژگی شعر سعدی گل‌بيانی است

حافظ موسوي در نشست نقد و بررسي «مدارك جعلي» ويژگي شعر سعدي گل‌بياني را در بيان امر زشت، رفت‌ و برگشت ميان فضاهاي عيني و ذهني، تركيب امر غنايي با اجتماعي و تكيه به سنت دانست. گرچه او وسوسه‌هاي زباني پست‌مدرنيستي در شعر این شاعر را احتمالي براي تزلزل شعرش به حساب مي‌آورد. علي ثباتي نيز از وضعيت اسفناك و ديده نشدن اشعاري گفت كه قابليت تحول بخشيدن به ادبيات فارسي را دارند. او جدال امر استعلايي با امور روزمره، تخيل قوي، و موسيقي دروني را از جمله ويژگي‌هاي شعر گل‌بياني معرفی کرد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) نشست نقد و بررسي مجموعه شعر «مدارك جعلي» سروده سعدي گل‌بياني پنجشنبه 30 بهمن با حضور حافظ موسوي، علي ثباتي و سراينده اين مجموعه شعر در موسسه فرهنگي هنري كارنامه برگزار شد.
 
ثباتي: ضرباهنگ شعر امروز ديگر بر اساس مفعول مفاعلن نيست
 
نخستين سخنران اين نشست، علي ثباتي، مترجم و روزنامه‌نگار، درباره وضعيت شعر امروز گفت: شعر تخيل‌بنياد، شعري است كه مسأله اصلي آن تخيلي است. اين شعر از نيمه دوم دهه 80 تاكنون در جريان است ولي اصلا ديده نشده است. شعر فلسفي نيز همين وضعيت را دارد. وضعيت شعرهايي كه قابليت تحول بخشيدن به ادبيات فارسي امروز را دارند، واقعا اسفناك است.
 
مترجم «فلسفه تحليلي درباره چيستي ادبيات» با اشاره به اشعار سعدي گل‌بياني گفت: شعر سعدي پروژه‌محور است. يكي از ويژگي‌هاي شعر او، جدال امر استعلايي با امر پيش پاافتاده يا روزمره است. در اشعار سعدي، مخاطب ابتدا با فضاي روزمره پيش پا افتاده‌اي مواجه مي‌شود كه در آن واحد مي‌خواهد يك امر استعلايي را نشان دهد. اين پروژه در هر سه دفتر گل‌بياني ابعاد ويژه‌اي پيدا مي‌كند.
 
وي درباره كشاكش واقعيت و تخيل در شعر گل‌بیانی گفت: تخيل مساله‌‌اي است كه در دوگانه شعر زباني و شعر ساده‌نويسانه كاملا از بين رفت. من براي تخيل در شعر، ارزش و اعتبار خاصي قائل هستم. شعر بستاري است كه تخيل در آن تجسد پيدا مي‌كند و به بنياد هستي‌شناسانه آن تبديل مي‌شود. يعني ديگر مخاطب با دوگانه واقعيت و تخيل سر و كار ندارد. بلكه گويي خيال در بن واقعيت حلول پيدا مي‌كند.
 
وي درباره روانكاوي در شعر گفت: در شعر‌هاي فروغ، حافظ موسوي و اشعار اوليه احمدرضا احمدي، تمايل به سرودن شعري كه بر اساس ايده‌هاي روانكاوانه نوشته شده، كاملا به چشم مي‌خورد. گويي اين اشعار سعي در كشف و انكشاف ناخودآگاه دارند. در شماري از اشعار سعدي گل‌بياني اين مسأله به وضوح ديده مي‌شود. خصوصا از اين نظر كه حتي كلمه ناخودآگاه يكي از موتيوهاي اشعار اوست. پس بازهم به پروژه‌محور بودن اشعار سعدي مي‌رسيم كه به خودي خود مثبت يا منفي نيست بلكه مسير تكامل خود را يافته است.
 
سپس ثباتي از گل‌بياني خواست كه براي نشان دادن مصداق‌هاي اين توضيحات از مجموعه اول خود با نام «ني‌زن، جذامي و باد» شعر «آتشي توي آينه تصوير شما من بودم» را كه تقديم به منوچهر آتشي شده است، بخواند. متن شعر بدين‌گونه است:

با بوي چوب سوخته آمد مد
با بوي چوب سوخته رفت رفت
بايد آتشي در آينه روشن كنم نم
همين جور چوب‌ها را بريزم تويش
بايد بوي او را يا ياد بوي او را يا يادبود او را
ببرم گوشه شب را بكنم دفن كنم يواش يواش
بعد شب را عين گاوصندوقي بر دوش كشم
گاوصندوقو مث جنازه ببر تو آينه
جنازه دستاش خون و خنازيره بيچاره
خون است دست سايه‌اي
كه ناگهان از آينه مي‌آيد بيرون
مي‌نويسد
هزار و سه پسين از پاسي از نيمه شب گذشته گذشته
صندوقچه و اسب و دهكده را
كشتزار آيش سوخته را
همه‌ي راها را
همه‌ي اين‌ها را قفل‌ها كنم بياندازم توي آينه
بنشينم كنار آتش و
از توي آينه
به همه‌ي آن‌هايي كه مي‌آيند روبه‌روي من
با بوي او يا ياد بوي او يا يادبود او
اشك بريزند
دست تكان تكان دهم
 
ثباتي در ادامه گفت: در دفتر اول شاعر تكرار تجربه‌هاي شاعران دهه 70 و 80 كاملا مشخص است. از طرفي تكنيك‌هاي زباني و سعي و تلاش ملهم از گذشته را مي‌توان به سادگي در اشعار او ديد. اليوت نيز معتقد است كه هر شاعر ابتدا مقلد شاعران ديگر است. يكي ديگر از ويژگي‌هاي شعر او تكرار ضرباهنگ‌هايي است كه قصد ريتميك كردن و موسيقايي كردن شعر را دارند. ضرباهنگ شعر امروز ديگر بر اساس مفعول مفاعلن نيست. از طرف ديگر، سعدي آنات و لحظه‌هاي شهودآميزي را به متن شعر خود وارد مي‌كند.
 
سپس  گل‌بياني براي نشان دادن ظهور آنات و لحظه‌هاي شهود‌آميز در اشعار خود، شعر «كارتن خواب» را از مجموعه اول خود خواند كه در آن چنين سروده است:

هر شب در پارك
دست‌هايم را مي‌شويم
از بند رختتان آويزان مي‌كنم
من شاعرم، مرده شوري كه در خشتك زندگي داد و قال مي‌كند
هر شب در پارك
چشم‌هايم را در جيب مي‌گذارم
راستي جيب‌هاي پاره‌ام
چه شرمنده گنجشك‌هاست
شما سر ميزتان خرده نان ندارد خانم؟
نمكي‌ها در كوچه‌اند
رويشان آب كه بريزي
خيلي شيرين مي‌شوند
 
هر شب در پارك
مهره‌هاي گردنم را باز مي‌كنم
كله‌ام را كنار آشغال‌ها مي‌گذارم
دندان موش مسواك مي‌زنم
چراغ ماه خاموش مي‌كنم
در لحاف سنگ خاك بر سر مي‌كشم
من خواب پرهاي گردن يك فنجم
پرنده‌بازي
كه حبس قناري مي‌كشد
جاي سيگار پرگار
قفس باز دانه‌اي چند خانم؟
 
خروس‌خوان‌ها
رفتگران خاموش
عارفانه بر سرم دست مي‌كشند
 
ثباتي افزود: گل‌بیانی مي‌كوشد به مدد استعاره يا بيان متفاوت، اشياء را طور ديگري ببيند. اين مفهوم را مي‌توان به آشنايي‌زدايي تعبير كرد. من معتقدم كه آشنايي‌زدايي در ايران بسيار بد معنا شد. در كارگاه آقاي براهني (كه البته آن را منفي نمي‌دانم) آشنايي‌زدايي به غلط «رفتارهاي عجيب با زبان داشتن» معنا شد. آشنايي‌زدايي يعني تغيير دادن سامانه‌ها و تجربيات ادراكي ما از جهان. از طريق آشنايي‌زدايي تلقي و ادراك حسي ما با جهان بايد به ظرفيت‌هاي تازه‌اي برسد. سعدي در شعرهاي «كفش‌ها» و «بچه گرگ‌ها» از آشنايي‌زدايي بهره برده است.
 
وي افزود: هر چه شعر گل‌بیانی پيش مي‌رود پيچيده‌تر مي‌شود و نابه‌هنگام‌تر مي‌شود. يعني در سير متن ناگهان به نقطه‌اي ديگر پرتاب مي‌شويم و دوباره به متن باز مي‌گرديم. «ناگهان در جايي ديگر بودن» امري است كه به واسطه تخيل ايجاد شده است.
 
ثباتي درباره دومين مجموعه شعر گل‌بياني با عنوان «برگ‌هاي بي‌عشوه ختمي» كه در سال 90 از سوي نشر چشمه منتشر شده و نامزد جايزه خبرنگاران بوده است، گفت: تجسد ايده غياب در اين مجموعه پررنگ‌تر است. «نا زمان‌مند» بودن يكي از ويژگي‌هاي اين مجموعه است. همان‌طور كه انسان‌ها در ناخودآگاه خود توالي زماني ندارند، گل‌بیانی نيز سعي مي‌كند، يك زمان سيال و دروني را به تصوير كشد. اين زمان دروني و غياب با يكديگر گره مي‌خورند تا در زمان لازم آن به تصوير كشيده شوند. شكل گرفتن آگاهانه‌تر مفاهيم روانكاوانه و شدت گرفتن امر استعلايي با امر روزمره در اين مجموعه ماهرانه‌تر صورت مي‌گيرد. يعني امر استعلايي از دل امر روزمره بيرون مي‌آيد و به دل امر روزمره باز مي‌گردد. علاوه بر اين، پروژه تخيل و واقعيت در مجموعه دوم دروني‌تر مي‌‌شود و تخيل در كل شعر محوريت مي‌‌يابد.
 
موسوي: موسيقي نسبت ميان صدا و سكوت است
 
سخنران دوم اين نشست، حافظ موسوي بود كه با اشاره به ايجاد نسبت‌هايي ميان صدا و سكوت در موسيقي گفت: اولين نكته‌اي كه در كارنامه شعري گل‌بیانی وجود دارد، ريتم و موسيقي شعر اوست. در حالي كه شعر امروزي تا اندازه‌اي از اين مزيت بي‌بهره است. البته من اصراري ندارم كه شعر حتما بايد داراي نظام موسيقايي باشد. گرچه دكتر براهني هنوز به وجود وزن معتقد است، و مي‌گويد كه وزن موجب مي‌شود شاعر محدوده‌اي داشته باشد تا كلمات در سطح كاغذ پخش نشوند.
 
موسوي درباره بحث تخيل گفت: اگر تمام تعاريف درباره شعر را از دوران‌هاي گذشته تاكنون كنار بگذاريم، از عنصر تخيل نمي‌توان به سادگي گذشت. مسأله خيال به دو شكل صورت مي‌‌گيرد. نخست شكل كلاسيك آن كه موجب ايجاد استعاره مي‌شود و ديگري صورتي كه از اين تحليل بلاغي فراتر مي‌رود. براي درك نوع دوم، داستان «عروسك» از كافكا مثال مناسبي است. هر دو نوع اين استعاره‌ها در شعر سعدي گل‌بیانی وجود دارد. شاعراني كه از اين قابليت محروم هستند، از بخش عمده‌اي از شعر محرومند.
 
شاعر مجموعه «زن، تاريكي و كلمات» درباره درهم‌آميزي عنصر امر غنايي با امر اجتماعي در شعر این شاعر گفت: من بسيار خوشحال شدم كه گل‌بیانی در شعر خود، به زادگاهش توجه مي‌كند و حتي از كارخانه نساجي آنجا استعاره مي‌سازد. توصيف فضيلت در شعر هيچ ايرادي ندارد. امر هنر و شعر في‌نفسه مفيد است و كاركرد اجتماعي آن از اين طريق تأمين مي‌شود. شعر در ذات خود با پيوند و زاويه‌اي كه با اين زندگي مي‌يابد، تأثير اجتماعي مي‌گذارد. شعر فضيلت و اخلاق و ضد اخلاق را توصيف مي‌كند اما توصيه نمي‌كند. سعدي گل‌بیانی در اين مجموعه اغلب امر غنايي را با امر اجتماعي به هم‌پوشاني مي‌رساند اما آيا بردن امر غنايي به امر اجتماعي و سياسي، به اين معناست كه سوژه يا شاعر امروز ما از ورود به امر سياست مردد است؟ شاعر اساسا از مواجه شدن با امر اجتماعي به نوعي رويگرداني دارد. به نظرم اندكي هراس در اين امر، در ديدگاه سعدي وجود دارد. جرأت سعدي گل‌بياني در بيان ميتينگ حزبي، زنان سبزي‌فروش، كوره‌هاي آتش‌سوزي و... نشان مي‌دهد كه او در زندگي اجتماعي و فرهنگي خود گسترش يافته است. مواجهه بي‌واسطه با هستي، بايد مواجه‌اي فرهنگمند باشد.
 
اين شاعر و منتقد افزود: يكي از ويژگي‌هاي اشعار سعدي زباني است كه به سنت تكيه دارد. او حتي در مجموعه سوم خود يك بيت  از حافظ را نيز در شعرش بيان مي‌كند. من هميشه فكر مي‌كردم كه اگر نصرت رحماني و منوچهر آتشي با يكديگر مخلوط مي‌شدند، چه شاعر قدرتمندي پديد مي‌آمد. شعر گل‌بیانی هم انضباط زباني دارد و هم آشوبگري‌هاي دروني. نصرت رحماني از وزن عدول نكرد ولي در معنا طغيان كرد.
 
شاعر مجموعه «دستي به شيشه‌هاي مه‌گرفته دنيا» در ادامه گفت: مواجهه با امر زشت و آنچه در طبيعت وجود دارد، دستمايه شعر سعدي است كه به سروده‌هاي او غنا مي‌دهد. اما آنچه از اين نظر به شعر سعدي آسيب مي‌رساند، وسوسه‌هاي زباني است. مثلا او حرف «كه» را گاهي بي‌رحمانه از جملات خود حذف مي‌كند. دركي كه از زبان از دهه 70 رايج شد، به شعر ضربه مي‌زند.
 
موسوي درباره ديگر ويژگي‌هاي شعر سعدي گل‌بياني گفت: رفتن از فضاهاي ذهني و آمدن به فضاهاي عيني يكي ديگر از ويژگي‌هاي شعري اوست. اين رفت و برگشت‌ها به شعر او جان و روحي مي‌دهد كه آن را براي مخاطب خواندني مي‌كند. خلاصه آنكه، من گل‌بیانی را بي‌‌هيچ اغراقي، شاعري بزرگ مي‌دانم كه حتي در همين سه مجموعه شعرش توانسته است، توانايي‌هاي خود را تثبيت كند. فقط نگرانم كه وسوسه‌هاي زباني پست‌مدرنيستي شعر او را متزلزل كند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها