گزارش ایبنا از نشست نقد و بررسی کتاب «سهروردی، افکار و آثار او: تاملی در منابع فلسفه اشراق»/ 3
مجتهدی: کتابم تنها یک اثر فلسفی نیست/ علت تالیف این کتاب یادگیری است
کریم مجتهدی درباره کتاب جدیدش با عنوان «سهروردی، افکار و آثار او: تاملی در منابع فلسفه اشراق» گفت: این کتاب فقط اثری فلسفی نیست و تا حدی جنبههای تاریخی هم دارد. علت پرداختن من به سهروردی در این کتاب بر خلاف سایر کتابهایم که درباره فلسفه غرب است، یادگیری بوده و میخواستم سهروردی را بهتر یاد بگیرم.
مجتهدی در بخشی از این نشست طی سخنانی گفت: وقتی شما به یک شخصی دائماً استاد میگویید ماهیت من را تغییر میدهید. من اگر این را قبول کنم مثل این است که به خودم خیانت کنم، چون فیلسوف دانشجو و فلسفه استمرار در یادگیری است. نتیجهای که فردی مثل من از کوشش خودش در 50 سال میگیرد نیز باز عشق به یادگیری است. چیزی که فرد از فلسفه یاد میگیرد حب حکمت است.
وی ادامه داد: وقتی مساله را به این ترتیب ببینیم به جای اینکه بگوییم چرا من به جای فلسفه غرب به سهروردی پرداختهام پاسخش ساده میشود، برای یادگیری. اینکه سهروردی را بهتر یاد بگیرم. هر چند فکر نمیکنم به جایی رسیده باشم که کامل باشم چون این کتاب مجموعهای از پیشنهادهای تحقیق برای آینده است.
وی با بیان اینکه سهروردی بیش از هر متفکر ایرانی آیات قرآنی را در آثار خودش به زبان فارسی و عربی آورده است افزود: مسالهای که در اینجا مطرح نشد شباهت افکار سهروردی با برخی از متفکران دوره تجدید حیات فرهنگی در غرب است. علت هم روشن است چون منابع مشترکی دارند. چگونه میشود یک نفر در قرن 6 هجری در ایران شباهتی با متفکران قرن 15 میلادی داشته باشد؟ پاسخ روشن است چون منابع مشترکی در ترکیه و بیزانس وجود داشتند که این مسایل باید تحقیق شوند.
مجتهدی به استفاده سهروردی از القاب در کتاب حکمتالاشراق اشاره کرد و گفت: او در این کتاب اسامی غربی مانند آغاذاثیمون را میآورد که در سایر کتابهایش وجود ندارد و البته او این کار را از روی دقتی انجام داده است. آغاذاثیمون به معنای حکیم خیرخواه و در واقع یک لقب است.
این چهره ماندگار فلسفه تاکید کرد: بنابراین نظر سهروردی به اشخاص تاریخی نیست. این آن چیزی است که در سنت روحی ما وجود داشته و خیلی قدیمی است و باید درباره آن تحقیق بشود. بنده در این کتاب یشنهاد کردم بر اساس شباهت گفتههای سهروردی با گفتههای متفکران ایتالیایی در قرن 15 میلادی، منابع مشترک آنها کشف و بررسی شود.
مجتهدی با بیان اینکه این کتاب فقط اثری فلسفی نیست و تا حدی جنبههای تاریخی هم دارد گفت: زمانی که ایرانیان میخواستند پس از حمله مغول سنتهای ایرانی را احیا کنند از سهروردی کمک گرفتند. باید به این مطالعات تاریخی و ادبی توجه کنیم چون فلسفه در مجموعهای از تجلیات معنا پیدا میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه کربن به منطق سهروردی کوچکترین توجهی نداشته افزود: منطق سهروردی منطق صوری ارسطو نیست و یک منطق جدید است. کربن به این موضوع کاری ندارد در حالی که این موضوع بسیار مهمی است. سهروردی تعریف ارسطو را قبول نمیکند. ذات انسان برای سهروردی ناشناخته است و مثل ارسطو حیوان ناطق نیست. این بحثها در کربن نیست و اشتباه است که این مباحث را کنار بگذاریم.
وی یادآور شد: هیچ جای این کتاب ادعا نشده که من متخصص سهروردی باشم و من متخصص سهروردی نیستم بلکه مسائلی به نظرم رسیده که ما ایرانیان باید آنها را دقیق تر تحلیل کنیم و آنها را به راحتی قبول یا رد نکنیم.
وی افزود: من گاهی از نوشتن این کتاب منصرف میشدم چون فوق العاده برای من به کار بردن کلمات خارجی مشکل بود. کسی که اخلاق و وجدان ندارد نمیتواند فیلسوف باشد.
مجتهدی همچنین گفت: ما از کارهای سهروردی شگفت زده میشویم چون میخواهد به وارستگی و عدم تعلق برسد. سهروردی فرد سالمی است چون کسی است که ریاضت میکشد و مراقب است که روحش نجس نشود و چنین فردی منحرف نیست.
این استاد دانشگاه به بخشی از کتاب خود درباره عطار و سهروردی اشاره کرد و گفت: مقدمه عطار بر تذکرةالاولیا روی من خیلی اثر گذاشت و واقعاً به لحاظ زیبایی متن و صلابتش عجیب است. او 700 سال پیش نگران است که زبان از بین برود. ماسینیون با خواندن تذکرةالاولیا به حلاج علاقه پیدا کرد و چهار جلد کتاب درباره حلاج نوشت.
نظر شما