فلسفی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در پاسخ به این سوال که چرا کتاب نتوانسته آنچنان که باید و شاید به زندگی روزمره ما پیوند بخورد اظهار کرد: اگر ما کتابخوان نداریم به دلیل نبود کتاب خوب نیست بلکه به این دلیل است که ما نگاهمان با کتاب بیگانه است.
وی ادامه داد: شما در دکور خانه‌تان فنجان دارید، گلدان دارید اما کتاب نیست. این نگاه با بخشنامه حل نمی‌شود که دولت بتواند کمک کند. این فرهنگ است؛ به طور مثال در اتریش تحقیقی انجام شد که بر اساس آن مشخص شد 80 درصد مردم میلی به استفاده از ماشین ندارند اما در کشور ما اگر کسی پول داشته باشد دوست دارد چند ماشین بخرد. بنابراین این مسائل بخشی از فرهنگ ماست که باید اصلاح شود.
وی افزود: باید نگاهمان درست شود. اگر کتابخوان باشد و کتاب من استاد دانشگاه داوری شود و ده‌ها نقد بر آن نوشته شود آنگاه من باید خودم را ملزم کنم که اشکالاتم را برطرف کنم. اکنون بازار کتاب آشفته است چون نقادی نداریم پس پدیده کتابسازی رخ می‌دهد. زمانی جامعه به رشد می‌رسد که نظارت همگانی باشد، اگر نظارت باشد فساد، جنایت و ... نیست.
فلسفی با تاکید بر پدیده کتابسازی عنوان کرد: امروز در بازار نشر مولفی تعداد محدودی کتاب چاپ کرده در حالی که روی جلد می‌نویسد دو هزار نسخه! کسی هم نیست که نظارتی کند ببیند این موضوع درست یا خیر. بنابراین نخستین موضوع تغیییر نگاه ما به مقوله کتاب است. اغلب کتاب‌های ما رونویسی و کتابسازی است. سیستم کپی رایت اگر وجود داشته باشد این اتفاقات صورت نمی‌گیرد.
این مدرس دانشگاه با بیان این‌که زبان علمی آثار ما هم مشکل دارد یادآور شد: ما زبانی برای بیان حرف‌هایمان نداریم. کار ابداعی نداریم. به طور مثال در حوزه فلسفه کودک 200 سال که در اروپا کار می‌شود و ما الان شکلک این کار را در می‌آوریم چون ما در اساس کار با آنها متفاوت هستیم.
وی در همین باره توضیح داد: کودک او با کودک من متفاوت است. وقتی من از سلامت و تندرستی حرف می‌زنم با مفهوم تندرستی در غرب متفاوت است. اما اکنون می‌خواهیم 200 سال کار آنها را یکجا انجام دهیم در حالی که اهداف و مبانی ما با آنها متفاوت است. فلسفه برای آنها بخشی از زندگی است ولی برای ما بخشی از کارمان است بین این دو تفاوت بسیاری وجود دارد.
فلسفی در پایان سخنانش گفت: کسی که با کتاب زندگی می‌کند آن را می‌فهمد اما من که با کتاب کار نکردم آن را راحت می‌گذارم. هر چند عواملی مانند گرانی کتاب، تبلیغات نداشتن و ... هم در کتاب نخواندن اثر دارد. به هر حال همان‌طور که گفتم برای انسان غربی کتاب بخشی از زندگی است نه بخشی از امور، چون بخشی از فهمش است و به فهم این‌که باید کتاب بخواند رسیده است.
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۴
نظر شما